یک اقتصاددان راه نجات اقتصاد ایران را توجه به دانش ثمربخش و دانایی محوری دانست و گفت برای تحقق آن، لازم است هزینه فرصت چپاول اموال را بالا ببریم یعنی تجارت پول و دلالی را کم کنیم.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی در ششمین نشست تخصصی اقتصاد دانش بنیان با موضوع «رویکرد نهادی به اقتصاد دانش بنیان» در محل پژوهشکده مطالعات فناوری با ارائه رویکردهای نهادگرایان نسبت به دانش، دانش را به دو طبقه ثمربخش و بی ثمر تقسیم کرد و دانش ثمربخش و دانایی محوری را به عنوان راه نجات اقتصاد ایران مطرح کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرشاد مومنی گفت: یکی از گرفتاریهای فاجعه آمیز در ایران، این است که سطح دانایی به کار گرفته شده برای قاعده گذاری های اداره امور کشور، به طرز غیر متعارفی پایین است و این موضوع، مربوط به بازتاب ساخت سیاسی و اجتماعی و نظام آموزشی کشور می باشد.
مومنی در ادامه گفت: با سه مفهوم روبه رو هستیم که عبارتند از: اقتصاد، دانایی، نهادگرایی که در هر سه مورد با سوء برداشتهای جدی روبه رو هستیم. به لحاظ مفهومی یکی از بزرگرترین بسترها برای سوء برداشتها، این است که مفهوم اقتصاد از نظر تحلیلی یک مشترک لفظی است که تحت این مشترک لفظی با سه ابزار متفاوت تحلیلی روبه رو هستیم. بنابراین وقتی از اقتصاد صحبت می کنیم باید ببینیم که در کدامیک ازسطوح توسعه، کلان یا خرد صحبت انجام میشود. بخش بزرگی از گرفتاری هایی که در ایران در زمینه سیاست گذاری وجود دارد، این است که این سه ابزار با هم خلط میشوند. برای مثال، انتظار داریم که با ابزارهای سطح خرد، مسائل سطح توسعه را حل کنیم.
مومنی ادامه داد: مفهوم دومی که به آن می پردازیم، مفهوم دانایی است. در موج اول و دوم انقلاب صنعتی، نوآوری و فناوری، عموما کمک کننده یا جایگزین دست و بازوی انسان ها بوده اند اما در موج سوم انقلاب صنعتی، دستاوردهای جدید علم و فناوری، جایگزین مغز انسانها می شوند.
وی افزود: مفهوم سوم، نهادگرایی است. در اینجا نیز باید دقت کنیم که نظام آموزشی ما یک نظام آموزشی حافظه محور است و ساخت سیاسی ما هم یک ساخت سیاسی بیش از حد متمرکز میباشد. در بسیاری از موارد، تئوری و ایدئولوژی با هم خلط می شوند که این عمل، در بسیاری از موارد بحث را از مسیر اصلی خودش خارج میکند. در نظام دیوان سالاری کشور، هیچ نوع الزام نهادی برای ثبت و ضبط تجربیات وجود ندارد. بنابراین دائما در حال آزمون و خطا هستیم. وقتی که میخواهیم در مورد نهاگرایی صحبت کنیم، از زاویه ایدئولوژی به آن نگاه نمی کنیم بلکه از زاویه تئوری به آن نگاه می کنیم، یعنی رقابت بین تئوریها، رقابت بر سر حق و باطل نیست.
مومنی در ادامه گفت: نهادگرایان دانش را به دو طبقه ی دانش ثمربخش و دانش بی ثمر تقسیم می کنند. در تقسیم بندی دیگر، دانش ثمربخش را به دانش آشکار و دانش ضمنی تقسیم می کنند. منظور از دانش ثمربخش، دانشی است که به خلاقیت مربوط می شود و این امکان را فراهم می کند که با خلاقیت به موجودیِ جهان اضافه شود که در اقتصاد به آن، تولید محوری می گوییم. چارچوب نهادی تولیدمحور سازمانهای مشخصی را ایجاد میکند. برای مثال می توانیم به جنرال موتور که بر مبنای تولید محوری است، اشاره کنیم.
به گفته وی دانش بی ثمر بر توزیع مجدد تمرکز دارد یعنی به موجودی جهان اضافه نمی شود. چارچوب نهادی مبتنی بر دانش بیثمر نیز سازمانهای مشخصی را ایجاد میکند. همانند سازمانهای مافیایی که بر توزیع مجدد تاکید دارند. برای اینکه مشاهده کنیم جامعه ای رو به توسعه یا اضمحلال است، باید ببینیم که ساختار نهادی، بیشتر مشوق دانش های ثمربخش است یا بی ثمر؟
مومنی ادامه داد: در دانش های بی ثمر(بنگاه ها برای ستیز و مقابله با رقبای خود) برای تولید سه ویژگی را در نظر می گیرند: 1- افق نگرش کوتاه مدت 2- سرمایه اندک 3- مقیاس کوچک
مومنی در پایان گفت: چون دانش ثمربخش، دانش مولد است، در دستگاه نهادگرایی جدید، وقتیکه بخواهد راجع به علم و فناوری صحبت کند، از بنگاه تولیدی سخن به میان میآورد. راه نجات اقتصاد ایران، دانایی محوری می باشد که برای تحقق آن، لازم است هزینه فرصت چپاول اموال را بالا ببریم یعنی تجارت پول و دلالی را کم کنیم.