مردوخی: الگویی برای نوسازی سازمان برنامه ریزی

بایزید مردوخی - دبیراسبق هیات امنای حساب ذخیره ارزی

ضرورت برنامه ریزی در کشور ما از این‌جا ناشی می شد که اولا کشور عقب مانده‌ای بودیم؛ یک کشور عقب مانده‌ زراعی که سه قلم صادراتی ما مانند خشکبار ، پوست و پشم را ما داشتیم.  کشور ما کشور فقیری بود و توسعه به معنای واقعی نه در مرکز رخ داده بود و نه در اطراف کشور. لذا جا داشت که زیربناها ساخته بشود که یکی از ضرورت‌های برنامه این بود که این ریزبناها را بسازد و تا حدودی هم ساخت.

نکته دوم این بود که می‌بایست یک دستگاه وجود داشت که اقدامات و عملکردهای دولت را جمع می کرد و حساب‌های دولت را جمع و جور می‌کرد و سیاست‌های دولت را تنظیم می‌کرد که باز هم سازمان‌های برنامه در طول حیات خودش این کار را انجام می‌داد. این سازمان مشاور امین،دلسوز و متخصص‌ برای دولت‌های مختلفی  بود که در این شصت سال سر کار آمدند و مشاور امین برای مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم بود و فواید بسیار زیادی بر همین خاصیت های سازمان مترتب بود.

اگر ما برنامه توسعه‌ای و برنامه عمرانی نداشتیم منابع درآمد ارزی ما صرف دو چیز بیشتر نمی شد: یکی تسلیحات و دیگری واردات. در خصوص سالهای اخیر ما حداقل در مورد واردات این خبر را داریم که 600، 700 میلیارد دلار واردات انجام شد، در حالی که بخش قابل توجهی از آن به یقین صرف واردات کالاهای مصرفی شده است که ضرورتی نداشت.

از این نظر می‌شود گفت سازمان برنامه ریزی و به طورکلی برنامه ریزی یک نوآوری مهمی  در نظام ایران و جمهوری اسلامی ایران بود که تا به امروز هم این ضرورت وجود دارد. باید امروز هم یک سازمان برنامه -نه لزوما کپی برداری از سازمان برنامه‌ای که داشتیم، بلکه یک سازمان برنامه نوسازی شده را-دوباره عملیاتی کنیم و به نظر می‌رسد که باید حتما یک سازمان تولید کنیم و به نظر من باید نوسازی بشود؛ یعنی با توجه به مشکلات از نو باید ایجاد شود.

اولین مشکلی که سازمان برنامه ما داشت، «ادغام آن با سازمان امور اداری و استخدامی» بود. ما به عنوان کارشناسی احساس می‌کردیم این ادغام منطق دارد و باید صورت بگیرد و صورت گرفت، اما به گونه‌ای صورت گرفت که فرهنگ کارشناسی سازمان برنامه اساسا دگرگون شد و چیز دیگری شد. دوستان سازمان امور اداری و استخدامی پایگاه‌های مالی و تصمیم گیری سازمان برنامه را تصرف کردند و برای هر معاونتی یک قسمت اداری- مالی درست کردند که آن‌جا دقیقا به خصوص از لحاظ حقوق و دستمزد، تصمیم گیرنده بود؛ متأسفانه ادغام در نهایت با شکست رو به رو شد.

از لحاظ برنامه ریزی سازمان مشکلاتی را داشت؛ برنامه ریزهای سازمان تکنوکراتیک بود. یعنی بیشتر تخصص‌های الگوپردازی و مدل سازی و برنامه ریزی غنی وجود داشت و خیلی کم به مسائل کیفی و امور کیفی توجه می‌کرد و بیشتر امور کمی مورد توجه بود.

