توسعه به مثابه آزادی
نویسنده : آمارتیا سن
مترجم : دکتر وحید محمودی
ناشر :انتشارات دانشگاه تهران
سال چاپ : 1394
نوبت چاپ : چهارم
شمارگان : 2000 جلد
شابک : 18-17-6020-964
تعداد صفحه : 384
معرفی کتاب :
آدابویای غنایی میگوید: «فقر مثل گرما است، شما نمیتوانید آن را ببینید، فقط میتوانید آن را احساس کنید، بنابراین باید در متن آن قرار گیرید».کتاب «توسعه به مثابه آزادی» طی یک دهه اخیر شاید مهمترین کتاب در این حوزه باشد. نویسنده کتاب، آمارتیاسن، اقتصاددان معاصر، استاد دانشگاه کمبریج و برنده جایزه نوبل رشته اقتصاد، در سال 1998 است. این اقتصاددان هندیالاصل دارای آثار، نظریهها و ابزارهای اندازهگیری مهمی در حوزه توزیع درآمد، فقر و اقتصاد رفاه است.
وی تاکنون ریاست انجمن اقتصادی هند، انجمن اقتصادی آمریکا، انجمن اقتصادی بینالمللی و انجمن اقتصادسنجی را عهدهدار بوده است و سابقه تدریس در دانشگاههای کلکته، دهلی، آکسفورد، کمبریج، مدرسه اقتصاد لندن و هاروارد را دارد. دغدغه آمارتیا سن، بیش از آنکه به آزادی و توسعه باشد، به ریشهکنی فقر است. زندگی در جامعه فقیر هند، نه او شاید هر اندیشمندی را وادار میکرد که برای محو فقر و بیعدالتی بکوشد. به همین جهت است که بیش از سایر اندیشمندان در بیان و توصیف فقر و راهحل آن زبانی رساتر و فصیحتر دارد. او در این کتاب با بیانی جامع و فراگیر تبیین میکند که چرا بهرغم روند فزاینده و بیسابقه رونق اقتصادی و وفور منابع هنوز میلیونها تن در سراسر جهان در فقر مطلق به سر میبرند. آمارتیاسن به گونه قانعکنندهای میگوید که آزادی هدف نهایی ترتیبات اقتصادی و اجتماعی و در عین حال کارآترین ابزار تحقق رفاه اجتماعی است. نهادهای اجتماعی نظیر بازار، احزاب سیاسی، مجالس قانونگذاری، دستگاه قضایی، و رسانهها از طریق ارتقای آزادی فردی در فرآیند توسعه نقش مهمی دارند و خود ریشه در ارزشهای اجتماعی دارند. ارزشها، نهادها توسعه و آزادی به طور تنگاتنگی به همدیگر مرتبط هستند و سن آنها را با چارچوب تحلیلی به همدیگر ربط میدهد. با این پرسش که چه ارتباطی بین رفاه اقتصادی جمعی و توانایی فردی ما برای زندگی دلخواه وجود دارد، سن در تحلیل خود به لحاظ آزادی فردی به مثابه مسوولیت اجتماعی از علم اقتصاد و عالمان آن میخواهد که مبنای اجتماعی آزادی و رفاه فرد را مورد مطالعه قرار دهند. به طور خلاصه آمارتیاسن در این کتاب بارزترین رگههای اندیشه خود در مورد توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر را در قالب تصویری منسجم از دنیای بهتر ارائه میدهد، و در نهایت چنین نتیجهگیری میکند که «توسعه، عصاره امکانهای آزادی است». آمارتیاسن به نقل از آدام اسمیت تاکید میکند که نگاه به انسانها صرفا برحسب مولد آنها، دست کمگرفتن طبیعت انسانی است. «...غیرممکن مینماید که تایید یک خصلت خوب با تایید یک بنای خوش ساخت یکسان باشد همینطور غیرممکن به نظر میآید که دلایل تعیین یک فرد با دلایل تحسین یک کمد لباس یکسان باشد». او بر این باور است که با وجود فایدهمندی مفهوم سرمایه انسانی مهم خواهد بود که به انسان از منظری وسیعتر نگاه شود. ما سپس از وقوف به ارتباط و اهمیت آن سرمایه انسانی باید فراتر از مفهوم سرمایه انسانی بنگریم. چنین منظر وسیع موردنیاز باید جامعیت داشته باشد و نه این که جایگزینی برای منظر «سرمایه انسانی» باشد. »آمارتیاسن» در اهمیت و جایگاه آزادی در توسعه با «پتربائو» کاملا همسویی دارد که معتقد است «به باور من، هدف عمده برای توسعه اقتصادی، گسترش دامنه انتخاب، یعنی افزایش دامنه گزینههای موثر در دسترس مردم است و از دید من اصولا کارآیی یک