دکتر محمد مروتی
دکترای اقتصاد از دانشگاه تگزاس آستین آمریکا
تولید و صادرات نفت ایران طی یک سال اخیر افزایش شدیدی داشته است که بسیاری از تحلیلگران آن را فراتر از حد انتظار ارزیابی کردهاند. افزایش تولید نفت عموما مستلزم سرمایهگذاریهای بلندمدت و برنامهریزیهایی است که برای تحقق افزایش تولید به چند سال زمان نیاز دارد. با وجود این باید توجه داشت، که افزایش صادرات نفت ایران از این سنخ نبوده است، چرا که بخش زیادی از افزایش تولید در واقع بازیابی ظرفیت بلااستفاده تولید نفت کشور بوده است که به واسطه تحریمهای بینالمللی از مدار تولید خارج شده بودند. اگرچه همین بازگشت به مدار تولید نیز پیچیدگیهایی دارد، ولی دشواری آن به مراتب از ایجاد ظرفیت تولید اولیه کمتر است. در این میان البته بازاریابی افزایش صادرات نیز مستلزم مذاکراتی است که حتی ممکن است از فرآیندهای فنی افزایش تولید دشوارتر باشد. در عین حال توجه به این نکته ضروری است که نفت خام کالایی است که قابلیت جایگزینی نسبتا بالایی بین گونههای مختلف آن وجود دارد. به علاوه هزینههای انتقال اندک آن باعث میشود که قیمتهای نفت خام نتواند در نقاط مختلف جهان با یکدیگر تفاوت چشمگیری بیابد. از این رو در صورتی که مشتریان ایران متقاعد شوند که میتوانند برای مدت طولانی روی حضور ایران در بازار جهانی حساب کنند، با چند دلار تغییر حاضر خواهند بود عرضهکننده خود را عوض کنند.
به علاوه با افزایش تولید گاز طبیعی در کشور، سهم گاز طبیعی از سوخت مورد استفاده برای تامین برق افزایش یافته و مقادیری از سوخت مایع مصرفی نیروگاهها هم قابلیت عرضه صادراتی یافتهاند. در مجموع، افزایش تولید نفت از ظرفیتهای معطل مانده به واسطه تحریم، جایگزینی سوخت مایع نیروگاهها و میعانات گازی کل صادرات نفت ایران را به معادل بیش از ۲ میلیون بشکه در روز رسانده است که بعید نیست به زودی کل تولید کشور را به بیش از ۴ میلیون بشکه در روز برسد. با وجود این باید در نظر داشت که فراتر رفتن از این مقدار امری است که با دشواریهای فزایندهای مواجه میشود، چرا که نیازمند سرمایهگذاریهای جدی جهت افزایش تولید است. در شرایطی که اکثر میادین نفتی کشور به نیمه دوم عمر و دوره افت فشار خود وارد شدهاند و سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی با محدودیت جدی مواجه هستند، افزایش ظرفیت تولید و حتی حفظ سطح فعلی آن امری بعید به نظر میرسد، مگر آنکه تحولی اساسی در مکانیزم جذب سرمایهگذاریها رخ دهد.
