موضوع صنعتی شدن کشور در بخش تولید و کشاورزی از سوی محمدرضا نعمت زاده در حالی مطرح شده است که لزوم محقق شدن این رخداد سالها است از سوی کارشناسان اقتصادی مطرح شده است. دهه 40 زمانی برای شروع این روند در کشور بود. اینک دوباره زمزمههای ی برای شروع آن روند به گوش میرسد. در این میان، تردیدی در اینباره نمیتوان به خرج داد که به سرانجام رسیدن این فرایند، مستلزم ایجاد زمینهها برای فعال شدن بخش خصوصی است. موضوعی که محمد قلی یوسفی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفت و گو با حسین حلاج «آرمان» بر آن تاکید دارد.
تاکید وزیر صنعت مبنی بر لزوم صنعتی شدن کشور در بخشهای تولید و کشاورزی، بر چه مبنایی است؟
وضعیت کنونی کشور به لحاظ اینکه در بخش کشاورزی با بحران کم آبی مواجه است و در بخش صنعت نیز ابزار و ماشین آلات تولید دچار فرسودگی شده اند، اقتضا میکند تا کشور طی یک فرایند کارشناسی شده و تحت یک برنامه بلند مدت و اصولی به سمت صنعتی شدن حرکت کند تا بتواند در مسیر توسعه پایدار قرار گیرد.
در چشم اندازی که برای این اقدام ترسیم شده است آیا مدل خاصی از کشورهای موفق در این زمینه مد نظر است؟
نه. دلیل این امر هم این است که هر کشوری به لحاظ موقعیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک، شرایط توسعهای خاص خود را دارد. بنابراین، نگاه به مدل توسعهای هر کشوری در هر منطقهای از جهان نمیتواند راهگشای ما در پیشبرد طرحهای توسعه صنعتی کشورمان باشد. موفقیت ایران در اجرای طرح صنعتی شدن، وابسته به عزم ملی و در گروه امکانات و منابع داخلی است. لذا بایسته است کارشناسان و اقتصاددان ایرانی، با در نظر گرفتن شاخصهای توسعه، راهکارهای عملی و اصولی جهت صنعتی شدن کشور را ارائه دهند.
این شاخصها کدامند؟
جمعیت و موقعیت جغرافیایی کشور، منابع انرژی و زیرساختهای صنعتی ایران، نیروی انسانی و متخصص کشور. در نظر داشته باشید که کشور ظرفیتهای چنین رخداد مهمی را دارد. با وجود این، هنوز راهبردهای اساسی و اصولی در این زمینه تبیین نشده است.
اما وزارت صنعت پیشتر، اصول و برنامههای ی را تحت عنوان راهبردهای صنعتی شدن کشور منتشر کرده است.
آن راهبردها، واقعا ناقص و ناکارآمد است. در آن به منابع واقعی کشور پرداخته نشده، به چالشهای چنین طرح عظیمی توجه نشده، الزامات و نیازهای زیرساختی و اولیه برای شروع چنین روندی مورد کارشناسی قرار نگرفته و بیشتر شبیه یک جزوه مطالعاتی است تا اینکه یک سند راهبردی برای صنعتی شدن کشورباشد.
به راهبردهای پیشتر منتشر شده وزارت صنعت، نقدهایی وارد کردید، میخواهم بدانم آن راهبردها چگونه باید تبیین شوند تا عملیاتی و راهبردی شوند؟
باید با کار کارشناسی بر روی صنایع مختلف و در نظر گرفتن امکانات و مقتضیات کشور، راهبردها در این خصوص تبیین شود. در بخش کشاورزی باید سنجیده شود که چه محصولاتی و در کجاها باید همچنان تولید شود. باید موضوع مکانیزه شدن کشاورزی به فراخور هر محصولی مورد مداقه قرار گیرد. منابع آبی زیرسطحی باید با یک برنامه جامع مدیریت شود. کشاورزان را باید آموزش داد و برای همکاری آماده کرد. ماشین آلات مدرن کشاورزی را باید در اختیار کشاورزان گذاشت. در حوزه صنعت هم باید مناطق صنعتی کشور مشخص شوند و استراتژیها در این حوزه مشخص باشد. باید تعریف شود چه صنایعی اولویت دارند. ساختارهای تولید در صنعت باید عوض شوند. لذا در همه زمینه ها، این راهبردهای تبیین شده باید قابلیت انجام اصلاحات ساختاری را داشته باشند.
