این گزارشی است از کوههایی از طلا در جنوب و شرق تهران که نه اجازه عکسگرفتن از آن را داشتیم و نه انتشار محل دقیقشان را؛ کوههایی که تقریباً بخش عمده آنها دستنخورده از کشور خارج شده و به ترکیه، پاکستان، چین و حتی آلمان میرود.
محمد قربانی/ کارشان همین است؛ اینکه جنازهها را تحویل بگیرند؛ تکه تکه کنند، بهدردبخورهایش را جدا کنند و تکههایی را هم که به کارشان نمیآید بفرستند برای آلمانیهای چشمآبی یا چشمبادامیهای چینی؛ خودشان میگویند کثیفکاریاش زیاد است ولی پولش «ای بد نیست»؛ بههرحال معامله با چینیها و آلمانیها، یا حتی ترکها و پاکستانیها بد نیست، آنقدر سود دارد که حاضرند کانتینر کانتنر تکهلاشهها را بار کنند و بهقول خودشان قاچاقی بفرستند آنطرف، کانتینرهایی پر از تکههای طلا.
قبل از خواندن این گزارش، این جمله را چند بار بخوانید:
«میزان استخراج طلا از معادن طلا حدود 3 گرم در هر تُن سنگ است اما از هر یک تن موبایل ضایعاتی، بیش از 300 گرم طلا به دست میآید»
موبایلهای سوخته ایرانیها به آلمان، چین، ترکیه و پاکستان قاچاق میشود
همان اول میگوید: «نه عکس میگیری، نه اسمی از من و آدرس اینجا میاری؛ اوکی؟»؛ بهش اطمینان میدهم که نه از عکس خبری است نه از اسم و آدرس؛ بدقلق است ولی آدم بدی نیست؛ حرفش را رک میزند: «توی کار من دروغ نیست؛ هر سؤالی میخوای بپرسی بپرس؛ اگه جوابش رو ندونم که هیچی میگم نمیدونم ولی اگه بدونم دو حالت داره؛ یا سؤالت ضرری برام نداره یا ضرر داره؛ توی حالت اول جوابت رو میدم ولی توی حالت دوم اگه حس کنم ممکنه سؤالت کارم رو خراب کنه، رک و راست جوابت رو نمیدم. من اصلاً تو رو نمیشناسم؛ نمیدونم چرا اصلاً راهت دادم بیای داخل، شاید بهخاطر اینکه از همون اول راستش رو گفتی خبرنگاری.»، غر میزند و به زمین و زمان گیر میدهد؛ اصلاً هم براش مهم نیست بهم برمیخورد یا نه؛ «اصلاً از خبرنگارجماعت خوشم نمیآد؛ فوضولن؛ سرک میکشن توی زندگی مردم؛ آخه اینم شد کار؟ پول بگیری برای فوضولی؛ اصلاً چقدر حقوقته؟ البته شما وضعتون خوبه؛ باید 10، 12 میلیون بگیرین، نه؟»، لبه استکان را فرو میکند لای تارهای ضخیم و پرپشت سیبیلش و چای داغ را هورت میکشد بالا و همزمان با دست دیگرش به استکان چای روی میز اشاره میکند و بفرما میزند.
گوشهای از گاراژ را نشان میدهد و میگوید: «دیر اومدی و گرنه تا همین چند وقت پیش اینجا یه کوه کامپیوتر و موبایل داشتم؛ آنقدر زیاد بود که کارگرا جرئت نمیکردن از کنارش رد شن؛ میترسیدن بریزه روی سرشون»، میخندد و قند را میزند داخل چای و شروع میکند به مکیدن قند خیس. «همه رو یهجا فروختم به دلالی که جنسها رو میفرسته آلمان؛ هر سری چند تا کانتینر 15تنی بار میکنه و میفرسته».
تصور این حجم ضایعات موبایل و کامپیوتر هم سخت است؛ بهقول آقای «د» مغز آدم سوت میکشد؛ میگوید: «قبلاً آدمای کمی توی این کار بودن و بازار خیلی بهتر بود ولی الآن، هم، دست زیاد شده؛ هم بار کم شده...» میپرسم: «یعنی آدما کمتر میان موبایلهای خرابشون رو بفروشن؟»، چای و قند خیس را یکجا قورت میدهد و میگوید: «ما اینجا بارِ بالاتر از یک تن خرید داریم؛ بیشتر از ادارهجات و شرکتها؛ توی مزایده شرکت میکنیم؛ از دستگاه فکس و پرینتر گرفته تا کامپیوتر و مانیتور و حتی دستگاه پوز».