ارقام متفاوتی از میزان افزایش صادرات ایران اعلام میشود ولی فرض کنیم ظرف ۶ ماه یک میلیون بشکه به صادرات ایران به بازارهای جهانی افزوده شود. آیا این افزایش شدید منجر به سقوط قیمتها خواهد شد؟ جواب کوتاه به این سوال منفی است و رمز آن در تحولاتی است که در دو دهه گذشته در بازار نفت رخ داده است. برای پاسخ مفصلتر باید به بررسی دینامیکهای عرضه نفت و شیوه رقابت تولیدکنندگان مختلف بپردازیم. همان گونه که پیش تر گفته شد نفت تولیدی در اقصی نقاط جهان تا حد خوبی جایگزین یکدیگر هستند و برای مصرفکننده اروپایی فرقی ندارد که بنزین مصرفیاش از نفت ایران تهیه شده یا ونزوئلا. پالایشگاهها هم با هزینهای که در مقابل هزینه ابتیاع نفت خام ناچیز است میتوانند انعطاف لازم را فراهم آورند. لذا بازار تفاوتهای جزئی نفت خام را هضم میکند. افزایش تولید اما لاجرم باعث افزایش عرضه میشود ولی این افزایش عرضه اگرچه ممکن است اثراتی گذرا و بسیار کوتاهمدت داشته باشد ولیکن باعث بیرون کردن پرهزینهترین تولیدکنندهها از بازار و بهطور خاص تولیدکنندگانی میشود که هزینه جاری تولید برای آنها از قیمت نفت بیشتر است. تا چند سال پیش از این، پرهزینهترین تولیدکنندگان عمدتا دارای منابع متعارف نفت بودند حال آنکه اینک عمده آنها از تولیدکنندگان نامتعارف و بهطور خاص نفت شیل هستند. تفاوت اصلی این دو نوع تولیدکننده از لحاظ اقتصادی در آن است که نسبت هزینههای سرمایهگذاری اولیه به هزینههای جاری برای تولیدکنندگان سنتی بالاتر است.
لذا اگر تولیدکنندهای در زمان قیمتهای بالای نفت برای افزایش تولید سرمایهگذاری کرده باشد در واقع اکثر هزینههای تولید را از پیش پرداخته است و حتی در زمان افت قیمت نفت نیز به تولید ادامه خواهد داد. به علاوه به علت خاصیتهای زمینشناسی مخازن متعارف، پس از شروع تولید، حتی بدون سرمایهگذاریهای بعدی، تا چند سال سطح تولید در مقدار قبل باقی مانده و پس از آن نیز با روندی ملایم و در حدود ۵درصد در سال از میزان تولید کاسته خواهد شد تا عمر چند ده ساله مخزن به پایان برسد. در نقطه مقابل تولیدکنندگان شیل قرار دارند. به دلیل خواص فیزیکی این نوع مخازن، افت تولید از همان ابتدا و با شدت زیادی رخ میدهد و پس از سه، چهار سال بیش از ۹۰ درصد از تولید آنها کاسته میشود و عملا این چاهها به پایان عمر مفید خود میرسند. در چنین شرایطی است که اگر سرمایهگذاری جدیدی در این میادین رخ ندهد پس از یک سال حدود 20 تا 30 درصد از تولید آنها کاسته خواهد شد، با در نظرگرفتن این امر که آمریکا در انتهای سال ۲۰۱۵ حدود ۴ میلیون بشکه نفت خام نامتعارف تولید میکرده است چندان دور از ذهن نخواهد بود که با افت بیشتر قیمتها ظرف کمتر از یک سال حدود یک میلیون بشکه در روز از تولیدات شیل از بازار خارج شوند. اگر تولیدکنندگان شیل در بازار نبودند، بازگشت ایران به بازار نفت باعث افت قیمت شدیدی میشد ولی این افت قیمت منجر به خروج تولیدکنندگان مخازن متعارف نمیشد، چرا که آنها اکثر هزینهها را از پیش و در مرحله سرمایهگذاری پرداختهاند. ولیکن در بازاری که تولیدکنندگان شیل با روند افت شدید تولید 20 تا 30 درصد در سال سهم قابل توجهی از عرضه جهانی را به عهده دارند، افت قیمت منجر به عدم سرمایهگذاری مجدد آنها و خروج تدریجی آنها از بازار ظرف مدت کوتاهی میشود. لذا بازگشت ایران به بازار نفت اگرچه فشاری در راستای کاهش قیمت نفت وارد خواهد کرد، ولی اکثر این فشار در واقع بهصورت عدم توجیه سرمایهگذاری مجدد تولیدکنندگان نامتعارف تخلیه خواهد شد و باعث افت بلندمدت قیمت نفت نخواهد بود.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3799