در تاریخ 19/ 12/ 93 در همین ستون نوشته شد: «... افزایش یکباره (نرخ ارز)، بسی بهتر از فرآیند تدریجی است که در آن نمیتوان مطمئن بود که در طول تعدیل ارزی چه رویدادهای دیگری رخ خواهد داد و معلوم نیست این فرآیند به سرانجام رسد و از سوی دیگر برای اقتصاد تورمی چون اقتصاد ما، زمان، امر گرانبهایی است؛ زیرا هر روزی که بگذرد احتمال افزایش نرخ ارز آزاد وجود دارد و این یعنی شکست احیای نظام تکنرخی.» امروز پس از 9 ماه از آن تاریخ، متاسفانه باید گفت همان طور که پیشبینی میکردیم، تجربه کاهش تدریجی نرخ ارز آزاد و مرجع ناموفق بوده است. این استدلالی منطقی است که با وجود تورمهای انباشته تعدیل نشده بر روی نرخ ارز، باور داشته باشیم که اگر زمانی هم بخواهد نظام تکنرخی احیا شود، این امر با افزایش یکباره نرخ مرجع محقق خواهد شد.
از این رو سیاستگذار بیشتر از آنکه از خود بپرسد آیا نظام تکنرخی بهصورت تدریجی یا یکباره احیا شود، باید به این پرسش پاسخ دهد که چگونه تبعات شوکآور افزایش یکباره مبادلهای را برای احیای نظام تکنرخی باید کنترل کند. افزایش یکباره نرخ مبادلهای نه یک گزینه دارای قابلیت تامل، بل ضرورتی است که دیر یا زود سیاستگذار به آن خواهد رسید.
از همین منظر است که برای اجرای نظام تکنرخی توجه به طرف تقاضای بازار و زمان احیا دارای اهمیت است. در حالی که اقتصاد ما توانست از نرخ بهره بالا در زمینه تورم، نفعبری کند و نرخ بهره بالا که چندان هم مورد پسند سیاستگذاران نبود باعث شد تا تورم با سرعتی غیرمنتظره کاهش یابد، اما در زمینه ارز، ما نتوانستیم از آن بهدرستی سود بجوییم. نرخ بهره واقعی بالا با جذب سپردهها مانعی است برای تبدیل شدن وجوه نقد به تقاضای ارز در هنگامی که بازار نشانههایی از افزایش قیمت را از خود بروز میدهد. اگر تاکنون نیز افزایش بهای ارز در دولت کنونی شوکآور نبوده، به همین خاطر است. سیاستگذار میتوانست با استفاده از فرصت نرخ بهره بالا و به خصوص در زمان توافقهای موقت و جامع، زمانی که تقاضای سفتهبازی به حضیض خود رسیده بود، اقدام به احیای نظام تکنرخی کند، اما این فرصتها یکی پس از دیگری از دست رفت؛ زیرا سیاستگذار به جای تمرکز بر طرف تقاضا بیشتر توجه خود را معطوف به دسترسی به منابع ارزی خود کرده بود. نه آنکه قدرت بازی بانک مرکزی در بازار برای احیای نظام تکنرخی مهم نباشد، اما مساله این است که اگر غول تقاضای سفتهبازی از چراغ برون آید، ورد منابع ارزی بانک مرکزی نیز نمیتواند آن را کنترل کند، آن گونه که تجربه سالهای 90 و91 موید این مطلب است. پس مهم آن است که درک کنیم در چه صورتی با احیای نظام تکنرخی، غول بیرون نمیپرد، چه با داشتن ورد چه بدون آن.
با وجود سیاستهایی برای کاهش نرخ بهره، تقاضای سفتهبازی میتواند از خواب گران بیدار شود. پس بهتر است هر چه زودتر، شاید بلافاصله پس از رفع تحریمها و با افزایش یکباره نرخ مرجع، اقتصاد ایران را به نظام تکنرخی سوق دهیم که یکی از اولین مولفهها برای ارزیابی سرمایهگذاران خارجی در دوران پساتحریم است.