پژوهشگر اقتصاد اجتماعی
شادکامی از دستیابی به تورم ۹ ونیمدرصدی، چقدر منطقی است؟
در سالجاری ۱۰۸ کشور جهان که حدود ۸۴درصد جمعیت جهان را شامل میشوند، تورم سالانه خود را به زیر ۵درصد رساندهاند (منبع: IMF ) دراین شرایط، خبر دستیابی ایران به تورم ۹ونیمدرصدی بعد از ٢٥سال تلاش، شاید برای ما ایرانیان که به تورمهای بالا عادت داریم، خوشحالکننده باشد، اما درکنار آن باید توجه کنیم که امروزه پدیده «تورم بالای ۵درصد»، در سطح دنیا درحال ریشهکنی است.
در ۳۰سال اخیر، روزبهروز اقتصاددانان بیشتری بر آثار مخرب تورم سالانه بالای ۵درصد بر تخریب رشد اقتصادی و نیز تشدید فقر تأکید میکنند. این مسأله باعث تعهد فراگیر سیاستگذاران ارشد اقتصاد کشورهای مختلف به کاهش تورم به زیر ۵درصد شده و در نتیجه برآورد میشود که تا سال ۲۰۲۵، یعنی تا ۱۰سال دیگر، جمعیت مبتلا به تورم بالای ۵درصد درسال به زیر ۴درصد برسد و درواقع این پدیده تقریبا ریشهکن شود.
همه این آمارها از یک واقعیت در دنیای امروز حکایت میکنند و آن عبارت است از: فراگیرشدن تکنولوژی کنترل تورم. امروزه حتی بسیاری از کشورهای جهان سوم هم به تکنولوژی دستیابی به تورم زیر ۵درصد، دست یافتهاند. جالب است بدانیم که از سال ۲۰۱۰ تا به امروز، هر ۴۴روز یک کشور جدید به جمع کشورهای دارای تورم زیر ۵درصد اضافه شده است (منبع: IMF)
تورم بالای کشور ما، یکی از مهمترین عوامل لطمه به قدرت رقابت بینالمللی تولیدکنندگان ایرانی بوده است. وقتی که ۱۰۸ کشور دنیا به تورم زیر ۵درصدی پایدار رسیدهاند، یعنی قیمت تمامشده هر محصول در اکثریت قاطع کشورهای دنیا، کمتر از سالانه ۵درصد رشد دارد، اما در ایران ۱۵ الی ۲۰درصد رشد دارد. به بیان دیگر اگر میزان نوآوری تولیدکننده ایرانی با یک تولیدکننده مثلا مالزیایی برابر باشد، باز هم به واسطه اختلاف شدید در نرخ تورم، خودبهخود ما هرسال به لحاظ قیمت تمامشده از تولیدکننده مالزیایی عقب میافتیم، چون این اختلاف تورم پابرجاست، هر سال این عقبماندگی بیشتر و
بیشتر میشود.
البته برای جبران این پدیده، راهکارهایی مانند افزایش قیمت دلار وجود دارد، اما افزایش قیمت دلار هم معمولا تلاطم زیادی در اقتصاد ایجاد میکند که سرمایهگذاریهای بلندمدت تولیدی را نابود میکند.
جمعبندی اینکه، درشرایطی که ۸۴درصد جمعیت جهان درکشورهایی با تورم زیر ۵درصد زندگی میکنند، اگر ما به سرعت به تورم زیر ۵درصد نرسیم، اکثر تولیداتمان ورشکسته خواهند شد.
از طرف دیگر، تورم بالا درکشور ما، از ۲ مسیر باعث افزایش جمعیت زیر خط فقر میشود: اول اینکه وقتی نرخ تورم و میزان تلاطم قیمتها درکشور بسیار بالاست، پیشبینی قیمتها در بلندمدت بسیار مشکل شده و این مسأله هرگونه سرمایهگذاری بلندمدت و دارای اشتغالزایی پایدار را شدیدا دچار مشکل میکند. کاهش تولید اشتغال هم عمدتا به خانوارهای فقیری لطمه میزند که بخش عمده درآمد خود را از طریق دریافت دستمزد (و نه سرمایهگذاری) کسب میکنند.
دوم اینکه درکشور ما بنا به دلایل مختلف بهويژه سیاستهای ارزی و مالیاتی، در بیشتر سالها میانگین تورم کالاهای مصرفی دهکهای کمدرآمد، بیشتر از میانگین تورم کالاهای مصرفی دهکهای پردرآمد بوده است. درواقع ترکیب سبد کالاهای مصرفی خانوارهای دهکهای پردرآمد و کمدرآمد، متفاوت است. اگر میانگین نرخ رشد قیمتهای کالاهای مصرفی هر دهک درآمدی را جداگانه حساب کنیم، در اکثر سالها مشاهده میشود که گروههای کمدرآمدتر تورم سنگینتری را تحمل کردهاند. مرکز آمار ایران چند سال بهطور رسمی آمار مجزای تورم مربوط به هر دهک درآمدی را منتشر کرد، اما متأسفانه این فرآیند ادامه پیدا نکرد، اما در کلیه سالهایی که آمار رسمی درباره نرخ تورم مجزا برای دهکهای درآمدی مختلف منتشرشده، میبینیم که گروههای کمدرآمدتر، با تورم سنگینتری دستوپنجه نرم میکنند.
بهعنوان جمعبندی و ارایه پیشنهاد، میتوان چنین گفت که درشرایطیکه فقرا بزرگترین بازندگان تورم بالای ۵درصد هستند و درشرایطیکه هماکنون ۸۴درصد جمعیت جهان درکشورهایی با تورم زیر ۵درصد زندگی میکنند، مایه تأسف بسیار است که تا این لحظه ما «دستیابی به تورم زیر ۵درصد» را حتی درمیان شعارهای سیاستگذاران ارشد کشور هم نشنیدهایم و اکثریت قاطع سیاستگذاران ایرانی، اوج اهداف خود را رساندن تورم به «زیر ۱۰درصد» میدانند. نگارنده امیدوار است در فرآیند بررسی دوباره برنامه ششم توسعه درمجلس جدید، «دستیابی به تورم زیر ۵درصد» بهعنوان یکی از اهداف برنامه ششم درنظر گرفته شود.
منبع : شهروند