محسن مهدیان
روز گذشته مجلس با تعدیل پیشنهاد دولت برای هدفمندسازی یارانه، حاضر شد به افزایش ۸۴ درصدی قیمت حامل های انرژی برای سال آینده تن دهد. این درحالی است که برخی از نمایندگان از جمله احمد توکلی اصرار داشتند که دولت برای سال آینده بیش از ۳۰ درصد قیمت حامل های انرژی را افزایش ندهد. به تعبیر دیگر مجلس با سیاست دولت برای افزایش ناگهانی قیمت حامل های انرژی موافقت کرد.
جای پای فیل
به بهانه مصوبه اخیر دولت-مجلس، مرور یک ماجرای سابقه دار و تاریخی در اقتصاد ایران قابل توجه است. در همه سالهای بعد از انقلاب، اقتصاد دانان لیبرال پای ثابت قدرت ها بوده اند. همه دولت ها چه سنتی و چه راست و چه چپ و اصولگرا و یا اصلاح طلب، اتاق فکر اقتصادیشان در اختیار لیبرال ترین ها بوده است. چرا؟ قانون بقای لیبرال های اقتصادی در قدرت چیست؟
قانون بقای لیبرال ها در قدرت را باید در نسخه شوک درمانی آنها دید. نسخه ای همه زمانی و همه مکانی. نسخه ای باب دندان همه طیف های قدرت. چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه تکنوکرات.
البته سالهای جنگ به دلائل مختلف استثنا بوده است. خدا رحمت کند مرحوم عالی نسب را. در دولت موسوی قرار بود کالائی گران شود. در همین رابطه بحث های طولانی در هیئت دولت صورت گرفت. مرحوم عالی نسب در یکی از جلسات هیات دولت تمثیل جالبی را بکار بردند که باعث شد نظر جمع بر گردد. ایشان گفتند وقتی در زمستان در اتاقی نشستید و همه درها بسته و گرم است، یک پنجره که کمی باز شود همه اتاق را سرد می کند. او با همین استدلال ساده به هیات دولت قبولاند که ۲ تومان اضافه کردن به قیمت پنیر همه فعالیت های ضدتورمی دولت را بی اثر می کند. روحش شاد.
این صندلی به لیبرال ها وفا می کند
برگردیم به سوال اصلی. علت اتحاد نانوشته اهل قدرت با اقتصاددانان لیبرال چیست؟
لیبرال های اقتصادی، بنیادگرایانی هستند که نظام بازار را ایدئولوژی نزدیک به معارف وحیانی می پندارند و البته با همین تجهیز علمی در همه سالهای بعد از انقلاب در راس هرم تصمیم گیری بودند. راز این ماندگاری در سه عامل جذابیت است.
جذابیت سیاسی برای اهل قدرت- جذابیت های دموکراتیک برای طبقات موثر- جذابیت رانتی برای سرمایه داری دلال مسلک
اولین اثر و مهمترین اثر جذابیت تئوری های شوک درمانی، برای اهل قدرت است. همه روسای جمهور جز ایام جنگ از اقتصاددانان لیبرال به عنوان ندیم و ساقدوش برنامه ریزی های اقتصادی بهره برده اند. چرا؟ علت بسیار روشن است. مهمترین اثر سیاست های شوک درمانی زودبازه بودن و داشتن بازدهی فوری با اثر ماندگار سیاسی است که از این حیث برای اهالی قدرت بسیار جذاب است. هر مسوولی دوست دارد نامش در خاطره ها بماند و ماندگاری یک سیاست در خاطره ها به دهها دلیل در کشور ما این است که آثارش گل درشت و چشم نواز و محسوس باشد. یعنی به سرعت خود را نشان دهد و مردم به تعبیری سر سفره خود احساس کنند. به همین دلیل است که سبدکالاها با ترکیبات مختلف از این دولت به دولت دیگر دست به دست می شود. در چنین رویکردی اصلاحات زیرساختی و بلند مدت و نهادی معمولا روی زمین می مانند و هیچ جذابیتی ندارد.
