دکتر پويا ناظران
اقتصاددان
تهران: شهری سرشار از آلودگیهای صوتی و تنفسی که دل ازش نمیکنیم. همیشه بدش را میگوییم ولی دوری از آن برایمان سخت است. وعده روزی را میدهیم که به منطقهای دور، آرام و خوش آب و هوا هجرت میکنیم، ولی هیچگاه عملی نخواهیم کرد، بنابراین شهرهایی چون پردیس و قدس ساختهایم که استدلال خواهم کرد که ضررهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی شان بالاتر است.
چرا از تهران نمیرویم؟ شاید چون دید و بازدید دوست و آشنا کم خواهد شد. شاید بهخاطر حفظ درآمد فعلی و شاید هم بهخاطر امکانات یک شهر بزرگ ماندنی شدهایم. چرا درآمدها در تهران بالاتر و امکانات رفاهی اش بیشتر است؟ چون پایتخت است؟ به شهرهای بزرگ دنیا که نگاه میکنیم، سنگاپور، برلین و لندن پایتخت هستند اما شانگهای، زوریخ و نیویورک پایتخت نیستند. میانه درآمد درآمریکا ۵۸ هزار دلار اما در شهر سانفرانسیسکو ۷۸ هزار دلار است. پس فقط در ایران نیست که شغلهای پردرآمد در شهرهای بزرگ است.چرا بهترین دانشگاههای ایران در تهران، اصفهان، تبریز و سایر شهرهای بزرگ هستند؟ در تاریخ هم که نگاه میکنیم، بیشتر دانشمندان و کشفیات تمدن اسلامی از شهرهای بزرگی چون بغداد و بلخ میآیند. زمانیکه بلخ شهر بزرگی بود، علم پرور بود، امروز که شهر کوچکی است، علم پرور نیست. چرا؟نقش شهرها توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرده چرا که در پیشرفت علم، تولید ثروت و شرایط محیطزیست نقش مهمی ایفا میکنند. شهرها بهدلیل متمرکز کردن انسانها در نزدیکی هم، شانس کشف شدن استعدادها، یافتن استاد و تلاقی افکار را افزایش میدهند. این بر رشد علمی اثر بزرگی میگذارد بهنحوی که در گذشته و حال و در شرق و غرب اکثر قریب به اتفاق رشد علمی بشر در شهرها صورت گرفته است. بهعبارت دیگر یک جامعه میتواند با اتخاذ سیاست شهرسازی درست، رشد علم را تسریع کند.در عرصه کسب و کار هم یافتن نیروی کار مناسبتر، مشتری بهتر و عرضهکننده ابزار تولید در جایی که جمعیت زیادی متمرکزند بیشتر رخ میدهد. این ارزش افزوده ایجاد میکند. در واقع علت اینکه شغلهای پردرآمد در شهرهای بزرگ هستند بالاتر بودن سرانه تولید ثروت شهرنشینان است که خود بهدلیل ساختار اجتماعی شهر صورت میگیرد.
ظاهرا این شهر هزینهای دارد و آن هم آلودگی است. شاید هم نه! ایالت نیویورک یکی از پایینترین سرانههای مصرف انرژی آمریکا را دارد، بهخاطر اینکه سرانه مصرف انرژی منهتن آنقدر پایین است که کل سرانه مصرف ایالت را پایین کشیده است. منهتن آنقدر کوچک و پرجمعیت است که برخی مسیر روزانه بین کار و منزل را پیاده طی میکنند و برخی با دوچرخه. چون کوچک است تقریبا همه جا مترو هست. منهتن، هنگ کنگ و سنگاپور خوش شانس بودند چون دریا به لحاظ افقی محدودشان کرد. از تجربه شهرهای بزرگ دیگر میدانستیم جمعیت بالا تولید ثروت را افزایش میدهد. با تجربه این سه شهر فهمیدیم که تراکم بالا تولید ثروت را باز هم بیشتر میکند. اما از سوی دیگر جمعیت بالایی که در یک گستره پهناور پخش است بهشدت آلاینده محیط زیست است، مثل لسآنجلس و دهلی، حال آنکه جمعیت بالای متمرکز مصرف انرژی و تولید دود را کم میکند.اگر ارتفاع تهران 50 طبقه بود، کل تهران در حد فاصل خیابان انقلاب و شوش از شمال و جنوب و بزرگراه نواب و خیابان هفده شهریور از غرب و شرق جا میشد. کسی که منزلش میدان راهآهن و محل کارش میدان انقلاب است بیشتر آلودگی تولید میکند یا کسی که باید روزانه از شهرک پردیس تا میدان انقلاب بیاید؟ پخش کردن تهران بین پردیس و هشتگرد مصرف روزانه انرژی برای تردد را بالا برده که طبعا آلاینده هوا است.خب اگر ارتفاع تهران را بالا ببریم خطر زلزله بیشتر میشود؟ خیر! الان که پهنه وسیع تهران آنرا بر روی یک دوجین گسل قرارداده شهر ایمنتر است؟ محدودهای که عرض کردم مربعی به ابعاد پنج کیلومتر است که دورترین نقطه تهران از تمام گسلهای منطقه است. در ثانی ساختمانهای بلند مهندسی ساز و در برابر زلزله ایمن هستند. مشکل زلزله بیشتر ناشی از ساختمانهای کوتاه و قدیمی یا غیراصولی ست. در واقع غلبه بر زلزله برای مهندسان ساختمان آسان است، چالش اصلی ساختمانهای بلند باد است.
