کاهش تورم و افزایش رشد اقتصادی دولت یازدهم در هیچ دولتی تحقق نیافته است
روز یکشنبه۴۰ اقتصاددان با ارسال نامهای برای رئیسجمهور با اشاره به سقوط اقتصاد به باتلاق رکود و فلج شدن کسب و کار به واسطه سیاستهای غلط اقتصادی دولت بر لزوم تهیه یک بسته نجات اقتصادی مشتمل بر ۵ محور اساسی تأکید کردند.
به گزارش جهان اقتصاد، در این نامه که ۴۰ استاد و پژوهشگر اقتصاد به سرمداری احمد توکلی، محسن رضایی، محمد اکبری و سید مهدی پاکذات در نامهای به رئیس جمهور ابتدا به اشتباه بودن سیاستهای اقتصادی دولت یازدهم اشاره و از بیتوجهی مسئولان دولتی به دیدگاههای غیرسیاسی و کارشناسی اقتصاددانهای بیطرف انتقاد کردهاند. این افراد در ادامه نامه خود اعتراف به اشتباه بودن سیاستهای اقتصادی را گام نخست اصلاح این روند دانسته و بر لزوم تهیه و اجرای یک بسته نجات اقتصادی تأکید کرده و ۵ محور اساسی را در این زمینه برشمردهاند.
۴۰ اقتصاددان در این نامه با بیان اینکه اصلاح مسیر اشتباه پیموده شده، مشکل اما ممکن است، نوشته بودند: در گام اول باید به اشتباه و ناکارآمدی سیاست های موجود اعتراف و بسته نجات را برای اقتصاد ایران با همفکری و وفاق عموم نخبگان کشور تدوین و با قاطعیت و دقت اجرا کرد. محورهای اصلی این بسته شامل این موارد بود:
1. مبارزه صریح و دقیق و قاطع با مفاسد اقتصادی، از طریق ایجاد شفافیت حداکثری، محورانتهای ضدتولیدی و غیرمولد و معرفی صاحبان اموال غیرقانونی.
2. خروج بانک مرکزی از انفعال موجود، منع بانکها از مسابقه بالا نگه داشتن نرخ سود، هدایت نقدینگی بهسمت بنگاههای تولیدی.
3. تدوین راهبرد توسعه صنعتی شامل شناسایی و معرفی حوزههای کسبوکار مورد حمایت دولت بهویژه کسبوکارهای دانشبنیان و صادراتی که محصولات با فناوری بالا تولید و صادر میکنند.
4. شناسایی فعالیتهای غیرمولد موازی و مزاحم تولید با استفاده از تقاطع سامانههای اطلاعاتی و اخذ مالیات از آنها بدون هیچ ملاحظهای.
5. تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار و حذف کاغذبازی مزاحم تولید و سرمایه گذاری.
مرتضی عزتی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و رییس انجمن اقتصاد اسلامی ایران در پاسخ به این نامه، یادداشتی نگاشته و در اختیار جهان اقتصاد قرار داده است که در ادامه آن را از نظر می گذرانید. وی در این یادداشت نوشته است:
1. نخست اینکه ما بیش از همه چیز باید تقوا و عدالت و انصاف را پیشه خود کنیم. خداوند از عالمان تعهد گرفته است به علم خود عمل کنند. پیامبر (ص) میفرماید عالمان دو دستهاند عدهای که به علم خود عمل میکنند و اهل نجاتند و عدهای که به علم خود عمل نمیکنند و قهرا اهل هلاکند. درست است که این دولت نیز مانند دولتهای پیشین در اقتصاد چندان موفق نبوده است و من به اینکه چرا رشد اقتصادی ایران کمتر از ۱۵ درصد است، تورم بیش از ۲-۳ درصد است و بیکاری و فقر هست، منتقد هستم. ولی خود را موظف به ابلاغ توصیههای برحق به همه میدانم.
مردم ایران و عزیزانی که این نامه را نوشتهاید، با اندکی تامل و با شرط انصاف میتوان دریافت که این دولت به طور نسبی از همه دولتهای پس از انقلاب، موفقتر بوده است. غیر از اینکه تحریم را که دیگران موجب آن شدند بر طرف کرد و کشور را از فشار آن نجات داد، در این دولت، تورم ۴۰ درصدی به ۸ درصد کاهش یافت و رشد منفی ۶ درصدی به بیش از مثبت ۶ درصد افزایش یافت. یعنی ۳۲ درصد تورم کاهش یافت و ۱۲ درصد رشد بهبود پیدا کرد. رقمهایی که در هیچ دولتی تحقق نیافت (این در حالی است در سالهای تحویل دولتها رشد اقتصادی در سال ۱۳۶۸، ۳ % در سال ۱۳۷۶ حدود ۳/۰ %، در سال ۱۳۸۴ حدود ۴/۴ % و در سال ۱۳۹۱ حدود ۶–% بوده است). هر چند ممکن است همه این موفقیت حاصل سیاستهای اقتصادی دولت نبوده باشد، ولی هیچ شکی نیست که سیاستهای دولت در آن نقش مثبت داشته است.
