هیرش سعیدیان
در آفتابیزد نوشت: بهعنوان خبرنگار اقتصادی گاهاً از سر کنجکاوی و شاید شیطنت در میان مصاحبههایم با اقتصاددانان، نظر آنها را در مورد سخنرانی اخیر فلان همکار دانشگاهی و اقتصاددانشان جویا میشوم، واکنشها بسیار جالب است. برخی از مشهورترین اقتصاددانان و مشاوران مالی ایران ضمن درخواست برای عدمچاپ این بخش از صحبتهایشان، تندترین نقدها را نثار همکاران آکادمیکشان میکنند؛ «فلانی را اصلاً اقتصاددان نمیدانم»، «سواد ندارد»، «اگر ایشان این حرف را زده تعجب نمیکنم، خزعبلات اینچنینی نیز قبلاً از ایشان صادر شده است» و بسیاری گفتههای دیگر که در خاطر ندارم. آنها البته در مورد اقتصاددانان جریان سیاسی مخالف (اصولگرا یا اصلاحطلب) معمولاً با لحن آرامتری سخن میگویند. تو گویی چند نوجوان از رقبایشان در تیم فوتبال محل صحبت میکنند. غرایز انسانی احتمالاً در میان تمام صنوف وجود دارد. حتی فرهیختهترین اقشار و الیتترین شهروندان نیز از احساساتی همچون نیاز به تحسین همگانی، نیاز به دیدهشدن و البته رشک و حسادت و خشم مبرا نیستند. سالهاست که حملات لفظی پیاپی فرشاد مومنی و سکوت و عدمپاسخ مسعود نیلی، نقل محافل اقتصادی کشور است.
اقتصاددانان برند
اصطلاح «اقتصاددان برند» در کشور ما احتمالاً با تعریف غربی آن کمی متفاوت است. هر ساله اکونومیست لیستی از اقتصاددانان پرنفوذ و تاثیرگذار تهیه میکند، معیار قرارگرفتن در این لیست طلایی البته داشتن نظریات برجسته اقتصادی، تحریر کتب و مقالات تاثیرگذار یا دریافت جوایزی همچون نوبل است. اسامی همچون پل کروگمن، رابرت شیلر، ژوزف استیگلیتز، توماس پیکتی، لری سامرز و ریچارد تیلر از جمله اعضای همیشگی چنین لیستهایی هستند. در کشور ما البته برای «برند شدن» یک اقتصاددان سه عامل متفاوت میتواند تعیینکننده باشد، اولی قرارگرفتن در مسئولیتهای پیاپی مدیریتی به همراه کمی چاشنی آکادمیک و چند سخنرانی و موضعگیری چشمگیر سالانه. دومین و مهمترین عامل رسانه است. اساتید علم اقتصاد که ارتباط خوبی با خبرنگاران و رسانهها پیدا میکنند و زبان رسانه و خوراک مورد نیازش را درک میکنند به تیتر یک روزنامهها و خبر سایتها بدل میشوند. در اثر تکرار این رویه بهتدریج به چهرههای سرشناس اقتصادی در رسانهها بدل میشوند و به اصطلاح برند میشوند. روش سوم معمولاً بسیار سخت است و کم رهرو، انجام کار علمی فشرده و سخت، به همراه برنامهای مطالعاتی گسترده و ارائه نظریات بهصورت چکیدههای یک یا چند ساله که بهصورت مقالات بسیار نادر علمی ارائه میشود. برای علاقهمندان راه سوم، البته مثالهای بسیار نادری وجود دارد. در کشور ما هیچ اقتصاددانی وجود ندارد که ساکن داخل کشور باشد و صاحب یک نظریه برجسته اقتصادی ثبت شده باشد.
مسعود نیلی
مسعود نیلی، مشهورترین اقتصاددان، فارغالتحصیل از دانشگاه شریف است. وی در طول سه دهه اخیر بیش از بسیاری از همکاران دانشگاهیاش مورد توجه مسئولان در دولتهای مختلف بوده است. در دولت سازندگی معاون سازمان برنامه و بودجه شد، درخواستهای مکرر مهرورزان را برای همکاری رد کرد و در یک برنامه مشهور تلویزیونی به انتقاد شدید از دولت قبل پرداخت. بر اساس روایت یکی از اعضای وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام که با خبرنگار آفتاب یزد گفتگو میکرد، همین برنامه جرقهای برای مهر ورزیدن رئیسجمهور به مسعود نیلی بود. در میان تمام اقتصاددانان ایرانی، مسعود نیلی بود که برگزیده شد تا مشاور اقتصادی رئیسجمهور باشد. مسعود نیلی قلیلالمصاحبه است. وی به اصلاحطلبی شهره است. مخالفان اصولگرایش و رقبای اصلاحطلبش او را به لیبرالبودن نیز متهم کردهاند.