خب با گرفتن جلوی مسیر باد، آیا برجها آلودگی را تشدید نمیکنند؟ به کسانی که ارتفاع آسمان و قدرت باد را فراموش کردهاند توصیه میکنم یک پرواز روی آسمان تهران بکنند. باد بر برج اثر دارد اما بلندترین برجها هم برای باد هیچ هستند. بههمین دلیل و بهدلیل قوانین فیزیک سیالات و پدیدهای به نام اثر تونلی سرعت باد در میان ساختمانهای یک شهر بلند میتواند تا 40 درصد بیشتر از سرعت باد در اطراف آن شهر باشد؛ امری که ساکنان منهتن روزانه تجربه میکنند.تهران اگر شهری مرتفع و محصور به زیر بنای کم میبود، خیلی از مسافتها را میشد پیاده طی کرد. ساخت مترویی که کل شهر را پوشش دهد ارزانتر بود. نیاز به ماشین کم میشد و سرانه مصرف انرژی و تولید آلودگی پایین میآمد. دراین شرایط تهرانیها از دوچرخه هم بیشتر استفاده میکردند. به دور چنان تهرانی میشد کمربندی چون پارک جنگلی چیتگر ساخت. اما تهران پهناور امروز نابودکننده باغهاست، از فرحزاد گرفته تا لواسان. بدتر از همه سیاست شهرسازی امروز ما کاملا در جهت عکس و مبنی بر پخش کردن جمعیت از پردیس تا هشتگرد بنا شده.به اسم طبیعت، به جنگ بلند مرتبهسازی رفتهایم، حال آنکه بهترین سیاست زیست محیطی بلند مرتبهسازی در پهنهای محدود است. مزایای دیگر این سیاست افزایش تولید علم و ثروت است. افزایش پیادهروی و دوچرخهسواری روزانه جامعه را هم سالمتر میکرد.علاقهمندان به مبحث اقتصاد شهرسازی را ارجاع میدهم به کتاب (Triumph of the City) نوشته (Edward Glaeser).
چهارشنبه, 30 دی 1394 15:27
پویا ناظران درباره راهکارهای اقتصادی کاهش آلودگی: بلند مرتبهسازی در پهنهای محدود
نوشته شده توسط دارایانآخرینها از دارایان
- نرخ تورم تیر ماه ١٤٠٢ اعلام شد
- گزارش شاخص مدیران خرید در خرداد ماه 1402
- سیامک قاسمی: اقتصاد ایران کسی را که ریال نگه دارد، جریمه میکند / پیشبینی از قیمت ارز، طلا، سکه و مسکن
- بازگشت قیمت دلار به کانال ۴۸ هزار تومانی / بازی تکراری اسکناس آمریکایی یا سیاست بازارساز؟
- خانههای 500 میلیارد تومانی تهران+ جدول
- رابرت لوکاس، رهبر انتظارات عقلایی درگذشت
- علي مروي: اصلاحات اقتصادي نبايد با شوك قيمت بنزين شروع شود
- نیما نامداری: تبعات سانسور قیمتها
- اسفندیار جهانگرد: توهمات دولتی و برنامههای توسعه
- «بسته» 10بندي براي جلوگيري از پيشروي تورم
نظر دادن
لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: