شنبه, 19 تیر 1395 14:24

علی میرزاخانی: علل جاده‌نشینی در تعطيلات

نوشته شده توسط

علی میرزاخانی

١- در تعطیلات اخیر (به مناسبت عید سعید فطر) اكثر مسافران، به‌دليل قفل ترافيكي، مجبور شدند بخش مهمي از ايام تعطيلي خود را به جاي مقصد سفر در جاده‌ها سپري كنند. معمولا در مسير برگشت هم اتفاقات مسير رفت مجددا تكرار مي‌شود. اولين بار هم نيست كه چنين مساله‌اي را شاهد هستيم و اين پديده به يك قصه مكرر و شايد هم به جزئي از سفر در ایران تبديل شده است، اما سوال اين است كه چرا مردم مجبورند بخش قابل‌توجهي از سفر خود را در جاده‌ها زمين‌گير شوند و به جاي اينكه خستگي از جسم و جان بزدايند با خستگي بيشتري از سفر به خانه‌ها و شهرهای خود برگردند؟

 

٢- برخی پاسخ‌ها به پرسش فوق گمراه‌كننده و بعضا توهين‌آميز هستند. این پاسخ‌ها عبارت است از: بي‌فرهنگي مردم كه همه با هم به مقاصد سفر هجوم مي‌برند و بلد نيستند در ساعت مناسب از خانه خارج شوند يا اينكه جاده‌ها به اندازه كافی مناسب نيست و الي آخر. البته ترديدي نيست كه اگر کسی صبح زود از خانه خارج شود احتمالا با ترافيك روان‌تري مواجه مي‌شود يا اگر جاده‌ها عريض‌تر و بهتر باشد مشكل كمتري به‌وجود مي‌آيد، اما هيچ‌كدام از اين موارد، پاسخ قانع‌كننده‌اي به پرسش مطرح شده نيست.

٣- اينكه مردم همه با هم عزم سفر مي‌كنند ناشي از اجبار تحميلي يك سياست غلط است نه ناشي از بي‌فرهنگي. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه تعطيلات آخر هفته در اكثر كشورها و در همه 50 اقتصاد بزرگ جهان به جز ايران دو روزه است. دو روزه بودن تعطيلات آخر هفته، باعث توزيع زماني سفرها در طول سال و نيز گسترش جغرافيايي مقاصد گردشگري مي‌شود كه به نوبه خود، افزايش همزمان ميزان رضايت مسافران و ساكنان شهرهاي ميزبان را به‌دنبال دارد كه مي‌توانند روي جريان پايدار و مستمري از گردشگران حساب باز كنند.

٤- ايران جزو معدود كشورهايي است كه فقط يك روز تعطيلي در آخر هفته دارد و همين مساله باعث مي‌شود تا هر وقت تصادفا يك يا دو روز به تعطيلي آخر هفته اضافه شود با بحران قفل شدن جاده‌ها مواجه شويم. راه‌ رفع چنین بحران‌هایی كه اين بار، مشكلات حادتر ديگري از جمله مسموميت‌هاي داخل تونل و برخي اعتراضات در شهرهاي ميزبان هم به آن افزوده شد همان راه‌حل جهاني است؛ يعني دو روزه شدن تعطيلات آخر هفته در ایران مثل اكثر كشورهاي جهان.

٥- نكته جالب در ايران، وجود نوعي تبعيض و دوگانگي در تعطيلات آخر هفته است. دستگاه‌هاي ستادي به‌دليل قدرت و اختيارات بيشتر، رأسا و بي‌اعتنا به ضرورت اصلاح قوانين مربوطه، تعطيلات آخر هفته خود را به دو روز افزايش داده‌اند، اما در مقابل، دستگاه‌هاي استاني و همه فعاليت‌هاي ديگر بايد به همان يك روز تعطيلي بسنده كنند. نكته بسيار جالب توجه داستان اين است كه وقتي صحبت از تعطيلي پنج‌شنبه براي دوروزه شدن تعطيلات مي‌شود سريعا استدلال مي‌شود كه در این صورت، قطع رابطه هفتگي‌مان با جهان چهار روزه مي‌شود؛ گويي همان‌هايي كه بايد اين رابطه از طريق آنها شكل بگيرد تعطيل نيستند و دستگاه‌هاي استاني بايد متولي ارتباط باشند!

٦- تعداد روزهاي تعطيل سالانه در ايران بر خلاف تصور رايج نادرست نه تنها بيشتر نيست، بلكه حدود ٤٠ روز كمتر از ميانگين تعطيلات جهاني است. البته تعداد تعطيلات مناسبتي در ايران حدود ١٠ روز از ميانگين 50 اقتصاد بزرگ جهان بيشتر است كه مراسم برخي از آنها در صورت اجماع ملي، مثل همه كشورهاي جهان، قابل‌انتقال به آخر هفته است. ولي در كل، ١٠ روز عدد چندان بزرگي نيست كه مانع تعطيلات دو روزه هفتگي كه اثرات آن بر افزايش بهره‌وري و رشد اقتصادي غيرقابل انكار است بشود.

سوال پایانی: واقعا چه اتفاقي بايد بيفتد تا برخی از استانداردهاي زندگي ناشي از صنعتي شدن در ايران هم پياده شود؟

http://telegram.me/eghtesademirzakhani

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: