بسیاری از صنعتگران در حوزه انرژی پس از توافق ایران و کشورهای موسوم به ١+٥ نگرانند. نگران ازدستدادن سهم خود از بازار خودی. آنها دلواپسند که با حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران، ساخت زیرساختها و تجهیزات نفت، گاز و پتروشیمی در اختیار چشمآبیهایی قرار گیرد که اکنون تشنه بازار جذاب ایرانند. در سفر هیأتهای اروپایی به ایران، یکی از هدفهای اصلی برای سرمایهگذاری همین بخش بود که خود این دغدغه را بیش از پیش پررنگ میکند. حمید حسینی، عضو هیأتمدیره اتحادیه صادرکنندگان فراوردههای نفت، گاز و پتروشیمی ایران، این نگرانی را بیاساس میخواند. به گفته او، ایران تنها در چهار عرصه اکتشاف و حفاری، ساخت پالایشگاه، مخزنداری و فروش فراوردهها توانایی دارد و باید در حوزههای دیگر از سرمایههای خارجی بهره گرفت که نفع ایران در این راه است و کسی هم متضرر نخواهد شد. او معتقد است بسیاری از کشورهای اروپایی بحرانزده از تعامل نفتی با ایران استقبال میکنند و بهزودی پس از لغو تحریمها، ایران نفتی دوباره وارد عرصه رقابت جهانی خواهد شد.
با رفع تحریمها و افزایش سرمایه گذاری خارجیها در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، این نگرانی وجود دارد که تولید داخل لطمه ببیند. نظر شما در این رابطه چیست؟
صنعت نفت، صنعتی متنوع و هایتک است. در این صنعت حضور بخش خصوصی و شرکتهای داخلی در سه یا چهار عرصه بیشتر نیست. در عرصههای اکتشاف و حفاری، ساخت پالایشگاه، مخزنداری و فروش فراوردهها تا حدودی توانایی داریم و نیازی به حضور بخش خارجی نداریم. درحالیکه در گذشته برای توسعه فازهای پارسجنوبی احتیاج به سرمایه و پیمانکار خارجی داشتیم چون توان فنی و مهندسی نداشتیم، اما در ١٠ سال گذشته آزمون و خطا کرده و اکنون توانمندی لازم را داریم و میتوانیم رقابت کنیم. به این دلیل قرار نیست دوباره عقبگرد کرده و کار را به خارجیها واگذار کنیم. خارجیها میتوانند مکمل فعالیتهای ما باشند. یکی از کارهایمان درحالحاضر اکتشاف است. طبق آمارها در ٥٠ درصد موارد در زمینه نفت و گاز کار اکتشافی صورت نگرفته است. ما هنوز از روشهای قدیمی مانند زلزلهنگاری استفاده میکنیم که احتمال جوابگرفتن از آن ٢٠درصد است. یعنی از روی امواجی که میفرستیم حدس میزنیم که لایههای زمین تغییرات داشته و آنجا کار اکتشافی انجام میدهیم و خیلی وقتها امواج جواب درستی نمیدهند. در دنیا این تکنولوژی تقریبا فراموش شده و با استفاده از یک دستگاه اسکن در هلیکوپتر، یک محوطه را دور میزنند و کل محوطه را اسکن کرده و نقشههای اسکنشده را کامپیوتر میخواند و ٩٠ درصد به شما احتمال میدهد که در آن مکان چه مواد معدنیای و با چه میزان وجود دارد. وقتی این امکانات وجود دارد، ما هم باید به این تجهیزات مجهز شویم. قاعدتا در دفعات اولیه باید از شرکتهای خارجی کمک بگیریم. در بحث حفاری، ایران در زمینه حفاری خشکی فعالیت دارد و تا حدودی حفاری دریایی را انجام میدهد هرچند که کیفیت کارمان بهخوبی دنیا نیست اما درهرحال حفاریهای پارسجنوبی را خودمان انجام میدهیم. اما نباید از نظر دور داشت که ما توان حفاریهای عمیق و