ساقدوش یقه سفید ها و ژنرال های سیاسی
به همین دلیل کنار آیت الله هاشمی، روغنی، زنجانی و مرحوم نوربخش و عادلی و نجفی قرار می گیرند و سیاست های تعدیل اقتصادی اجرا می شود. خاتمی در کنار ستاری فر و شرکا همان راه سازندگی را می رود. اقتصاددانانی که ظاهرا مشرب اقتصادی متفاوت داشتند اما با گردش ۱۸۰ درجه ای لیبرالتر از لیبرال ها شدند وبرنامه چهارم توسعه را با همه آن حواشی تاریخی نوشتند. حواشی که در یک جمله حل مشکلات اقتصادی کشور را مستحیل در نظم نوین آمریکائی تعریف می کرد. در همان سالهای اولیه دولت خاتمی این طیف از اقتصاددانان چنان قدرتی گرفتند که توانستند امثال نمازی را خانه نشین کنند. دوره خاتمی نشان داد که " اقتصاد وابسته به قدرت سیاسی" قابلیت دارد که غیرلیبرال را حذف و باقی را هم لیبرال سازد.
در دولت نهم و دهم این جریان بدلیل ویژگی های فردی احمدی نژاد که جسارت بالایی برای اعمال شوک داشت، قدرت بیشتری یافتند و پژویان و دانش جعفری و دوستانشان قدرت را بدست گرفتند. البته سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد، بعدها با تخلفات قانونی و بی نظمی های تو در تو، رنگ از رخسار شوک درمانی های لیبرالی ربود.
گذشت تا این دولت که میراث دار همه برنامه های لیبرالی دولت های گذشته است. ژنرال اقتصادی این دولت نیز مسعود نیلی از شیکاگویی های وطنی است.
نائومی کلاین در کتاب دکترین شوک به زیبائی هرچه تمام تر و با تکیه به تجربیات جهانی توضیح می دهد که چطور اقتصاددانان لیبرال در کنار دولتمردان قرار می گیرند تا علقه های سیاسی آنها را پیاده سازند.
همه، لیبرال ها را دوست دارند
دولتمردان هیچگاه از اقتصادانان غیرلیبرال بهره ای نبردند. علت هم روشن است. از نظر دولتمردان، اقتصاددانان نهادگرا حرفهای آسمانی می زنند که هیچ گاه عملی نمی شود. البته استدلال آنها درست است. دقیقتر این است که نسخه های نهادگراها به دلیل دیر بازده بودن و ملاحظات نهادی و ساختاری و تاکید بر تدریجی بودن، جذابیت های لازم را برای اهل قدرت ندارد. مدیری که اولویت اولش حفظ میز و صندلی است، قاعدتا تلاش می کند روشی را دنبال کند که نتیجه اش در دوره مدیریت خودش نشان داده شود و تنها هزینه ها به دوره مدیریت بعدی منتقل شود. به این ترتیب آنچه در خاطره مردم می ماند دوران طلائی مدیر دیروز و دوران نکبت بار و به اسارت رفته مدیر بعدی است. البته مدیر بعدی نیز همان می کند که اسلاف خود کرده اند و این مشکلات اصلی کشور است که دست به دست می شود و همراه با قانون بقای اقتصاددانان لیبرال، باقی می مانند.
مقابله با شورشی ها به مدد قدیس ها
اهل قدرت به همین دلیل به نسخه های شوک درمانی لیبرال ها بیشتر اعتماد می کنند. البته هزینه های شوک درمانی را نیز می پذیرند به دو دلیل. اول اینکه این هزینه ها فشاری بر گرده جریان های رانتی و پرسود و طبقه سرمایه دار کشور وارد نمی کند و طبیعی است که در این گام بلند از حمایت آنها مقابل شورش پابرهنه ها برخوردار است. از طرفی تجویز لیبرال های وطنی به تئوری های "قدیس های بازار آزاد" متصل است که می تواند برنامه های آنها را علمی نشان دهد. تئوری هائی که با تبلیغات غیرواقعی طوری نشان می دهد که این راه پایانی است و همین است و جز این نیست. چه آنکه درباره هدفمندی یارانه ها همین گفتند و همین شد. تبلیغ یک اجماع ملی و البته ناگهانی که بی هیچ واقع بینی تاکید داشت که هیچ راه حلی جز آزاد سازی قیمت ها وجود ندارد. مخالفان نیز به دلایل مختلف ترجیح دادند سکوت کنند.
به همین دلیل است که "قدیس فریدمن" در مقاله ای بسیار تاثرگذار به تشریح نوشداروی خود می پردازد و می نویسد که "فقط یک بحران به اصلاح واقعی می انجامد. وظیفه ما این است که سیاست های اقتصادی در دسترس نگه داریم که آنچه از حیث سیاسی "تاکنون ناممکن" بوده است دیگر " اجتناب ناپذیر" تلقی شود".