همچنین ما مشارکت ناچیز مردمی را در برنامه ریزی داشتیم. ما اصلا مکانیزمی برای مشارکت مردمی در برنامه ریزی نداشتیم؛ نه این‌که سازمان مخالف این مشارکت بود، بلکه اصلا مکانیزم آن را نداشتیم. کما این‌که در برنامه اول بعد از انقلاب این تمرین شد و تمام دستگاههای اجرایی استان‌ها مشارکت کردند، ولی به نتیجه نرسید. در برنامه ها به استان‌های کشور توجهی نمی شد و تصور میشد که اگر رشد مثلا 8% تولید ناخالص داخلی رخ بدهد این همه جا از آن برخوردار است یا اگر در اراک ما یک کارخانه ذوب آلومینیوم احداث می‌کنیم و یا یک پالایشگاه احداث می‌کنیم، در سیستان بلوچستان هم یک چیزی عایدشان می‌شود. در حالی که این اتفاق نیفتاد و لذا اولین ضرورتی که در احیاء و نوسازی سازمان برنامه جدید وجود دارد، طراحی الگویی برای مشارکت استان‌ها هست.

سازمان برنامه نظارت غیر موثر بر فعالیت‌ها داشت؛ استحضار دارید که برنامه دو آجر داشت یکی: طرح بود و دیگری فعالیت. طرح که طرح‌های عمرانی بود و فعالیت هم امور جاری دستگاه‌های دولتی بود. بر فعالیت‌ها نظارت فقط در فصل بودجه ریزی شکل می‌گرفت و خیلی موثر نبود، اما اگر قرار است که سازمان برنامه مجددا نوسازی بشود و باید برای نظارت بر فعالیت‌ها به وجود بیاید، چارچوب آن هم خیلی روشن است و آن هم عملیاتی کردن بودجه‌ها هست.

نکته بعدی یک نقص بود که در نظام اجرایی ما وجود دارد و آن اینکه اعتقاد به قانون مندی برنامه در کسی وجود نداشت و همین بی اعتقادی هم باعث شد که سازمان برنامه منحل شد. یعنی من تیتر روزنامه‌ها خاطرم هست که مثلا یکی از وزرای محترم در دولت هشتم یا نهم و یا دهم می‌فرمود که من به سازمان برنامه مراجعه کردم و کارشناس سازمان برنامه به من اعتبار نداد و می‌گفت به بودجه  مراجعه کن! شنیدن این حرف از یک کارشناس شاید برای یک وزیر سخت باشد،  ولی واقعیت این است که اگر ما اعتقاد به برنامه داشته باشیم و قانون‌مندی در برنامه را رعایت کنیم باید این اتفاق بیفتد. یعنی اگر یک وزیر فراتر از سهم بخش خودش متقاضی است باید به او گفته شود که اگر اعتبار داده شود، یک بخش دیگری دچار کمبود می‌شود.

باید برای استفاده از درآمدهای نفتی در کارهای عمرانی و توسعه‌ای در نوسازی سازمان برنامه فکر اساسی شود. نمی‌ توان گفت که ما بدون اتکا به درآمد نفت بتوانیم این اقتصاد را اداره کنیم؛ به خصوص مشکل‌ترین و مبرم‌ترین مشکل دراداره خود دولت خواهد بود، زیرا امکان تامین چنین هزینه‌ای از محل مالیات  نیست.

در این شرایط فعلی نوسازی سازمان برنامه ریزی به نظر بنده که به عنوان یک کارشناس که هنوز بعد از چهل سال زنده‌ام و جزء سازمان برنامه‌ای های قدیم هستم، این است که معایب این سازمان برنامه فعلی کاملا بر طرف بشود؛ عجله نباید کرد و از نظرات همه دستگاه‌های اجرایی فعلی، دولت فعلی و مردم زیر نفی و ذی صلاح حتما برای بازسازی باید استفاده بشود و در ادغام دو دستگاه خیلی اصرار نشود، چون از این ادغام تجربه خیلی خوبی نداشتیم. من یقین دارم که برای سازمان امور اداری و استخدامی وظایف خطیر امروزی و جهانی مطرح است که باید به آن بپردازیم. این سازمان در ذیل سازمان برنامه ریزی که کار بودجه و برنامه را انجام می‌دهد، احتمالا خیلی توانمند نخواهد بود و خیلی نخواهد توانست کارش را انجام بدهد.

در سازمان برنامه ریزی نوسازی شده، فقط یک اداره کل باید وجود داشته باشد که با سازمان امور اداری و استخدامی اتصال داشته باشد تا بین پیش بینی‌های تشکیلات اداری دولت، نیروی انسانی دولت و اعتبارات جاری که دولت باید برایشان اختصاص دهد، هماهنگی برقرار کند.

منبع: خبرآنلاین