افقی را نداریم و نتوانستهایم وارد مرحله حفاری لایه فوقسنگین پارسجنوبی شویم. بهاینخاطر عقل و منطق و منافع ملی ایجاب میکند که از توان خارجی استفاده کنیم. در بحث برداشت ضریب بازیافت نفت نیز همه مطالعات نشان میدهد که ٥٥٠ میلیارد ذخیره نفتی داریم. ضریب استحصال ما حدود ٢٠ درصد است و میگویند ١٥٧ میلیارد نفت قابل استحصال داریم. ما کشورهایی در دنیا داریم که با ضریب بیش از ٣٠ درصد استحصال میکنند. بنابراین عاقلانه است که از شرکتهای خارجی کمک بگیریم تا ضریب استحصال را بالا ببریم و از سرمایه و دانش آنها استقبال کنیم. اکنون در بسیاری از حوزهها توان کار در داخل را نداریم. با اینکه صد سال در صنعت نفت سابقه داریم، باید بپذیریم فاقد دانش نفت هستیم. بهترین دانشجوهای ما به رشتههای غیرنفتی و غیرمعدنی میروند. ٧٠، ٨٠ درصد از فارغالتحصیلان صنعتی در رشتههای سازه، مواد و IT تحصیل کردهاند که جذب خارج از کشور میشوند. بهاینخاطر از نظر دانش نفت ما یک کشور معمولی هستیم. حتی نروژ که بعد از ما در زمینه صنعت نفت مشغول به فعالیت شد نیز از نظر تکنولوژی و دانش نفت از ما جلوتر است. بنابراین در بسیاری از زمینههای بالادستی و پاییندستی نیاز به دانش فنی، تجهیزات، سرمایه خارجی و بازار داریم. بنابراین اینکه آقای زنگنه اعلام میکند قرار است با شرکتهای خارجی همکاری کنیم به این معنی نیست که قرار است تجهیزاتی که در داخل قادر به ساختنش هستیم را به خارجیها واسپاری کنیم. در این سالها ٤٠، ٥٠ درصد تجهیزات موردنیاز را در داخل ساختهایم و باید با لغو تحریمها، استانداردهای API را برای آنها بگیریم. دیگر اینکه قرار نیست طرفهای خارجی در پیمانکاری یا خریدوفروش وارد شوند. اما هیچ مسئلهای ندارد که خارجیها در خریدوفروش نفت رقابت کنند. اینکه چطور با خارجیها تعامل کنیم، یکی از شگردهای دولت بعد از تحریمهاست. آیا باید اجازه دهیم شرکتهای خارجی صددرصد شرکتهای ایرانی را take over کنند. بستگی به هوشمندی ما دارد و دلیلی ندارد نگران ورود خارجیها باشیم. خارجیها میتوانند مکمل ما باشند و ظرفیت و بهرهوری ما را افزایش دهند و در حوزههایی که توان ساخت تجهیزات، مدیریت بعضی حوزهها و دانش فنی نداریم به ما کمک کنند. اما بهطورکلی میتوان گفت که باید در کشور هوشمندی به خرج دهیم و برنامهریزی کنیم که ورود شرکتهای خارجی باعث نشود بازار را تحت کنترل بگیرند؛ اینکه شرکتهای خارجی نتوانند صددرصد شرکت خودروسازی ما را مدیریت کنند و انحصار بازار ما را در دست بگیرند. مثلا روسیه اجازه داد شرکتهای خارجی بهصورت مستقیم وارد بازار شده و مالک حوزههای نفتی و شرکتها شوند و اقتصاد روسیه گرفتار مافیا شد. در صورتی که چین هوشمندی به خرج داده و ورود سرمایه خارجی را با شرایطی در بازارهای خاصی آزاد کرده و هر کسی نتوانسته وارد بازار بورس چین شود. باید بررسی کنیم و ببینیم سرمایه خارجی و بنگاههای خارجی در چه حوزهها و چه حدودی باید وارد شوند. نباید ذوقزده شویم که بعد از تحریمها دچار افراط و تفریط شویم و بازار را بهکل در اختیار بنگاههای خارجی قرار دهیم. لازم است در این زمینه هوشمندی وجود داشته باشد.