فرشاد مومنی
فرشاد مومنی، مرد جالب توجه و گاهاً احساساتی اقتصاد ایران، دیگر اقتصاددان مشهور کشورمان است. او در دفتر دلبازش در موسسه خودخوانده دین و اقتصاد، سخنرانیهای پرهیجان و آتشینی برگزار میکند. فرشاد مومنی علیرغم اعلام آمادگی مکرر، برخلاف مسعود نیلی هرگز برای پستهای اقتصادی برگزیده نشد. یکبار در زمان جنگ، میرمصطفی عالینسب مشاور اقتصادی به حکم «آشنایی» او را بهعنوان دستیار برگزید و این موضوع به یکی از نقاطقوت او در سالهای بعد و در میان رسانهها بدل شد. او معمولاً در لیدهای نوشته شده بر سخنرانیهایش بهعنوان مشاور اقتصادی دولت نخستوزیر زمان جنگ معرفی میشود، البته وی هرگز مشاور نبوده و تنها یکی از چند دستیار جوان دفتر مشاور بوده است. مومنی پس از آن هرگز نتوانست مسئولیتی را عهدهدار شود. این استاد دانشگاه علامه معمولاً سخنرانیهای خود را در دفترش در خیابان مظفر یا در یکی از سالنهای دانشگاه علامه انجام میدهد و یکی از همیشگیترین موضوعات سخنرانیهای او، انتقاد از مواضع یک شخص است؛ مسعود نیلی.
حمله به مسعود
هیچ چیز نمیتواند به اندازه موضعگیری یا سخنرانی مسعود نیلی برای فرشاد مومنی واکنشبرانگیز باشد، پس از انتصاب مسعود نیلی بهعنوان مشاور اقتصادی رئیسجمهور تاکنون هیچ سخنرانی شاخصی از سوی وی انجام نشده است مگر آنکه واکنش مومنی را بهدنبال داشته باشد. این حملات بهویژه پس از آن شدت گرفت که در دولت دوازدهم نیلی از مشاور اقتصادی به دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقتصادی ارتقا یافت. رسانهها پر شدهاند از تیترهای مشابه همچون «انتقاد شدید فرشاد مومنی از دستیار رئیسجمهور»، «مومنی پاسخ نیلی را داد»، «مومنی: برخی میخواهند ذهن رئیسجمهور را منحرف کنند» و این جنگ لفظی چنان شدید و غلیظ است که همگان میدانند که منظور استاد دوستداشتنی دانشگاه علامه از «برخی» تنها یک نفر است؛ مسعود نیلی.
یادداشت فاجعهبار آقای مشاور
تنها یک سرچ ساده در موتورهای جستوجو، شما را به انبوه نقدهای پیدرپی فرشاد مومنی نسبت به اظهارات مسعود نیلی میرساند. این نبرد یک سویه مثالهای فراوان دارد. معمولاً روند به این شکل است که مسعود نیلی یک یادداشت منتشر میکند یا سخنرانی انجام میدهد و بعد همه رسانهها منتظر پاسخ فرشاد مومنی میمانند! نیلی تاکنون هرگز پاسخی به نقدهای فرشاد مومنی نداده است و تنها در برابر گفتههای وی، سکوت کرده است. در میان نمونههای بیشمار اینگونه حملات، مثالهای جالبی هم وجود دارد. در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه جلسهای برگزار شد که قرار بود در آن عباس شاکری و فرشاد مومنی درباره «سیاستهای نرخ ارز و توسعه ملی» صحبت کنند. عباس شاکری چنین کرد و درباره نرخ ارز توضیحات مفصلی ارائه داد و نوبت به فرشاد مومنی که رسید، وی گفت: «در اینباره آقای شاکری توضیح کافی دادند و من لازم میدانم با توجه به یادداشت اخیر آقای مسعود نیلی پاسخ ایشان را بدهم.» همین گفته باعث شد که نیش بسیاری از حضار مطلع از این دعوا در سالن تا بناگوش باز شود و باقی جلسه به پاسخگویی به یادداشت دکتر نیلی بگذرد. مومنی در اینباره در بخشی از سخنانش گفت:«ما دولت را به توجه به بدیهیات اولیه دعوت میکنیم. این واقعا مایهتاسف است که خود را ناگزیر به چنین توصیهای