چرا اعتقاد به اصلاحات ساختاری در حوزههای کشاورزی و صنعت دارید ؟
چون در حال حاضر بسیاری از واحدهای عمده صنعتی کشور، عمری بیش از پنجاه سال دارند. ماشین آلات این واحدها از رده خارج شده است. تکنولوژی اینها، قدیمی و فرسوده است. باید این واحدها به روز شوند. از سوی دیگر ما برای احداث زیرساختهای یک کشور صنعتی هم اقدامات به موقع نکرده ایم. برای نمونه ما در بحث کشاورزی صنعتی چکار کردهایم؟ تقریبا هیچ. در موضوع حفاظت از منابع آبی چکار کرده ایم؟ آنقدر در این حوزه نابجا مصرف کرده ایم که الان در بخش کشاورزی واقعا با بحران آب مواجهیم. حالا برای اینکه بخش کشاورزی را مکانیزه و صنعتی کنیم، به بسیاری از زیرساختها نیاز داریم و اجرای چنین زیرساختهایی با ساختارهای قدیمی و سنتی کشاورزی و آبیاری در کشور نمیشود. در صنعت هم همینگونه است. لذا برای اینکه کشور صنعتی بشود، باید ساختارهای مدرن و مربوط به این امر هم تعریف و اجرایی شود.
به کشاورزی اشاره کردید. با وجود مشکلات گوناگونی که در این بخش وجود دارد، آیا ممکن است در پروسه صنعتی شدن، کشاورزی کشور محدود شود؟
هرگز. ببینید، ما الان در بخش خدماتی هم به دلیل عدم آموزشهای لازم دچار ضعفیم. این به معنای حذف این بخش از اقتصاد کشور نمیتواند باشد، بلکه آموزش بخش خدماتی هم پروسهای از صنعتی شدن است. در حوزه کشاورزی نیز، میبایست از همین منابع و امکانات موجود، با مدیریت و درایت به بهترین نحو استفاده کرد. لزوم صنعتی شدن کشور غیرقابل پرهیز است، اما این اتفاق در همه بخشهای اقتصاد ایران باید رخ دهد...
در خصوص نظام مند کردن پروسه صنعتی شدن کشور،آیا مناطقی از سوی دولت به عنوان قطبهای صنعتی یا کشاورزی مطرح خواهند شد؟
نه، اینگونه نمیتواند باشد زیرا باید قابلیتها و منابع سراسر کشور مد نظر گرفته شود. اینکه دولت مناطقی را به عنوان خاصی مشخص کند و بنگاههای ی را هم تاسیس و افرادی را هم تعیین کند تا مجری طرحها باشند، این اقدام محکوم به شکست است زیرا تجربه چند دهه اخیر از اقتصاد زیر سیطره دولت این واقعیت را نشان داده است. اقتصادی میتواند شکوفا شود که در آن بخش خصوصی آزاد باشد ودولت مانع سرمایه گذاری آن نشود.
پس نقش دولت در این پروسه چه میشود؟
اساسا دولت نباید خود راسا انجام این طرح را در دست بگیرد، بلکه باید راهبردها را در این خصوص تبیین کند و فعالان بخش خصوصی را وارد میدان عمل نماید. بعد از آن نوبت فعالان بخش خصوصی است که با توجه به برنامههای ی که دولت تبیین میکند با خیال راحت سرمایه گذاری و تولید میکنند . اما لازمه این امرهم این است که در برخی موارد دولت برای تقویت بخش خصوصی کمک کند و برخی زیرساختها که از توان بخش خصوصی خارج است را احداث نماید. مهم این است که این اقدامات دولت هم برای کمک به توانمند سازی بخش خصوصی انجام شود نه اینکه بهانهای شود تا دولت خود راسا بخواهد فعال مایشاء باشد.
به دلیل اینکه طی سالهای گذشته با راهبردهای توسعهای دیگری قانون گذاری شده است، اگر آن بسته راهبردی به موانع قانونی برخورد کند و یا با نقص قانونی مواجه شود، آنوقت تکلیف چیست؟
اگر وزارت صنعت، راهبردهای توسعهای خود را دقیق و متقن تبیین کند، در اینصورت لااقل گرهها مشخص میشود. اگر نیاز به کارشناسی باشد یا اگر نیاز به احداث زیرساختها باشد مشخص میشود. اگر جایی ضعف قانونی باشد، اصلاح میشود. اگر نیاز به قوانین جدید باشد، تدوین میشود. لذا ابتدا دولت باید یک راهبرد روشن و کارآمد تبیین کند به گونهای که از بخش خصوصی در این عرصه حمایت شود. کلید موفقیت طرح صنعتی شدن کشور در دستان بخش خصوصی است. قدرتمند شدن بخش خصوصی، نه تنها موجب توسعه اقتصادی کشور میشود، بلکه موفقیتهای دموکراتیک برای جامعه مدنی را هم به ارمغان میآورد.
منبع: آرمان