در زمان تحریم، یکسری از مشتریها را از دست دادیم البته جایگزینهایی پیدا کردیم که کافی نبودند. آیا با رفع تحریمها، مشتریهای ما تغییر خواهند کرد؟
سیاست شرکت نفت از قدیم این بوده که عمدتا سعی کند با مصرفکنندگان نهایی همکاری کند و قراردادهای بلندمدت داشته باشد و سیاستش خیلی ورود به بازار و فروش تکمحموله در بحث نفتخام نبوده است. تحریمها باعث شد یکسری از خریداران همیشگی نفت مانند ایتالیا، یونان، اسپانیا، آلمان و... را از دست بدهیم، اما بااینحال در سال ٩١ هم که تحریم شدیم، باز ٤٨٠ هزار بشکه نفتخام به اروپا صادر میکردیم، اما متأسفانه جایگزینی برای این بازار پیدا نشده و از بازار ٣/٥ میلیون بشکهای، به یک میلیون بشکه رسیدهایم و عمده مشتریها را از دست دادهایم. بنابراین اینکه چقدر بتوانیم مشتری جدید به دست بیاوریم، یا اینکه بانکها حاضر به فاینانس و همراهی شوند زمانبر خواهد بود. بانکهای اروپایی متحمل خسارتهای سنگینی بهخاطر تحریم ایران شدند. بنابراین حتی بانکهای اروپایی و درجهیک بینالمللی تا زمانی که تحریمها بهصورت رسمی لغو نشود، حاضر به همکاری با شرکتهای نفتی نخواهند شد و چون رگ حیاتی شرکتهای نفتی در دست بانکهاست، اگر بانکها گرایش به همکاری با ایران داشته باشند، کار شرکتهای نفتی برای کار با ایران راحت خواهد بود. اما اگر بانکها تصمیم بگیرند با تأخیر وارد بازار ایران شوند ممکن است شرکتهای نفتی نتوانند به همان سرعت وارد بازار ایران شوند اما برخی معتقدند شرایط بازار طوری است که آنها اجازه حضور به بازار ایران نمیدهند؛ چراکه اکنون در بازار، مازاد عرضه داریم. درحالحاضر بیش از ٩٢ میلیون بشکه عرضه نفت خام در جهان داریم که مازاد عرضه در بازارهای جهانی را نشان میدهد. بسیاری میاندیشند که ایران سعی دارد به سرعت به تولید نفت خود ٥٠٠ هزار بشکه اضافه کند و احتمالا این امر، شدنی نیست، اما به عقیده من این کار عملی است. این مسئله را با مدلهای فروش وزارت نفت میتوان امکانپذیر کرد؛ چون مدلی که وزارت نفت برای چین، کره، ژاپن، هند و ترکیه ارائه داده مبنیبر تهاتر کالا در مقابل پول نفت تاکنون، جواب داده است. بسیاری از کشورهای اروپایی بحرانزده بهشدت آمادگی پذیرش نفت ایران را دارند. ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و... بهشدت نیاز به فروش کالاهای خود دارند.
ایران مانند عراق، کویت، عربستان یا امارات نیست که یک بازار مصرف کوچک داشته باشد. یک بازار بزرگ است که میتواند به راحتی با ایتالیا قرارداد منعقد کند و در ازای فروش نفت، تجهیزات خودرو خریداری کند. بههرحال بازار ما کشش دارد، بنابراین بسته به نوع استراتژیای که ایران انتخاب میکند، امکان بازگشت ایران به بازار نفت در شرایط پس از لغو تحریمها بسیار مساعد است. به عقیده من اروپاییها و آفریقایجنوبی به جمع مشتریان نفت ایران بازمیگردند.