عمل بستگی به تاثیر احتمالی آن بر دامنه گزینههای در دسترس مردم دارد». آزادیهای نه فقط اهداف اولیه توسعه، بلکه از جمله بازارهای اصلی توسعه نیز هستند. علاوهبر شناخت اهمیت بخش توسعهگرا آزادی، ما همچنین باید در جهت درک روابط برجسته تجربی باشیم که انواع مختلف آزادیها را به هم پیوند میدهد. آزادیهای سیاسی، کمک به گسترش امنیت اقتصادی میکند. فرصتهای اجتماعی مانند (امکانات آموزشی و بهداشتی) مشارکت اقتصادی را ممکن میسازد. امکانات اقتصادی (در شکل تامین فرصتهای مشارکت در تجارت و تولید) نیز میتواند و خود شخصی و همین طور منابع عمومی لازم برای تسهیلات اجتماعی را فراهم کند. خلاصه آنکه، انواع مختلف آزادیها میتوانند همدیگر را تقویت کند. این گونه روابط تجربی اولویتهای ارزشی را تنفیذ میکند. بر اساس تمایز کردن وسطایی بین «نقشگیرنده» و «نقشدهنده» (نقش فعالانه و انفعالی افراد، برداشت آزادی محور از اقتصاد و فرآیند توسعه بیشتر دیدگاهی عاملگرا است. افراد، با برخورداری از فرصتهای اجتماعی کافی، میتوانند به طور موثر سرنوشت خود را رقم بزنند و به یکدیگر کمک نمایند مردم را نباید عناصر منفعلی پنداشت. در تجزیه و تحلیل ارائهشده در این کتاب، آزادیهای فردی به مثابه سنگ پیهای سازنده اساسی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین باید توجه ویژهای به بسط «قابلیتهای» افراد کرد که نوع زندگیهای مورد علاقه آنان را شکل میدهد. این قابلیتهای فردی را میتوان با سیاستهای دولت افزایش داد، در عین حال که استفاده موثر از مشارکت قابلیتهای مردمی بر جهتگیری سیاستهای دولت اثر میگذارد. این رابطه دو جانبه محور تحلیل ارائهشده در این اثر است. دو دلیل متمایز در مورد اهمیت اساسی آزادی فردی در مفهوم توسعه وجود دارد که به ترتیب به سنجش و کارآمدی، مرتبط هستند. اولا، در رویکرد هنجاری مورد استفاده در این اثر، آزادیهای اساسی فردی بسیار مهم است از این منظر موفقیت جامعه را باید اساسا با آزادیهای اساسی که مردم از آن سود میجویند ارزیابی کرد. این نوع ارزیابی با تمرکز اطلاعاتی رویکردهای هنجاری خیلی سنتی تفاوت دارد که بر متغیرهای دیگری مانند مطلوبیت یا آزادی آییننامهای یا درآمد واقعی متکی است. داشتن آزادی بیشتر برای انجام آنچه از نظر افراد ارزشمند است، 1- فینفسه برای آزادی کلی فرد اهمیت دارد و 2- در پرورش فرصتهای شخصی که به نتایج با ارزشی منجر میشود، تاثیر مهم دارد. هر دو، با ارزیابی آزادی افراد جامعه ارتباط دارند و بنابراین در ارزیابی توسعه اجتماعی اهمیت فراوان دارند. دلیل دوم، در توضیح اینکه چرا آزادیهای اساسی نقش تعیینکننده دارند! این است که آزادی نه تنها مبنای ارزیابی از موفقیت و شکست است بلکه یکی از مولفههای تعیینکننده ابتکارات فردی و کارآیی اجتماعی است. آزادی بیشتر باعث افزایش و بهبود توانایی افراد در خدمت به خودشان میشود و همچنین بر جهان اطراف نیز تاثیر میگذارد و این موضوعات در فرآیند توسعه نقش محوری دارند.
فهرست مطالب :
• مقدمه مترجم
• پیشگفتار
• تشکر و قدردانی
• مقدمه - توسعه به مثابه آزادی
• فصل اول - چشم انداز آزادی
• فصل دوم - هدف و ابزارهای توسعه
• فصل سوم - آزادی و پایه های عدالت اجتماعی
• فصل چهارم - فقر به مثابه محرومیت از قابلیت
• فصل پنجم - بازار، دولت و فرصت های اجتماعی
• فصل ششم - اهمیت مردم سالاری
• فصل هفتم - گرسنگی و دیگر بحران ها
• فصل هشتم - نقش فاعلی زنان و تغییرات اجتماعی
• فصل نهم - جمعیت، غذا و آزادی
• فصل دهم - فرهنگ و حقوق بشر
• فصل یازدهم - انتخاب اجتماعی و رفتار فردی
• فصل دوازدهم - آزادی فردی به مثابه مسئولیت اجتماعی