تیمور رحمانی
دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
هنگامی که در دهه 1360 به تحصیل در دوره کارشناسی رشته اقتصاد روی آوردم برای اولین بار با تعریف و مفهوم و علتها و پیامدهای تورم در درس استاد گرانقدر دکتر باقر قدیری اصلی آشنا شدم و او را بهعنوان شوالیه تورم در آموزش علم اقتصاد در ایران نامگذاری میکنم؛ چرا که بدون تردید اولین کتاب ارزشمند در زمینه پول و تورم توسط وی در نظام دانشگاهی کشور تالیف شد و کمتر تحصیلکرده علم اقتصاد در ایران در دهههای 1350 و 1360 را میتوان یافت که مستقیم یا با واسطه از آموزش پول و تورم توسط او بهرهمند نشده باشد. جملهای که از آن استاد گرانقدر راجع به تورم در دوره کارشناسی یاد گرفتم و هیچ گاه آن را فراموش نخواهم کرد، این جمله بسیار پرمعنا است: «تورم، اخلاق معامله را فاسد میکند.»
این جمله امروزه که من در جایگاه یک معلم اقتصاد نشستهام، به من و ما یادآوری میکند که تورم نه فقط دارای پیامدهای اقتصادی، بلکه دارای پیامدهای اجتماعی نامطلوب نیز هست و به نوعی امالامراض اقتصاد است. من با اجازه آن استاد گرانقدر میتوانم نتیجه بگیرم که تورم حتی اخلاق سیاستگذاری و اداره امور اقتصادی توسط دولت را هم دچار مشکل و دشواری میکند. جالب آن است که آن استاد پس از اتمام تحصیل و بازگشت به ایران در دهه 1340 اولین مقالهای که به رشته تحریر درآورد راجع به عدم مصداق نظریه مقداری پول در ایران بود؛ به این معنا که ارتباط متناسب بین رشد حجم پول و تورم وجود ندارد. اما به تدریج که تدریس و تحقیق او در علم اقتصاد سبب پختگی و بلوغ فکری و افزایش درک او از اقتصاد ایران شد، در دیدگاه اولیه خود نسبت به رابطه تورم و رشد حجم پول بازنگری کرد و شروع به آموزش نقش غیرقابل انکار متغیرهای پولی و رشد حجم پول و سیاست پولی(بهویژه سیاست پولی تحت سلطه سیاست مالی) در ایجاد و تداوم تورم ایران کرد. استاد در سالهای آخر عمر دانشگاهی خود در اواخر دهه1370 به بازنویسی کتاب پول و بانکداری خود پرداخت و یک فصل را به بررسی تاریخی نحوه واکنش سیاستگذاران و دولتهای مختلف در زمان قاجار، در دوران جنگ جهانی دوم، در دهه 1330، در دهه 1350، در سالهای میانی دهه 1360، در سالهای نیمه اول دهه 1370 به پدیده تورم اختصاص داد و در آن نشان داد که چگونه دولتهای مختلف مستاصل از تورمی که کم وبیش خود در ایجاد آن نقش داشتهاند، اقدام به ایجاد نهادها و تشکیلات مبارزه با گرانی و گرانفروشی کردهاند. در حالی که تورم یک پدیده اقتصاد کلان است و عمدتا مربوط به سیاست پولی و آن واکنشها در دولتهای متعدد و بسیار متفاوت، چیزی غیر از شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت یا خود را به بیراهه زدن نیست. بهعنوان یک معلم اقتصاد خواندن آن فصل از کتاب را که بسیار ماهرانه با استفاده از تیترهای روزنامههای آن دورههای مختلف راجع به واکنش سیاستگذاران و دولتها به تورم تدوین شده است، توصیه میکنم.
همانطور که اشاره شد تورم یک پدیده اقتصاد کلان است و غالبا محصول سیاست پولی و بهویژه سیاست پولی نامستقل و تحت سلطه سیاست مالی در تامین مالی هزینههای دولت است. در آن صورت، ابزار مقابله با آن و کنترل آن نیز در سیاست پولی و مالی نهفته است و نه در تاسیس و ایجاد نهادهای کنترل قیمت و نظارت بر قیمتها. آشکار است که یک کشور ممکن است لازم باشد تحت شرایط موقتی مانند جنگ به کنترل قیمتها و نظارت بر قیمتها و جیره بندی قیمتها بپردازد(گرچه این به معنی فقدان سوءاستفاده و تشکیل بازار سیاه و بقیه عوارض نامطلوب آن نیست)، اما اگر در کشوری سالها و بلکه دههها کنترل قیمت و نظارت بر قیمتها و تعیین دستوری قیمتها وجود داشته باشد و برای آن نهادها و سازمانهایی تشکیل و ایجاد شده باشد، آنگاه آن کشور به بیراهه میرود. قیمت پدیدهای است طبیعی و محصول تعامل عرضه و تقاضا در بازار و غیر از مواردی خاص که آن هم در علم اقتصاد به خوبی شناخته شده است، تعیین و کنترل قیمت توسط دولت و نهادهای دولتی خطا است. قیمت تعادلی محصول تعادل عرضه و تقاضا است و هیچ دولتی در هیچ جای دنیا و در هیچ زمانی نتواسته است و نمیتواند قیمت دیکته شده توسط تعادل عرضه و تقاضا را برای همیشه کنترل کند و اصرار بر چنین رویهای صرفا به تحمیل ناکارآیی در اقتصاد، فساد و ایجاد تشکیلات زاید دولتی میانجامد.
ما تجربه گرانبهای دنبال کردن چنین رویهای چه قبل و چه بعد از انقلاب را داریم و براساس شواهد تجربی متقن دریافتهایم که چگونه آنگاه که تورم، افزایش قیمتها را اجتنابناپذیر مینماید، این افزایش قیمتها رخ خواهد داد و دیر و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد. خداوند نعمت تجربه و درس گرفتن از آن را به انسان ارزانی داشته است تا اشتباه خود را تصحیح کند و خود را مرفهتر کند. امکانناپذیری کنترل قیمتها و زاید بودن تشکیلات کنترل و نظارت بر قیمتها یکی از درسهایی است که خداوند از تجربه دههها تلاش بیفایده برای کنترل قیمتها در ایران بهعنوان یک نعمت به ما عطا فرموده است. در اقتصادی که رشد اقتصادی وجود دارد و تورم نسبتا پایین است، رفاه گروههای مختلف رو به بهبود است و نیازی برای نگرانی راجع به نوسانات قیمتها هم وجود ندارد؛ زیرا آن نوسانات تصحیحات اجتنابناپذیر و طبیعی درون اقتصاد برای بهبود تخصیص منابع است. مواردی مانند انحصار نیز بسیار محدود است و نیاز به تشکیلات متعدد ندارد. هنگامی که اقتصادی به کنترل و نظارت بر انبوهی از قیمتهایی میپردازد که در غالب کشورها کنترل و نظارتی بر آنها نیست، این دیگر نشانهای از مقابله با شکست بازار نیست، بلکه ایجاد و تحمیل شکست بازار به اقتصاد است. اگر در اقتصادی از قیمت شیر و ماست گرفته تا قیمت اتومبیل و نرخ ارز و نرخ سود کنترل میشود، آنگاه آن اقتصاد بیشتر به یک اقتصاد کمونیستی نزدیک شده است و در حال اتلاف گسترده منابع و هدر دادن مواهب الهی است و نیازمند بازنگری و تصحیح مسیر خود است.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۷۴۸ تاریخ چاپ: ۱۳۹۵/۰۲/۰۵