آمریکا چطور؟
آمریکا خیلی در بازار نفت حضور ندارد. این کشور ٩ میلیون تولید نفت معمولی دارد و پنج میلیون شیل اویل تولید میکند و مابقی را فرآورده وارد میکند. نگاه ما خیلی روی آمریکا نیست؛ اما بازار اروپا دوباره قابل بازگشت است. بخشی از کشورهای جنوبشرقی آسیا مثل هنگکنگ، تایوان و تایلند و کشورهای آفریقایی مانند مصر، آفریقایجنوبی قابلیت بازگشت به بازار ایران را دارند و به نظرم تا پایان سال میتوانیم ٥٠٠ هزار بشکه در روز را کمکم وارد بازار کنیم.
ایران به چه روشهایی میتواند این بازار را ایجاد کرده یا بازپس بگیرد؟
تهاتر پول نفت با کالای کشورهای دیگر و قیمتگذاری تهاجمی دو راهکاری است که ایران میتواند از طریق آن برای تقویت بازار اقدام کند. قیمتگذاری تهاجمی به این معنی است که وقتی یک میلیون بشکه نفت صادر میکنیم، سه دلار در هر بشکه تخفیف دهیم که بهاینترتیب در روز سه میلیون دلار تخفیف دادهایم. این مسئله بازار را به ایران بازمیگرداند و بهدلیل میزان صادرات نفت کشور، ایران متضرر نمیشود، اما اگر عربستان بخواهد این کار را انجام دهد، در روز ٣٠ میلیون دلار متضرر میشود. عراق و روسیه نیز بههمینترتیب نمیتوانند از این روش بهره بگیرند. در واقع در رقابت با ما دستشان باز نیست چون ضررشان در مقایسه با تولیدشان خیلی بیشتر است. میتوانیم با پیشنهاد قیمتهای تهاجمی وارد بازار شویم. بهنظرم با کشورهای اروپایی با این دو شیوه بهراحتی میتوانیم همکاری کنیم و آنها از این موضوع استقبال میکنند.
مسئلهای که مطرح کردید با بحث استراتژی صنعتی ما مقداری تناقض دارد. اینکه واردات ما با این تهاتر افزایش زیادی پیدا خواهد کرد. دراینصورت تکلیف صنعت داخل چه خواهد شد؟
ما سازمان و سیستم داریم و میتوانیم بررسی کنیم قرار است چه کالایی را وارد کنیم. بههرحال مجبوریم خطوط تولیدیمان را که کالای سرمایهای محسوب میشوند از خارج وارد کنیم؛ مثلا خط تولید فولاد و مس یا صنعت پالایشگاه. واردات کشور زمانی ٧٥ میلیارد دلار بوده و الان کمتر از ٥٠ میلیارد دلار است. ضمن اینکه صادراتمان باید افزایش پیدا کند. این ظرفیت هم وجود دارد که وارداتمان افزایش پیدا کند. در سال ٨٩، ٩٠ معادل ١١٠ میلیارد دلار درآمد فروش نفت، ٤٠ میلیارد دلار صادرات کشور بوده، در مقابل ٧٥ میلیارد دلار واردات رسمی و کالایی، ١٠، ١٥ میلیارد دلار واردات خدمات، ١٠، ٢٠ میلیارد دلار واردات قاچاق به کشور بوده و اقتصاد کشور گردش مالی ٢٧٠، ٢٨٠ میلیارد دلاری را داشته که الان به کمتر از ١٢٠ میلیارد دلار رسیده است. درحالحاضر ٣٠ میلیارد دلار نفت میفروشیم، ٤٠ میلیارد دلار واردات صادرات غیرنفتی و ٥٠ میلیارد دلار هم واردات داریم؛ بنابراین نباید نگران باشیم. ٨٠ درصد واردات ما با واسطه است. فعالیتنکردن برخی از کارخانههای ما بخشی بهدلیل نداشتن مواد اولیه، قطعات نیم ساخته و... است. حتما میتوانیم از ایتالیا کالایی وارد کنیم که به بازار داخلی لطمه نزند. بهجای اینکه خودرو چینی مونتاژ کنیم حتما مردم از خودرو فیات یا از دانلی ایتالیا در فولاد بیشتر استقبال میکنند تا شرکتهای چینی. همینطور تجهیزات مخابرات اروپایی بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد. ما میتوانیم بخشی از نیازها را که درحالحاضر به اجبار از هند، چین و کره وارد میکنیم با واردات از اروپا جایگزین کنیم. در شرایط بعد از تحریم مجبور نیستیم از چین همه کالاها را وارد کنیم. میتوانیم ٣٠ درصد کالا و ٧٠ درصد پول بگیریم. تازه این ٣٠ درصد برای آنها امتیاز است چون قبلا ١٠٠ درصد پول میگرفتیم. الان هم کشورهای هند، چین، کره و ترکیه آماده هستند حتی ٣٠ درصد کالا را وارد کنیم. میتوانیم بخشی از منابعی که از همکاری با این کشورها آزاد میکنیم را در تعامل با کشورهای اروپایی بهکار بگیریم.
