دکتر زهرا افشاری - استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا
پرداخت یارانه سنگین انرژی به شکل موجود، دولت را با کسری بودجه مواجه میکند که طبیعتا تورمزا خواهد بود. از طرف دیگر نیز حذف یکباره یارانههای انرژی و افزایش شدید قیمت انرژی، چهبسا کشور را بیش از پیش در دام تورم گرفتار کند. مسلما اگر دولت راهحل بهینه این معما را پیدا کند، منتفع نهایی این راهحل هم دولت و هم مردم خواهند بود. از دیگرسو اگر دولت نتواند راهحلی برای این معما پیدا کند، چه با افزایش قیمت انرژی و چه با استقراض دولت از بانک مرکزی برای تامین کسری بودجه، دیر یا زود، تورم افزايش خواهد يافت و نتایج سوء آن گریبانگیر مردم و البته دولت میشود. با این توضیح، دولت و مردم نه در دو کشتی مجزا بلکه هر دو بر یک کشتی نشستهاند و باید خود را از ضربات امواج اقتصادی ناشی از تصمیمات دولت درباره هدفمندی یارانهها، حفظ کنند.
اما موضوع هدفمندی یارانه را از دو منظر میتوان بررسی کرد: اول از دیدگاه بلندمدت که ببینیم هدف کلی چیست و چگونه و در چه مسیری باید حرکت کنیم تا به این هدف نایل شویم؟ و دوم، از دیدگاه کوتاهمدت که ببینیم چگونه با نهایت آرامش و طمأنینه کشتی اقتصاد را به سمت آن هدف کلی تغییر مسیر دهیم؟
هدف بلندمدت: حذف یارانهها
از منظر بلندمدت باید به سمتی حرکت کنیم که عده کسانی که نیاز به گرفتن یارانه نقدی دارند بسیار کمتر از تعداد فعلی شده و با کاهش حجم یارانههای مستقیم، این بودجه را به سمت اهداف بلندمدت مذکور سوق دهیم.
گسترش وسایل نقلیه عمومی و زیرساختهای حملونقل، پوشش بیمهای بهداشت و درمان و بیکاری، بهبود سیستم آموزشی در جهت ارتقای توانمندسازی اقشار کمدرآمد، اصلاح سیستم حقوق و دستمزد و افزایش متناسب آن با تورم، ایجاد اشتغال و ایجاد زیرساختهای رشد و رونق کسبوکار و در یک کلام توسعه کشور از جمله اهداف بلندمدت است که میتواند از طریق کاهش فقر اقتصادی، نیاز به اعطای یارانهها را کاهش دهد.
اما در مورد حذف یارانه انرژی و رساندن قیمت آن به سطح جهانی باید گفت اینکه ما قیمت انرژی خود را با قیمتهای جهانی انرژی یکسان کنیم، کافی نیست و به موازات آن باید رابطه نسبی بین قیمتها نیز برقرار شود. در اینصورت باید همه قیمتها و همچنین دستمزدها به سمت قیمتهای جهانی میل کنند. به عبارت دیگر، باید سعی کنیم تا دستمزد افراد نیز به دستمزد کارا برسد. در نهایت در یک اقتصاد پویا باید به سمت حذف کلی یارانه انرژی و برابر شدن قیمت انرژی با قیمت جهانی و حفظ رابطه نسبی بین قیمتها پيش برویم و درآمد حاصل از فروش انرژی را برای توسعه زیرساختهای مذکور در بند قبل صرف کنیم.
هدف کوتاهمدت: مسکّنی که شاید اصلا مسکّن نباشد!