2. من هم منتقد سیاستهای اقتصادی هستم، زیرا از نگاه من و بر پایه ضابطههای علمی اقتصاد، ظرفیت اقتصاد ایران، رشد بیش از ۱۵ درصدی است، ولی مهمترین علت اینکه ما به این ظرفیت نمیرسیم، شعارزدگی، علم ستیزی و تصمیمهای غیر علمی و بر پایه نظر شخصی در سطح کلان اقتصاد کشور است. تصمیمهایی که سالها در اقتصاد کشور نفوذ کرده و رشد، رفاه، توسعه و پیشرفت کشور را فدای سیاستبازی و توهمهای شعاری کرده است. پیشرفت اقتصاد، نیازمند شعار نیست، نیازمند ابزار علمی آزمون شده است. سیاستهای کلان نادرست و غیر علمی، رشد متوسط بیش از ۱۴ درصدی پیوسته چند ساله پیش از انقلاب را به رشد متوسط کمتر از ۳ درصدی همه دوره پس از انقلاب تبدیل کرده است. بر پایه این تجربه و همه تجربه بشری، بهترین راه پیشرفت اقتصاد، استفاده از علم اقتصاد برای سیاستگذاری است. همانگونه که بهترین راه مداوای بیماری، مجوز نسخه بر پایه علم پزشکی بشر است. دست کم اگر تاریخ و علم اقتصاد را نمیدانیم، ولی مدعی پیروی از دین هستیم یا به توان عقلانی خود اعتقاد داریم، باید از تجربه امروز بشر استفاده کنیم. از تجربه شوروی و چین و کشورهای مشابه که با جایگزین کردن شعار و پیروی از آن به جای پیروی از سیاستهای علمی، مردم و کشور خود را به فلاکت کشاندند، درس بیاموزیم. شوروی با پیروی از شعار و جنگ سرد از هم پاشید. چین با پیروی از ایده عدالت کمونیستی، مردم را به فقر و فلاکت رساند، به گونهای که در دهه پایانی حکومت کمونیستی (که با علم اقتصاد به بهانه سرمایهداری بودن آن، ستیز میکرد)، سالانه میلیونها نفر را از گرسنگی کشت. و تنها با تغییر نگاه رهبران چین و به کارگیری سیاستهای مبتنی بر علم اقتصاد، چین توانست رشد پایدار ۴۰ ساله بالای ۱۰ درصدی را تجربه کند و مردم خود را از فقر و فلاکت نجات دهد.
حضرت امیر (ع) میفرماید: اگر از تجربه گذشته عبرت بگیرید میتوانید در آینده موفق باشید. همچنین میفرماید بدبخت کسی است که از عقل و تجربهای که خدا به او داده است استفاده نکند و در جای دیگر میفرماید به کارگیری تجربه نشانه عقل است. پس اگر در تجربه ۴۰ ساله موفق نبودیم، باید از آن درس بگیریم. چند نسل را باید فدای نادانستن خود کنیم و چند نسل باید تاوان تصور نادرست پیروی از شعارهای ما را بدهند.
3. بیشتر کسانی که نامه را امضا کردهاند اقتصاد خواندهاند، ولی از متن نامه برمیآید یا به نامه توجه نکردهاند و یا به آنچه خواندهاند توجه ندارند و یا… . بهتر بود آنهایی که خود را اقتصاددان نامیدهاند، در حد احترام به آنچه خود را به آن متصف کردهاند به موضوع توجه میکردند و نقد مبتنی بر علم اقتصاد بر سیاستهای دولت ارایه میکردند. آیا هنگامی که خدای ناکرده کسی بیمار میشود، به او میگویید از علم پزشکی لیبرال سرمایهداری استفاده نکند و یا خدای نکرده اگر شما بیمار شوید، پیش پزشک میروید و میگویید آن بخش از علم را در باره من به کار بگیر که در غرب و نظام لیبرال سرمایه داری تولید نشده است. بسیاری از شما حتی اگر در ایران علاج نیابید توصیه به رفتن به کشورهای لیبرال سرمایهداری میکنید. شک نیست علم از نظر ماهیت، روش و چارچوب، جدای از مکتب است و علم اقتصاد میتواند جدای از مکتب اقتصادی به کار برود.