حرفش را ادامه میدهد و میگوید: «تا قبل از 7، 8 سال پیش، موبایلهای سوخته یا بردهای کامپیوتری را دور میریختند؛ خب، نمیدونستیم که به چهدردی میخوره و چه ارزشی دارن؛ ولی الآن فرق کرده، الآن نصف یک کامپیوتر ضایعاتی رو داخل ایران بازیافت میکنیم و نصفش رو میفرستیم خارج».
ــ خب چرا خارج؟
چون فقط میتونیم شیشه، پلاستیک، مس و سیمها و روکش سیمها رو همینجا بازیافت کنیم و مجبوریم بوردهای کامپیوتری رو بفرستیم خارج، یعنی اصل بار میره اونور؛ اصل پول و طلا؛ خب اونا دستگاههای اتوماتیک دارن؛ ازش طلا میگیرن و بیشتر از طلا، نقره و پلاتین و حتی پالادیوم. پول خوبی توشه ولی خب اینجا نمیشه بازیافتشون کرد. البته خیلیها زور زدن که دستگاههای مکانیزه بازیافت بوردهای الکترونیکی رو بیارن ایران ولی خب مجوز ندادن؛ گفتن آلودگی زیستمحیطی داره؛ من نمیدونم اگه آلودگی محیط زیستی داره چطور برای آلمانیها و چینیها نداره؟
ــ یعنی همه این بردها میره آلمان و چین؟
ــ قبلاً بیشتر برزیل و مالزی میرفت ولی الآن عمده بارها رو میفرستن چین و آلمان؛ البته بعضیها هم جنسشون رو به ترکها و پاکستانیها میفروشن ولی اینکه اونا چیکارش میکنن رو نمیدونم.
میگوید: توی بردهای کامپیوتری، cpu، موبایل و خیلی از قطعات الکترونیکی دیگه، طلا و پلاتین و حتی پالادیوم هست؛ خیلی از کشورهای دنیا اونها رو استخراج میکنن؛ توی ایران هم هستن آدمایی که رفتن دنبال استخراج دستی طلا از بردهای موبایل ولی اکثرشون ضرر کردن؛ چون دستی و سنتی کار میکنن، هزینهشون میره بالا؛ اما هنوز آدمایی هستن که آواز خوش دُهُل رو از دور شنیدن و میان بار میخرن و آخرش هم ضرر میکنن و برمیگردن سراغ کار قبلیشون؛ ولی شنیدم بعضیا توی همین تهران دارن توی حجم پایین «بورد» و CPU ارزون گیر میارن و چون ارزون میخرن براشون میصرفه روی طلاش کار کنن».
خوشصحبت است و از همه چیز میگوید؛ از اینکه نوسان قیمت دلار و طبیعتاً بالارفتن قیمت طلا، چقدر توی خراب شدن بازار ضایعات موبایل و کامپیوتر تأثیر داشته ولی وقتی بحث به قیمت موبایل ضایعات میرسد رک و پوستکنده میگوید «لزومی نداره قیمت دقیق رو بگم؛ خب به چهدردت میخوره؟» بعد از یک دنیا صغری و کبری چیدن آخر سر میگوید: قیمت هر کیلو برد موبایل اگه چینی یا هندی نباشه و جنس اصل باشه، تقریباً یههوا پایینتر از قیمت یک گرم طلای 24عیاره» حساب و کتاب میکنم و میگویم «یعنی هر کیلو برد موبایل حدود 350، 360 تومان قیمتشه؟» فقط نگاه میکند و چشمغره میرود.
ورود کارگاههای طلاسازی و غالکارها به بازار ضایعات موبایل/ کارگران افغان قربانی طلای24عیار
اگر بگوییم ضایعات موبایل و لوازم کامپیوتری و الکترونیکی از هر مبدئی که آمده باشند یا از معدود گاراژهای جنوب تهران یا باراندازهای شرق تهران سر در میآورند، پر بیراه نگفتهایم؛ البته در این بین هم هستند آدمهایی که تلفنی بار ضایعات موبایل و کامپیوترشان را جابهجا میکنند؛ آدمهایی که آنها هم معمولاً نه از خبرنگارها خوششان میآید نه حال و حوصله سر و کله زدن با غریبهها را دارند. بالاخره بعد از چند روز پرسوجو یکی از همانها را پیدا میکنم؛ یعنی شماره تلفن بهعلاوه آدرس حدودی دفترش را؛ دفترش در مرکز شهر و در یکی از مجتمعهای تجاری اداری است؛ وقتی تماس میگیرم تا آدرس دقیق را بگیرم، مُصر است قبل از دادن آدرس، کارم را بداند؛ وقتی ماجرا را توضیح میدهم خیلی رک گفت: «غریبهها فقط دردسرن»؛ همین و قطع کرد؛ پیامک زدم و دست آخر قبول کرد صحبت کند. اما «فقط تلفنی؛ بدون اسم؛ بدون آدرس».
