در دهه های 70 و 80 هم شاهد رشد و صعود شاخص کل بورس بودیم اما زمانی که شاخص سقوط کرد و بازدهی بازار منفی شد، مردمی که برای زندگی بهتر به دنبال سود بیشتر بودند، بیچاره شدند.
در شرایطی که آتش زیر تنور بازارها توسط بعضی شعله ور می شود، این بازیگران یا سهامداران عمده در بازارها نیستند که آسیب می بینند بلکه بیشتر حقوق سهامداران خرد تضعیف می شود. حالا با داغ شدن تنور بازار سرمایه بسیاری تمایل به حضور در بورس دارند و به نظر من در بورس هم، بازارسازی ها در نهایت به نفع مدیران شرکت های بزرگ و دولتی و به ضرر سهامدار خرد است.
در بازار سرمایه یک عده بازیگران اصلی به شمار می روند که اطلاعات را به موقع دریافت می کنند. هر چند این برخلاف مقررات است اما بعضی بازیگران در بازار سرمایه با اطلاع قبلی می خرند و با اطلاع قبلی می فروشند. دولت به مردم توصیه می کند از مسیر صندوق ها یا کارگزاری ها وارد بورس شوند اما بیشتر توجه ها به منافع سهامداران عمده است تا مردمی که با سختی پولی از زندگی خود را به امید حفظ آن در برابر تورم در بازارها سرمایه گذاری می کنند.
در دهه های 70 و 80 هم شاهد رشد و صعود شاخص کل بورس بودیم اما زمانی که شاخص سقوط کرد و بازدهی بازار منفی شد، مردمی که برای زندگی بهتر به دنبال سود بیشتر بودند، بیچاره شدند. هولدینگ های بزرگ یا شرکت های بزرگ دولتی و خصولتی با افت شاخص کل به خاک سیاه نمی نشینند و تنها قیمت سهم آن ها کاهش پیدا می کند اما مردم عادی به شدت از افت و خیزها متضرر می شوند.
هرچند سیاست عرضه سهام شرکت های دولتی از سوی رییس جمهور و وزیر اقتصاد و دارایی تایید شده است اما مردم را به مشورت و احتیاط هم تشویق می کنند. سال ها پیش وقتی بعضی از مردم به دلیل سپرده گذاری در موسسات مالی و اعتباری متضرر شدند، دولت در آغاز خود را کنار کشید و بعد به این دلیل که هجوم مردم در خیابان ها به بانک ها در همه جای دنیا نگران کننده است، اعلام کرد که از سپرده گذاران این موسسات حمایت می کند. همان زمان هم اعلام کردند برای حمایت از تولید کشور پول هایتان را در بانک های مجاز سپرده کنید و بعد با اعلام سیاست تک نرخی کردن ارز و جهش ارز از پنج هزار تومان به 18 هزار تومان، ارزش پول کسانی که بچه های حرف شنوویی بودند به یک سوم و یک چهارم رسید. باتوجه به این تجربه ها بهتر است مردم در تحلیل و عمل به حرف های دولت هم احتیاط کنند.
منبع: اتاق تهران