ببینیم، اما واقعیت این است که باید این موضوع بدیهی اولیه را به دولت گوشزد کنیم... مشاور اقتصادی رئیسجمهور مطلبی به دست انتشار سپردهاند که از نظر کیفیت و اعتبار کارشناسی واقعا فاجعهآمیز است... مطلب مشاور اقتصادی رئیسجمهور و تعریفی را که در این مطلب نهاد شده است، نگاه کنید. واقعا این سطح بیاعتباری از نظر مبانی و اصول، توسط یک کارشناس اقتصادی را من کمتر در سالهای اخیر دیدهام و من اینها را حمل بر این میکنم که به دلیل دستپاچگی فرصت نکردهاند متن خود را یکبار دیگر بخوانند تا به انتشار متونی، با این سطح کیفیت، تن ندهند. بسیار مایه شگفتی است مسئولانی که آن همه بهطور صحیح و درست، رویههای غلط دولت قبلی را نقد میکردند، حالا حاضر نیستند به هیچ چیزی دست زده شود. ما در سطح نظری میگوییم با تقدم امر دولت روبهرو هستیم. اگر دولت میخواهد مردم کمربندها را سفت کنند، اول باید در رفتارهای مالی خود این خواسته را منعکس کند، اما میبینید که مطلقا این در دستور کار قرارنمیگیرد... اینجا صمیمانه هم از آن وزرا و هم از مشاور اقتصادی رئیسجمهور دعوت میکنم، بیایند درباره متونی که منتشر کردهاند با ما مناظره کنند تا ببینیم این تعریفی که از نهاد داده میشود و این طبقهبندیهای غیرمتعارف و واقعا کمبنیهای که از نهادها داده میشود، درست است یا خیر! بگذارید آبروی نهاد سر جای خود باقی بماند.» این دعوت به مناظره البته هرگز مورد اعتنا و پاسخ نیلی واقع نشد. فرشاد مومنی چند بار دیگر تلویحاً یا به صراحت از مسعود نیلی درخواست کرده است تا با وی مناظره کند، پاسخ این درخواست همواره سکوت بوده است.
مشاورههای غلط
فرشاد مومنی در انتقاداتش به دولت معمولاً مشاورههای اشتباه را یکی از دلایل اصلی اجرای غلط برنامههای اقتصادی دولت عنوان میکند. ظاهرا بار تقصیرات بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی کشور بر دوش مشاور اقتصادی دولت است که البته حدود اختیارات آن، چندان مشخص نیست و به نظر نمیآید که از حد مشاوره و توصیه فراتر برود. در تازهترین سلسله انتقادات، رسانهها باز هم تیتر آشنای «پاسخ فرشاد مومنی به اظهارات دستیار اقتصادی رئیسجمهور» را روی خروجی خود قرار دادند. جماران در این باره نوشت:«پژوهشگر اقتصاد توسعه ایران که از مسعود نیلی با عنوان یکی از مشاوران رئیسجمهور، یاد میکند، در واقع به گفتههای مشهور نیلی اشاره میکند که بالاتربودن فروش خودرو در سال ۹۴ نسبت به سال ۹۳ را تلویحا نشاندهنده کمرنگشدن مسئله فقر دانسته بود. مومنی با نقد این اظهارات نیلی، توضیح میدهد که او عدمضرورت حساسبودن نسبت به مسئله فقر را اینگونه توجیه کرده بود که به دلیل آنکه خودرو یک کالای مصرفی بادوام است، خانوارها زمانی به این کالا تمایل نشان میدهند که از مرحله تامین حداقل نیازهای اولیه عبور کرده باشند و اینگونه سعی میکند ذهن مقامات مافوق خودش را به گستره و عمق فقری که در شرایط کنونی کشور ما با آن روبهرو است، غیرحساس کند.» این غیرحساسکردن ذهن مقامات به مشکلات که از سوی نیلی انجام گرفته است، بارها از سوی فرشاد مومنی مورد انتقاد قرارگرفته است. وی در ادامه به داستانی اشاره میکند که در آن «وقتی سفیر وقت فرانسه در الجزایر در پاسخ به پرسش دخترش علت شورشهای مردم الجزایر در جریان جنبش آزادیبخش الجزایر را نبود نان میداند، دخترک