بهقول خودش چند سال از عمرش را در بازار ضایعات موبایل و قطعات کامپیوتر گذرانده و یک دنیا تاوان داده تا خم و چم این بازار را بلد شده؛ وقتی از قیمت موبایل ضایعات میپرسم، میگوید: «آنقدر توی این بازار ضرر کردم تا بالاخره یاد گرفتم باید چهباری را به چهقیمتی بخرم و به چهکسی و با چهقیمتی بفروشم؛ برای همین هم هست که تا بار رو نبینم، قیمت نمیدم؛ چون بارها پیش اومده حتی بار ضایعات رو هم دیدم ولی وقتی بار رو تخلیه کردم، دیدم روی بار با زیر بار فرق داشته و قاطی بار موبایل هندی قالبم کردن».
او معتقد است همانقدر که ارزش طلای بردهای موبایل بالا است، همانقدر استخراجش هم خطرناک است؛ ولی وقتی پای طلای 24عیار بهمیان میآد دیگه این خطرها از نظر بعضیها میشه سوسولبازی، میگوید: «چند وقتی هست که بعضی از غالکارها و حتی چندتا کارگاه طلاسازی هم وارد بازار ضایعات موبایل شدن؛ چند تا کارگر افغانی گذاشتن توی کارگاه و بیخیال سلامت کارگرها، طلا استخراج میکنن؛ خودشان میگویند بهصرفه است ولی اگه از من بپرسی حتی حاضر نیستم یک ثانیه پام رو توی اون کارگاهها بذارم؛ حتی با بهترین تهویه هم نمیشه بخارات اسیدهایی رو که توی فرایند استخراج طلا از بردهای موبایل بهکار میره خارج کرد؛ خیلی خطرناکه».
اصل حرفش این است که «وقتی روز به روز قیمت دلار و طلا بالا میره، استخراج طلا از بردهای کامپیوتری و موبایل هم بهصرفهتر میشه؛ البته هنوز اکثر بار ضایعات از ایران خارج میشه و میره سمت پاکستان و ترکیه. تک و توک هم مشتریانی هستن که خودشون دنبال استخراجن؛ خودم چندتا مشتری از اینا دارم؛ البته کارشون غیرقانونیه؛ از نظر بهداشتی خطرناکه؛ آلایندگیاش بالاست ولی خب برای خیلیها انگار بهصرفه است».
میگوید: «قیمت هر کیلو موبایل ضایعاتی بسته به نوع کشور سازنده و نوع گوشی تلفن همراه متفاوت است؛ موبایلهای جدید مفت نمیارزن؛ پول و طلا توی موبایلهای قدیمیه؛ هرچی قدیمیتر، بهتر؛ البته توی اونا هم گوشی هندی و چینی بار رو خراب میکنن ولی تبلت و گوشیهای لمسی به لعنت خدا هم نمیارزن».
استخراج طلا از بوردهای موبایل بهصرفه نبود؛ دلال شدم/ کوهی از موبایل و قطعات کامپیوتری در جنوب شرق تهران
جنوب شرق تهران یک کارگاه کوچک دارد؛ دو اتاق تودرتو که به هر چیزی میخورد جز کارگاه؛ بهقول خودش حالا شده معدن طلای متروکه، میگوید «یک مدت تب طلا به سرش زده بود و همینجا شروع کرده بود به استخراج طلا از بردهای موبایل؛ تا آخر خط هم رفته بود؛ تمام ترکیبات شیمیایی و همه مراحل را موبهمو رفته بود؛ نه یک بار؛ بارها و بارها و هر بار هم به طلا رسیده بود؛ طلای خودش میگوید 22 عیار تا 24 عیار؛ طلای ناب ولی میگوید بهصرفه نبود و همه را رها کردم و کارگاه هم شد معدن طلای متروکه».
میگوید: در ایران بیشتر از هر فلز دیگهای همه دنبال طلا هستند در حالی که در کشورهای خارجی، سود اصلی از بازیافت چیپستها، بهخاطر استخراج پالادیوم و پلاتین یا نیکل و حتی نقره آنها است اما در ایران فقط طلا و بعضاً نقره به دست میآید و سایر روشها سخت و هزینهبر است.