مهمتر اینکه اگر کسی اندکی اقتصاد خوانده باشد و نگاهی به کتابهای شرقی، غربی و یا اسلامی در این زمینه کرده باشد، میداند که دو عامل اصلی تولید و رشد اقتصادی، نیروی کار و سرمایه است. بدون سرمایه و بدون نیروی کار نمیتوان رشد داشت و بسیار ساده است که اگر نیروی کار بیکار داشته باشیم (که در کشور ما بیکار فراوان داریم) هر چه رشد بیشتر بخواهیم، باید سرمایه بیشتر فراهم کنیم. اگر خودمان سرمایه بسیار فراوان داشته باشیم که بهتر، ولی اگر نداشته باشیم باید سرمایه از خارج وارد کنیم. در ایران به شدت با کمبود سرمایه روبرو هستیم و یکی از علتهای آن تفکرات شعاری ضد بخش خصوصی و با مبنای کمونیستی است. حتی اگر بگوییم سرمایه هم داریم، با آن سرمایه، رشد موجود را داریم، اگر بخواهیم رشد بیشتر داشته باشیم، باید سرمایه را افزایش دهیم. با کمبود منابع موجود و در دسترس، بهترین راه افزایش سرمایهگذاری، جذب سرمایه خارجی است. سرمایه خارجی افزون بر رشد تولید، تکنولوژی، بهرهوری و صادرات را نیز همراه دارد که اینها نیز کمبودهای دیگر اقتصاد ما است. اگر درست عمل کنیم سرمایهگذار خارجی هیچ لطمهای به ما نخواهد زد و تنها پیشرفت اقتصادی برای ما به ارمغان میآورد و فقر و فلاکت را از کشور دور میکند. چین و برخی کشورهای دیگر نمونه موفق جذب سرمایهگذار خارجی با حفظ اصول اعتقادی هستند.
4. اما درباره عدالت، آنچه از ظاهر نوشتار بر میآید این است که نویسنده (گان) نوشتار، توزیع برابر کیک سوخته یا کوچک را به توزیع نابرابر کیک بزرگ و مطلوب (هر چند در حالت دوم همه مردم بیشتر بهرهمند شوند) ترجیح میدهند. بدانید این تفکر اندیشه کمونیستی است و در اسلام جایگاهی ندارد. هیچ حدیث و روایتی نمیتوانید بیابید که توزیع برابر را توصیه کرده باشد. در زندگی پیامبر، امامان و روحانیون جامعه نیز چنین چیزی نمییابید. هیچگاه پیامبر اسلام (ص) و هیچ پیامبر بزرگ دیگری توزیع برابر را مبنای کار خود قرار نداد. هیچ پیامبری جلوی ثروتمند شدن از راه حلال کسی را نگرفت و با آن مخالفت نکرد، بلکه آن را ترویج نیز کردند. حتی پیامبر اسلام ثروتمندان را از اینکه همه یا بخش عمده ثروت خود را به فقرا ببخشند و برابر فقرا شوند نهی میکرد و میگفت شما و فرزندانتان باید ثروتمند بمانید.
همه پیامبران و بزرگان به جای ترویج حسادت و کینه طبقاتی، یا مجاز دانستن و تایید آن، یا توجیه و یا استفاده ابزاری از آن، به مبارزه با اینگونه اندیشهها پرداختند و همه را توصیه به قناعت و رعایت حق خود کردند. حتی بر عکس برداشت کمونیستی، حضرت امیر (ع) میفرمایند باید تولیدکنندگان خصوصی را حمایت کرد تا ثروتمند شوند و از کنار ثروت آنها همه جامعه روزی بخورند. تا زمانی که ثروتمند بزرگی نباشد، کسی توان دادن روزی بزرگ به دیگران را ندارد.
5. درست است که از قدیم گفتهاند سیاست پدر و مادر ندارد، ولی من خود را موظف میدانم به ابلاغ ایمان، تقوا، صداقت، عدالت، انصاف و به ویژه علم باوری که شیوه پیامبر (ص) و علی (ع) و بزرگان سربلند و پیروز در سیاست است. سیاست زدگی و بازیچه سیاسیون شدن در اندازه یک دانشمند (اقتصاددان) نیست. این جهان برای من و شما خواهد گذشت. چه پست بگیریم و چه نگیریم. چه گروه و جناح ما در انتخابات پیروز بشود و چه نشود. آنچه برای ما میماند، ایمان، صداقت، عدالت، تقوا و کوشش عالمانه برای توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار کشور و رفع فقر از راه درست آن است. پس بیاییم با مبنا قرار دادن تقوا، صداقت، ایمان و علم اقتصاد، اقتصادی پیشرو را برای کشور به ارمغان بیاوریم.