به چه میزان سرمایهگذاری خارجی نیاز داریم که بتوانیم زیرساختهایمان را بهبود ببخشیم؟
فقط نیازمند سرمایه نیستیم. تحریمها چهار لطمه اساسی به ما زد. اول اینکه ورود سرمایه را به داخل کشور مختل کرد. دوم؛ در بسیاری از رشتههای فنی و معدنی و انرژی فاقد دانش پایه هستیم؛ یعنی نمیتوانیم طراحی و ساخت داشته باشیم. درعینحال، به تجهیزات و بازار بهواسطه تحریمها دسترسی نداشتیم. لغو تحریمها، هم سرمایه را به روی ما باز میکند، هم دانش فنی دوباره به کشور بازمیگردد، هم تجهیزاتی که نیاز داریم و نمیتوانیم در داخل بسازیم و هم به بازار میتوانیم دسترسی داشته باشیم. ما به هر چهار مورد نیاز داریم. سرمایه به تنهایی مشکل ما را حل نمیکند. فعلا درآمدهای ارزی کشور میتواند کفاف زندگی روزمره مردم را بدهد. سرمایهای در کشور نیست که شما بتوانید زیرساختها را بازسازی کنید و پروژههای بزرگ را انجام دهید. باید بتوانیم به هر نحوی تعامل کنیم؛ چون این بخش برای سرمایهگذاران خارج از کشور سودآور بوده و جذابیت دارد. برای کشورهای خارجی اگر بانکی پکیج فاینانس بدهد، به راحتی میتواند هشت درصد سرمایه بدهد و منتفع شود؛ چون هر کار تولیدی در ایران سالانه حداقل ٣٠ درصد سود دارد.همچنین به راحتی میتوان سرمایه را برگرداند و هم سود داشت. ٣٥ پروژه در پارس جنوبی تعریف شده که هر پروژه در سال میتواند شش میلیارد دلار درآمد داشته باشد اما در مجموع توانستهایم ١٥ فاز را راهاندازی کنیم. اگر سرمایه و دانش فنی و تجهیزات داشتیم سالانه ١٢٠ میلیارد دلار به سبد درآمدی ملت اضافه میشد. ارزش دارد که از خارج کشور با نرخهای بالا تأمین مالی کنیم و این درآمد را اجازه ندهیم قطریها غارت کنند. نفت میتواند اقتصاد غیرنفتی را بسازد. از نفت باید برای ساخت اقتصاد غیرنفتی استفاده کنیم. حداقل پیشبینی میشود سالی ٣٠ تا ٣٥ میلیارد دلار در حوزه نفت و پتروشیمی برای پروژههایی که در دست اقدام است، نیاز داریم. به اندازه کافی منابع مالی در دنیا وجود دارد. ما هم نیاز، بازار و هم توجیه اقتصادی داریم. بنابراین هوشمندی میخواهد که از این پول درست استفاده کنند.