کی بود کی بود من نبودم
البته اقتصاددانان لیبرال هیچگاه حاضر نمی شوند هزینه سیاست های شوک درمانی را بپذیرند. در همه این موارد بعد از شکل گیری بحران های اجتماعی و شکلگیری برخی شورش های خیابانی، می گویند عامل اصلی این مشکلات فساد اقتصادی و بی نظمی و درست اجرا نشدن سیاست ها و پارتی بازی و غیره بوده است. چه آنکه درباره آثار مخرب سیاست حذف یارانه ها در دولت احمدی نژاد همین گفتند و همین کردند. امروز یکی از رسانه ها به نقل از پژویان"مشاور اصلی هدفمندی یارانه ها در دولت احمدی نژاد" خطاب به روحانی نوشت: آقای روحانی هدفمندی(حذف یارانه ها) را ادامه دهید اما نه شبیه احمدی نژاد.
کلاه خودی فریبنده به نام مدنیت
اما دومین عامل نگهدارنده لیبرال های وطنی در قدرت، کلاه خودی است که با استفاده از تمثیلات و واژه سازی های جذاب و چشم نواز برای توجیه شوک درمانی درست می کنند. جریانی که برخلاف واقعیت پنهان و ماهیت دیکتاتور مآبانه خود به شدت ظاهر دموکراتیک به خود می گیرد. شعارهای جذابی شبیه "ایران برای همه ایرانیان" و "ارتباط با با دنیای آزاد" و مهرورزی و دفاع از دموکراسی و آزادی های فردی و غیره. در حالیکه هیچ جریان علمی به اندازه نئولیبرال های وطنی به تجهیز نیروهای پلیسی و قوای ضدشورش و سرکوبگر فکر نکرده و توصیه نمی کند، اما بیشترین شعار مدنیت نیز از همین جریان است. حافظه تاریخی مردم ما فراموش نکردند که ابتدای دهه ۷۰ دولت وقت برای اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی باتوم وارد کشور می کرد.
نگارنده این سطور پیش از اجرای هدفمندسازی یارانه ها وقتی به عنوان خبرنگار در دفتر وزیر اقتصاد وقت از دغدغه های امنیتی اجرای این سیاست گفت، وزیر محترم با آرامشی مثال زدنی و در حالی که روی مبل خوش نشین تکیه داده و پا روی پا انداخته بود تاکید کرد که نگران نباشید؛ "نیروی ضدشورش و پلیس امنیت" آماده باش هستند. این همان چیزی بود که ادواردو گالئانو در کتاب "به من دروغ نگو" می نویسد که مردم در "زندان" هستند تا قیمت ها " آزاد" باشد.
اما این جریان بیشترین ژست های تبلیغی را برای جوانان و مردم دارد به همین دلیل دارای جذابیت های سیاسی در کف جامعه است.نائومی کلاین در دکترین شوک بخوبی و با جزئیات و با ذکر نمونه های متعدد تاریخی، دروغگویی مدعیان دموکراسی و شعارهای رنگارنگ و هذیان گوئی های بنیادگرایان بازار را توضیح می دهد. در همین رابطه و در همین کتاب به نقل از استفن هگارد استاد نولیبرال دانشگاه کالیفرنیا به عنوان اعتراف می اورد که "چیزهای خوب از قبیل دموکراسی و سیاست های بازار محور هیچگاه توامان پیش نمی روند".
کلاین در ادامه با بررسی نمونه های مختلف نتیجه گیری می کند که در اوایل دهه ۱۹۸۰ حتی یک مورد دموکراسی چند حزبی پیدا نشد که با سرعت هرچه تمامتر به سمت بازار آزاد رفته باشند.
همزیستی مسالمت آمیز با رانتی ها
و اما عامل سوم رابطه جریان رانتی اقتصاد با نئولیبرال های وطنی است. این جریان از مکیدن خون اقتصاد حیات و ممات دارد و ادامه زندگی اش در تغییرات آنی و سیاست های هیجانی و شوک آلود است. این جریان که پیوند عمیقی نیز با طبقه سرمایه دار کشور دارد و به سختی می تواند این دو طائفه را از هم جدا دانست، مهمترین حامیان سیاست های شوک درمانی در اقتصاد هستند. منافع این گروه اقتضا می کند که از سیاست های دولتی در حوزه اقتصاد حمایت کنند. اصلا هم مهم نیست که با گرایش های سیاسی این دولت همراه هستند یا نه. به همین دلیل میان دولت مهرورز و اعتدال و اصلاحات و سازندگی هیچ فرقی نمی بینند.
در این رابطه حرف بسیار است که به همین اکتفا می کنیم.
منبع: سایت الف