« مغالطه آدام اسمیت: رهنمودی به الهیات اقتصادی»
نوشته: دانکن کی فولی
مترجمان: علی سعیدی، حمیدرضا مقصودی
ناشر: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)
سال انتشار: 1392
در 304 صفحه و قیمت 12300 تومان
معرفی کتاب:
این اثر، علم اقتصاد را با پیچیدگی و تعارضات سیاست ها و جامعه مرتبط می سازد و یادآور می شود که قوانین اجتناب ناپذیر، لازم و ثابتی وجود ندارد که بر بازار حکومت کند.
نویسنده کتاب «مغالطه آدام اسمیت؛ رهنمودی به الهیات اقتصادی» معتقد است تفکیک عرصه اقتصاد از دیگر عرصه های زندگی اجتماعی باعث شده است اعمالی غیراخلاقی مانند پیگیری نفع شخصی در عرصه اقتصاد نه تنها مذموم نباشد بلکه ممدوح و ستودنی شمرده شود با این توجیه که پیگیری نفع شخصی توسط تک تک افراد باعث می شود نفع جامعه در کل، افزایش یابد.
«دانکن فولی» نویسنده کتاب «مغالطه آدام اسمیت؛ رهنمودی به الهیات اقتصادی» هدف خود از انتخاب عنوان فرعی « رهنمودی به الهیات اقتصادی» را نشان دادن این مطلب عنوان کرده که اقتصادی که امروزه از آن به علم تعبیر می شود، لزوما منشا استقرائی و قیاسی ندارد و توام با باورها و تخیلات اقتصاددان ها است اما در زبان فارسی، واژه الهیات نمی تواند این مفهوم را به طور مناسب انتقال دهد.
آن چه از مطالعه مطالب این نوشتار بر می آید این مطلب است که در این اثر از چشم انداز تاریخی به مثابه روشی مناسب برای سازماندهی مجموعه پیچیده ای از اندیشه ها در قالب گزارشی منسجم و فهم پذیر استفاده شده است. این کتاب منعکس کننده بسیاری از مطالب و آموزه های متون تخصصی در حوزه تاریخ اندیشه های اقتصادی است.
کتاب «مغالطه آدام اسمیت؛ رهنمودی به الهیات اقتصادی» از 6 فصل اصلی تشکیل شده است. «رویای اسمیت»، «علم تاریک»، «جدی ترین انتقاد»، «درباره نهایی ها»، «صداهایی پراکنده در هوا» و «توهمات بزرگ» عناوین فصول 6 گانه این اثر را تشکیل می دهند.
مخاطبان با مطالعه این نوشتار با نظریه ارزش مبتنی بر کار اسمیت، چرخه اخلاقی تحول اقتصادی، شاخصه های «بگذار بشود»، نظریه پولی اسمیت، نظریه ارزش مبتنی بر کار ریکاردو، نظریه قیمت ها مبتنی بر مقدار پول، دیدگاه ریکاردو درباره ماشین آلات، نظریه مارکسیستی و تغییرات اجتماعی در قرن بیستم، اندیشه سوسیالیستی، نظریه قیمتی مقدار پول مارکس و نظریه انباشت ریکاردو آشنا می شوند.
گزیده کتاب
«روزهای کاری یا هفته های کاری طولانی انرژی کارگران را در نتیجه خستگی، بی توجهی و سوانح به تحلیل می برد و منجر به کاهش بهره وری می شود. وقتی این کاستی ها آشکار می شود، سرمایه داران به دیگر شیوه های افزایش ارزش اضافی روی می آورند. اگر حداکثر روز کاری، تعیین شده باشد تنها راه برای افزایش ارزش اضافی، کاهش ارزش نیروی کار یعنی کاهش زمان کار لازم است. «مارکس» این جریان را «ارزش اضافی نسبی» می نامد.»
منبع: پاتوق کتاب فردا