این هوشمندی را در بدنه دولت میبینید؟
دولت را خیلی محافظهکار میبینم. وزرای خوبی داریم اما سن کابینه و مدیران رده اول دولت مناسب نیست و خیلی ریسکپذیر نیستند. به نظر میآید خیلیها هنوز خودشان را با شرایط روز دنیا تطبیق ندادهاند و هنوز به فکر توسعه دولت و نگاه دولتی و گسترش شرکتهای دولتی هستند که در دنیا منسوخ شده است. معتقدم دولت به بازسازی درونی نیاز دارد و باید نیروهای جوان تحصیلکرده را به بدنه دولت تزریق کند. در بحثهای مالی، فاینانس و شناخت روابط بینالملل به افراد خبره نیاز داریم. خیلی مطمئن نیستم که با ساختار فعلی دولت بتواند از این ظرفیتها استفاده کند. یکی از ضرورتهای تحریم، بازسازی دولت است. باید در قوانین و ساختار دولت هم بازنگری داشته باشیم. اگر قرار است در بحث نفت و گاز تأمین مالی از خارج داشته باشیم باید قانون قراردادهای نفتی را بازنگری کنیم. اگر این کار را انجام ندهیم با مدل قبلی قراردادهای بیع متقابل ایران خیلی از شرکتها حاضر به همکاری نیستند. حتی قبل از جدیشدن تحریمها بسیاری از شرکتها بازار ایران را ترک کردند؛ چون معتقد بودند متضرر میشوند. شرکتهای انی اسنام پروجتی ایتالیا و... اعتقاد داشتند در سرمایهگذاری در حوزههای نفتی پارس جنوبی ایران بهجای سود، ضرر کردهاند.
آیا خطر وابستگی به نفت را در بودجه میبینید؟
اعتقاد ندارم که خیلی وابسته هستیم. شرایطمان بهتر از بعضی کشورهاست. اگر بتوانیم، مدلی را که برای توسعه صندوق ملی پیشبینی کردهایم، سالانه سه درصد از سهم درآمدهای نفتی را به صندوق توسعه ملی اضافه کنیم و از طرف دیگر سهمی که به شرکت نفت میدهیم، بتوانیم ادامه دهیم قاعدتا سهم نفت نمیتواند در اقتصاد کشور افزایش پیدا کند. از طرف دیگر میتوانیم با استراتژی درست و قیمتگذاری بلندمدت در گاز تا پایان برنامه ششم وابستگی بودجه به نفت را به صفر برسانیم و به تولید ١٢٠ میلیون تن محصول پتروشیمی برسیم که تمام نیازهای ارزی دولت را تأمین میکند. مالیاتی که از تولید ١٢٠ میلیون محصول پتروشیمی دریافت خواهد شد، میتواند بسیاری از هزینهها را پوشش دهد. امکان اینکه بودجه کشور را کامل از نفت جدا کنیم قطعا وجود دارد به شرطی اینکه بخش خصوصی را جدی بگیریم و دنبال توسعه اقتصاد شبکههای دولتی نباشیم.
الان بخش خصوصی را با حضور شرکتهای نفتی معتبر جهان که منتظر ورود به ایران هستند، قدرتمند میبینید؟
خوشبختانه این فضا بیشترین برنده را در بخش خصوصی خواهد داشت؛ چون شرکتهای اروپایی و آمریکایی بهدنبال همکاری با بخش خصوصی هستند. کمتر دنبال همکاری با شبهدولتیها و ارگانها هستند، ازاینرو بخش خصوصی این توانمندی را پیدا کرده که میتواند از خارج از کشور تأمین مالی کند. تاکنون این کار توسط بخش دولتی انجام میشد. سرمایهگذار خارجی هم بیشتر به بخش خصوصی گرایش دارد.