اگر یارانه ناظر به هدف نباشد، اصلا نقش یارانه را ندارد و اینکه توزیع پول در جامعه قدرت خرید افراد ضعیفتر را افزایش میدهد، فقط دیدن یک روی سکه است. در سوی دیگر، توزیع یارانه نقدی بین مردم باعث ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید همه جامعه و مخصوصا افراد کمدرآمدتر خواهد شد. حالا در شرایط فعلی به جای اینکه یارانه نقدی به همه داده شود، باید گروههایِ هدف را شناسایی کنیم. هرچند این کار کمابیش مشکل است، ولی میتوان راههای شناسایی تقریبی از جمله سن سرپرست خانوار، وجود مسکن شخصی یا اجارهای - و سایر پارامترهایی که در مقالههای اخیر منتشره در دنیای اقتصاد توسط سایر همکاران مورد بحث قرار گرفته است - را برای تعیین جامعه هدف به کار گرفت.
پیشنهاد1: یارانه نقدی براساس تقاضای افراد
کمیته امداد و بهزیستی که مدت مدیدی است یکسری افراد را شناسایی کرده و به آنها کمکهای نقدی میپردازند. این فرآیند، نمونه بارزی از وجود معیارهایی برای پیداکردن مصادیق گروههای نیازمند به یارانه است. در شرایط فعلی نیز باید به هدفمندکردن واقعی یارانهها و شناسایی گروه هدف یارانه بپردازیم. اگرچه ممکن است این شناسایی خطاهایی هم داشته باشد، ولی اگر دقت و جدیت داشته باشیم و روش مناسبی اتخاذ کنیم، میتوانیم این خطاها را کاهش بدهیم. یک پیشنهاد این است که: لیست گروههای نیازمند به یارانه را منوط به تقاضای افراد برای قرار گرفتن در این لیست بگذاریم یا مثلا اعلام کنیم که: «خانوارهای با ویژگی مشخص، مثلا خانوارهای دارای درآمد ماهانهای کمتر از یک سطح معین، میتوانند درخواست یارانه داشته باشند و بعد از بررسی در صورت واجد شرایط بودن، یارانه به آنان تعلق میگیرد.»
پیشنهاد2: یارانه به صورت غیرنقدی
اگر بتوانیم یارانه را به کالاهای اساسی مثلا کوپن مواد غذایی یا کوپن اجارهبهای منازل اجارهای یا افزایش پوشش بیمه خدمات درمانی و.... سوق دهیم، به هدفمندتر شدن آن کمک کردهایم. سایر اصلاحات از جمله اختیار خانوارها برای انتخاب فردی که یارانه را دریافت میکند نیز، در بعضی خانوارها مشکلات را کاهش میدهد.
پیشنهاد3: روشهای تشویقی برای انصراف داوطلبانه از یارانه نقدی
گرچه در کنار روشهای گفته شده برای انتخاب گروه هدف یارانه ممکن است روشهایی مثل حذف داوطلبانه نیز بتوانند به بهتر شدن اوضاع کمک کنند، اما بهتر است این روشها را در اولویت دوم قرار دهیم.
کلام آخر
در پایان امیدوارم مدیران ارشد کشور و نیروهای تربیتشده در رشته اقتصاد با راهکارهای علمی و تخصصی به عنوان «اولین بهینه» بتوانند رشد اقتصادی و اشتغال را درکوتاهترین مدت ممکن افزایش داده و به سمت بهبود سیستم تامین اجتماعی و اصلاح سیستم حقوق و دستمزد حرکت کنند و در یک کلام کارهای اساسی در کشور انجام دهند تا نیازی به پرداخت حجم وسیعی از یارانه نباشد. در این صورت میتوانیم منابع حاصل از افزایش قیمت انرژی و تولیدات نفتی را به سمت توسعه زیرساختها و بهبود سیستم تامین اجتماعی در حوزههایی مانند حوزه سلامت و توانمندسازی گروههای آسیبپذیر گسیل کنیم، اما در شرایط فعلی و در کوتاهمدت نیز، بهعنوان «دومین بهینه»، باید به شناسایی گروههای هدف که شامل درصد کمی از جامعه میشوند بپردازیم و یارانه را بهصورت هدفمند به آنها بپردازیم.
منبع: دنیای اقتصاد