تحقیقات اقتصادی: دوره 46، شماره 3، زمستان 1390، صفحه 207-233
گرجی ابراهیم ؛ پاداش حمید
چالش "کینز در مقابل کلاسیکها"، مدتهاست که ذهن نظریه پردازان و مورخان عقاید اقتصادی را به خود مشغول کرده است؛ محور اصلی این چالش آن است که آیا کینز واقعاً نظریهی جدیدی ارائه داده است؟ در حقیقت، سئوال تاریخی این است که آیا واقعاً انقلاب کینزی رخ داده است یا نه؟ اگر مفهوم انقلاب علمی عبارت از ظهور یک پارادایم جدید در تبیین و پیشبینی پدیدهها باشد، آنگاه میتوان دستکم سه نوع تفاوت بنیادین را بین کینز و کلاسیکها قایل شد که بیانگر وجوه انقلاب کینزی به معنای یک پاردایم جدید هستند: تفاوتهای فلسفی- معرفتی، تفاوتهای متدولوژیک و تفاوتهای تئوریک.
تفاوتهای فلسفی- معرفتی اساساً به انقلاب در ماهیت علم اقتصاد مربوط میشود. از این منظر، ماهیت علم اقتصاد در نزد کینز نسبت به نظریهی کلاسیکی دگرگون میشود. تفاوتهای متدولوژیک، به انقلاب کینزی در روش تحلیل و نه انقلاب در ماهیت اشاره میکند. از نقطه نظر متدولوژیک، نقطهی قوت کینز، استفاده از روش تعادلی برای تحلیل اقتصادی بوده است. به علاوه، مهمترین عناصر انقلاب کینزی در نظریهپردازی را میتوان در مقولات زیادی مانند ضریب تکاثر، سرمایهگذاری و پسانداز، نرخ بهرهی سیاستگذاری، انعطاف ناپذیری قیمتها و دستمزدها، عدم تسویهی بازارها و نااطمینانی مشاهده کرد. نتیجهی نهایی مقاله آن است که انقلاب کینزی در هر سه حوزهی ذکر شده رخ داده است.
کلیدواژگان:اقتصاد کینزی؛ انقلاب کینزی.؛ تئوری کلاسیکی؛ کینز
منبع: مجله تحقیقات اقتصادی