آیا در آینده سهمخواهی از اوپک خواهیم داشت؟
به نظر میآید اوپک یک سازمان بیخاصیت شده چون عملا در اختیار عربستان است. با توجه به اینکه تصمیمگیری در اوپک به صورت اجماعی است، نمیتوانیم انتظار خاصی از اوپک داشته باشیم. شاید در هشت سال گذشته ما مقصر بودیم که کمک کردیم اوپک، بعد از اینکه به خاطر جنگ، ایران و عراق از بازار خارج شدند سهمیههای صادراتی را رها کند. قبلا اوپک برای کشورها سهمیه تعیین میکرد. جنگ ایران و عراق و اتفاقات منطقه باعث شد این اتفاق فراموش شود و اوپک در سال یک سقف کلی تعیین میکند. نمیگوید از این میزان، سهمیه هر کشور چقدر است. بنابراین زمانی که ایران و عراق از بازار خارج شدند تمام سهمیهها را پر کرده و تولیدش به ١٠ میلیون رسیده است. با خواهش و جلسه بعید میدانم عربستان قانع شود که به سهمیهبندی در اوپک برگردد و حاضر شوند صادراتشان را کاهش دهند. باید مذاکره کرد و نشان داد که آقای ظریف کار ناممکن را ممکن میکند. کمتر کسی باور میکرد با خط قرمزها و سختیها و بدبینیهایی که وجود دارد، بتوان این موضوع را حل کرد اما با صبر و هوشمندی این اتفاق افتاد. قضیه اوپک هم با مذاکره حل خواهد شد. با شرایط جدیدی که ایران در منطقه پیدا کرده با گذشت زمان تأثیرها بر روابط سیاسی بیشتر از روابط اقتصادی خواهد بود. با تأثیری که ایران در منطقه پیدا خواهد کرد، حتما باعث میشود رقبای ما در قبال سیاستهایشان در برابر ایران تغییر عمده ایجاد کنند. عربستان اگر خواهان روابط خوبی با ایران آینده است حتما باید در سیاستهای نفتیاش تجدیدنظر کند. به نظر میآید اقتداری که از این توافقنامه برای ایران ایجاد میشود و خودباوری که مردم ایران خواهند داشت، میتواند بسیاری از مشکلات ما را حل کند. ایران دیگر در منطقه تنها و منزوی نیست. ایران در منطقه یک قدرت نوظهور است که پتانسیلهایش آزاد میشود و مجبورند این قدرت را به رسمیت بشناسند و با آن مدارا کنند. از طرف دیگر با استراتژی قیمتگذاری و تعامل راه برای ورود ایران به بازار نفت باز میشود.
پس به نظر شما بعید است که عربستان سهمش را کاهش دهد؟
در شرایط معمولی خیر. درواقع باید حقمان را بگیریم. اینکه فکر کنیم آنها بهراحتی حاضر میشوند سهم بازار را به ما بدهند، بعید است. حتی عراق هم این کار را انجام نمیدهد.
سؤال آخرم شاید مستقیما ارتباطی به موضوع مصاحبه نداشته باشد، اما میخواهم نظر شما را در مورد توافقنامه هستهای بدانم و اینکه این توافقنامه را در آینده اقتصاد مثبت ارزیابی میکنید یا خیر؟
معتقدم این توافقنامه، انقلاب سوم در کشور ما خواهد بود. این توافقنامه این ظرفیت را دارد که همه روابط و سازوکارها و روابط سیاسی و اقتصادی ما را در جهان تغییر دهد. وقتی میتوانید در اقتصاد کشور رونق و نشاط ایجاد کنید بسیاری از مسائل اجتماعی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. تمام توان مخالفان این است که اثرگذاری این توافق را کم کنند. همه امکاناتشان را بهکار گرفتهاند که این توافق تحقق پیدا نکند بنابراین امکان اینکه در مجلس بتوانند جلوی این روند را بگیرند، نیست و فقط تلاش میکنند روند را کند کنند. مردم را ناامید کنند که بورس سقوط کرده و قیمت دلار بالا رفته. سعی میکنند با توجه به قدرتشان در بازار اخلال ایجاد کنند. اگر پتانسیل مردم آزاد شود در صحنه اقتصاد بازیگر میشوند و همین سرمایه داخلی که بهکار گرفته میشود در اقتصاد کشور تحول ایجاد خواهد کرد. وقتی در سازمانهای بینالمللی پذیرفته شوید، شرایط متفاوت خواهد بود. این سازوکار در کشورهای دیگر جواب داده و ما را هم مجبور خواهد کرد شرایطمان را تغییر دهیم. مجبوریم پروتکلها و توافقنامههای بینالمللی را بپذیریم و اینها همه به نفع مردم است.
منبع: شرق - شکوفه حبیبزاده