محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
یکی از دوستان دعوتم کرد تا در آخرین روز نمایشگاه الکامپ (الکترونیک، کامپیوتر و تجارت الکترونیک) که از 6 تا 9 مرداد در تهران برگزار میشد، از دو سه سالن مختص به استارتآپها دیدن کنم. استارتآپ یا کسبوکار نوپا، معمولاً کسبوکاری است که در پی ایدهای خلاقانه، پرریسک، در بازاری ناشناخته، با سرمایهگذاری خود ایدهپرداز و اغلب مبتنی بر فناوری اطلاعات ایجاد میشوند. من بیشتر به استارتآپهای مرتبط با آب و محیطزیست علاقه داشتم، اما در کل فضای غرفههای صدها استارتآپ از چند جهت جالب بود.
استارتآپها را اغلب جوانانی تشکیل داده بودند که سنشان بین 20 تا 30 سال بود. همه جوان، پرانرژی و خلاق؛ انگار چهرههایشان فریاد میزد «بندها را از دست ما باز کنید، خودمان راه را پیدا میکنیم.»
رفتار و سلوک، شکل و قیافه، اسلوب لباس پوشیدن و کردارشان شباهتی به آدمهای کسبوکارهای سنتی و بالاخص بوروکراتهای دولتی نداشت. انگار در دنیای دیگری زندگی میکردند.
میدانم که هر کدام در دلشان نگران دهها مانع کسبوکارشان بودند، اما امیدوارانه در حالی که در خیابانهای شهر غوغای دلار و طلا و سفتهبازی به پا بود، به قوام دادن ایدههای خلاق میاندیشیدند.
من که چند سالی فضای بیحس و حال اکثریت کارکنان سازمانهای دولتی را از نزدیک دیدهام، نمیتوانستم شادمانیام از دیدن چهرههایشان را پنهان کنم. تمام مدت به این فکر میکردم که چرا اینها این گونه در جنب و جوش هستند و کارکنان سازمانهای دولتی در خمودگی و روزمرگی؟
یادم افتاد که چقدر خوب است قانونی در مجلس تصویب شده که بازنشستهها دیگر بهکار گرفته نشوند، خوشحال شدم، شاید نسل جدیدی از جنس این جوانان صاحب ایده، کسانی که دوست دارند و میتوانند جهان را تغییر دهند، جایشان را بگیرند.
استارتآپهایی که خیلی به کارشان علاقمند شدم بیشتر در حوزه آب و محیطزیست بودند. چند استارتآپ خدمات کارواش تخصصی بدون آب در محل زندگی افراد ارائه میکردند. لازم نیست خودرو را به کارواش ببرید، بدون آب در محل زندگی و حتی در ساعات شب، با استفاده از عضویت در یک اپلیکیشن موبایل خودروتان را تمیز میکنند.
استارتآپ دیگری بود که سیستم فرهنگسازی تفکیک زباله راهاندازی کرده بود. یک اپلیکیشن موبایل به شما اجازه میداد از این شرکت بخواهید زبالههای تفکیکشده شما را جلوی در منزلتان تحویل بگیرند. این شرکت در دفترچه معرفی خودش نوشته بود «با فعالیت شما در زیستاَپ، بسیاری از جوانان جویای کار در هر منطقه در سامانه زیستاَپ، مشغول بهکار میشوند.» فوقالعاده است، اشتغال برای جوانان، تفکیک زبالهها از مبدا و بهبود محیطزیست، همه با هم.
شرکت دیگری آزمایشگاه پزشکی راهاندازی کرده که بدون هزینه اضافی و با تعرفههای وزارت بهداشت به منزل بیمار مراجعه میکند و آزمایشهای خون و سایر آزمایشهای پزشکی را انجام میدهد. این خدمت برای بیماران بد حال، افراد مسن یا کسانی که به دلیل مشغله وقت مراجعه به آزمایشگاه ندارند خیلی خوب است.
استارتآپ محیطزیستی دیگری خدمات گل و گیاه و بذر برای آپارتمانها ارائه میکرد. دنبال ایده سازگاری با کمآبی بودم و فکر کردم چقدر خوب است اگر این شرکت بر توسعه گیاهان و فضای سبز کمآببر متمرکز شود که در بروشورشان تصاویر انواع کاکتوسها و سایر کمآببرها را دیدم.
شرکت دیگری بود که به نیکوکاران کمک میکرد. نیکوکارانی هستند که میخواهند بدانند به کجا کمک کنند؟ چقدر کمک کنند، و اثر کمکشان چقدر بوده است. بنگاههای اقتصادی هستند که در راستای مسئولیت اجتماعیشان میخواهند به نیازمندان کمک کنند. این شرکت از طریق فناوری اطلاعات به خیریهها و خیرین کمک میکند. کارشان زیبا و خلاقانه بود.
شور و شوقشان را به سادگی نمیشود وصف کرد، باید در بینشان زندگی کرد. چشمانشان فریاد میزد «امید را در دل ما نکشید، موانع را از جلوی پای ما بردارید، ما برای ساختن این کشور آمادهایم.» آخرین لحظات نمایشگاه بود و به انتهای سالن هشت نزدیک میشدیم. یکی از جوانان استارتآپها به دنبال دوستم دوید و با صدای بلند گفت «خواهش میکنم نگذارید اینستاگرام فیلتر شود، ما بیچاره میشویم.» دستشان را اگر نمیگیرند، کاش راهشان را سد نکنند. موفقیتهای کوچکشان، اندک اندک راه دستآوردهای بزرگ را هموار خواهد کرد.