میگوید یکی به آنها بگوید که فعلا شیرینی بخورید تا نان برسد.» شاید انتخاب لوکیشن فرانسه برای این روایت بهخاطر گرایشهای اقتصادی چپگرایانه مومنی بوده باشد، اما معمولاً این گفته «فعلاً شیرینی بخورند» به ماری آنتوانت، ملکه فرانسه نسبت داده میشود که در برابر شورشیان انقلاب فرانسه اظهارکرده است. مثالهای دیگر هم فراواناند، این یکی شاید از موارد جالب باشد که به نوعی بازتابدهنده بخش بیشتری از ذهنیت فرشاد مومنی به مسعود نیلی است:«خطابه آقای نیلی را که در اتاق تهران خواند باید جدی گرفت و بیانگر این مسئله است که در مرکز قوه مجریه اندیشهها و بینشهایی در حیطه اقتصادی حکمرانی دارد که به هیچوجه برای حل مشکلات کشور راهگشا نیست.» یا این یکی؛ «رئیسجمهور حداقل باید در سال پایانی مسئولیت خود متوجه شود که یکی از ریشههای عدم توفیق در حوزه اقتصاد بهخاطر این مسئله است که در حیطه مشاوران اقتصادی خواسته شده که روی یک پا حرکت شود و اتفاقا پایی هم که انتخاب کردند یک پای شکسته بود که عدمصلاحیت و کفایت خود را طی چند سال گذشته به اندازه کافی نشان داده است.» و این یکی که در آن مسعود نیلی «مدعی مسئولیتگریز» خطاب شده است:«به یاد دارم در زمان اجرای هدفمندی یارانهها، یکی از مدعیان مسئولیتگریز که امروز هم سمتی در دولت یازدهم دارد در یک سخنرانی خطاب به رئیس دولت قبلی گفت که واردکردن شوک به قیمت حاملهای انرژی به تنهایی کافی نیست و اگر میخواهد موفق عمل کند باید در کنار این شوک، شوک متناسبی هم به نرخهای ارز وارد کند.»
اعتبار خدشهدار شده آقای اقتصاددان
بسیاری بر این حملههای مومنی به نیلی نوشتهاند. یکی از جالب توجهترین آنها، نوشته محمد صادق جنان صفت، اقتصاددان برجسته است. وی دراینباره میگوید: «... فرشاد مومنی توجه داشته باشد که انتقادهای پیدرپی با کلیگویی و انداختن همه دشواریهای اقتصاد ایران پس از ۱۳۶۸ تا امروز بر دوش مسعود نیلی اعتبار کارشناسی او را مخدوش میکند.»
طبیبیان: مومنی بیسواد است
محمد طبیبیان، اقتصاددان و معاون اسبق سازمان برنامه و بودجه از جمله کسانی است که در اظهاراتی شدیداللحن بر این رویه مومنی تاخته است. بهگزارش تابناک، محمد طبیبیان از حامیان اصلی سیاستهای تعدیل اقتصادی در دولتهاشمی، با حمله به منتقدانی همچون فرشاد مومنی، آنها را «بیسواد» خوانده است. طبیبیان در ادامه میافزاید: «کسانی که نسبت به سیاستهای اقتصادی در دهه ۱۳۷۰ انتقاد میکنند هیچ حرف مشخصی ندارند... برای آنکه ظرفیت حرفهای و تخصصی اینگونه افراد را امتحان کنیم کافی است از آنها مجموعه مشخصی از تحلیل شرایط کنونی و چند راهحل خواسته شود؛ وگرنه با سخنرانی و افاضات مشکلی حل نمیشود و تنها موجب گمراهی افکارعمومی میشود... این افراد مانند کسانی هستند که مجسمهای برای خود درست میکنند و سپس شروع به سنگاندازی به سمت آن میکنند...»
چرا فقط نیلی
نمیتوان کتمان کرد که بیش از «تمام مشکلات کشور»، «گفتههای بیشمار مدیران کماطلاع دولتی»، «موضعگیریهای غلط مدیران» و «چالشهای اقتصادی» آنچه برای ساکن موسسه دین و اقتصاد محرک واکنش است سخنان یکی از برجستهترین اقتصاددانان ایران یعنی دستیار اقتصادی رئیسجمهور است. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که فرشاد مومنی به یک سوال پاسخ دهد: چرا فقط مسعود نیلی؟!