یکی یکی CPU و رمهای کامپیوتری را نشان میدهد و میگوید: پایههای CPU بیشتر از هر قطعه دیگری طلا دارند؛ حتی از رمها هم بیشتر؛ البته در ساخت آنتنهای گوشیهای موبایل هم طلا بهکار رفته و در مجموع هر چیپست و قطعه الکترونیکی برای ساختش نیازمند طلاست و کار ما این است که طلا را از آنها جدا کنیم.
میگوید: این مدت بارها خودم طلا استخراج کردم؛ حالا که نگاه میکنم میبینم خیلی شانس آوردم که بلایی سرم نیامد؛ بعدها مطالب زیادی خوندم از میزان مخاطرات گازهای متصاعدشده در حین استخراج و مواد سمی بهکاررفته در کیتها؛ آخرین بار یک محموله بزرگ خریدم و دست آخر هم یکچهارم پولم رو ضرر کردم، همین شد که بهجای استخراج طلا، وارد کار خرید و فروش ضایعات موبایل و قطعات کامپیوتری شدم. توی همین مدت قیمت هر کیلو برد موبایل تا 420 هزار تومان هم رسید و حسابی کار و بار ما رونق گرفت.
وقتی از مشتریهایش میپرسم میگوید: من همه این ضایعات را به یک نفر میفروشم که او آن را به ترکیه و پاکستان و آلمان صادر میکند؛ اگر میتونستی انبارش رو ببینی قطعاً از تعجب شاخ درمیآوردی؛ سوله بزرگی که تا سقف پر شده از موبایل و کامپیوتر و بردها؛ با اینکه انبارش دیدنی است، ولی اجازه نمیدهد کسی پا توی انبارش بگذارد؛ بهخصوص اگر غریبه باشی.
موبایل یا معدن طلا؟ /قاچاق کوههای طلا از ایران یعنی هدررفت سرمایه
بهگفته برخی کارشناسان، میانگین طلای معادن دنیا حدود 2.7 گرم بر تن است اما این میزان در مورد گوشیهای تلفن همراه بیش از 300 گرم در هر یک تن موبایل است و این بدان معنا است که استخراج طلا از زبالههای موبایل بهمراتب پرسودتر از فعالیت در معادن محدود طلاست، شاید به همین دلیل است که کشورهایی همچون آلمان و چین، سرمایهگذاری عظیمی در این بخش کرده و کشور چین که در حال حاضر در صدر کشورهای تولید کننده زبالهها و ضایعات الکترونیکی دنیا است، علاوه بر بازیافت بیش از 70درصدی این ضایعات، بزرگترین واردکننده ضایعات الکترونیکی در دنیا است و سرمایهگذاری بزرگی در این بخش انجام داده است.
از سوی دیگر ضایعات الکترونیکی و افزایش روزافزون این ضایعات، یکی از معضلات زیستمحیطی بزرگ دنیا است بهطوری که بر اساس گزارش جهانی نظارت بر زبالههای الکترونیکی که از سوی سازمان ملل منتشر شده، در سال 2016 حدود 44.7 میلیون تن زباله الکترونیکی تولید شده و بهطور متوسط هر فرد در دنیا سالانه بیش از 6 کیلوگرم ضایعات الکترونیکی تولید میکند. اما در نقطه مقابل، بازیافت این ضایعات یکی از روشهایی است که علاوه بر حل مشکلات محیط زیستی این ضایعات، میتواند از هدررفت منابع عظیمی جلوگیری کند.
در ایران نیز گرچه آمار و ارقام دقیقی از حجم و میزان تولید ضایعات الکترونیکی در دست نیست ولی بهگفته محمود لیائی، مدیرکل صنایع، برق الکترونیک و فناوری اطلاعات وزارت صنایع و معادن در سال 88، حدود 3 تا 4میلیون کامپیوتر و 18میلیون تلویزیون لامپی از رده خارج در کشور وجود داشته که این رقم با احتساب تلفنهای رومیزی، قطعات الکترونیکی و دستگاههای ویدئو که بسیاری از آنها دارای فلزات گرانبها در ترکیب ساختاری خود هستند، رقم قابل توجهی میشود که بهنظر میرسد نادیده گرفتن حجم ثروتی که با خروج آنها از کشور به هدر میرود بهنوعی چشم بستن بر سرمایههای ملی است.
تسنیم