نویسندگان: لیلا علوی , رضا رنج پور
عنوان نشریه : پژوهش های اقتصادی : بهار1393 , دوره14 , شماره1 , صفحه169_192
چکیده:
بحث اصلي اين مقاله، بحران توسعه از زبان انسان شناسان است؛ بحراني كه گفتمان حال حاضر توسعه را زير سوال برده و نياز به گفتمان بديل توسعه را آشكارتر مي سازد. نظم هاي كنوني توسعه، ديگر پاسخگوي جامعه جهاني نبوده و تفكيك ها و برچسب هاي «توسعه يافته» و «توسعه نيافته» به دليل بحران هاي دوگانه پارادايم و اقتصاد رنگ باخته اند و صورت بندي هاي جديد اجتماعي و جهاني را مي طلبند.
هدف از اين مقاله، بررسي پيامدهاي تئوريكي انسان شناختي بحران توسعه و انديشه انتقادي آن و نيز بازخواني گفتمان مذهبي جامعه ايران و همانندي هاي آن با ديدگاه انسان شناسان مي باشد. براي رسيدن به اين هدف از رويكرد توصيفي - تحليلي با رهيافت گفتماني بهره برده شده است. در نهايت، انسان شناسي، مفهوم پردازي صرف بحران توسعه بر حسب واژگان اقتصادي و سياسي را نقد كرده و در اين راستا، رويكردي بديل براي توسعه پايه گذاري مي نمايد و گفتمان جديد توسعه را در برابر گفتمان هژمونيك غالب توسعه برپا مي دارد. گفتمان پساتوسعه گرايي در ارتباط با سلطه آميز بودن علوم رايج كلان نگر توسعه است و به استقلال، فرهنگ و دانش محلي در بحث توسعه توجه دارد.
در اين مقاله، جنبش هاي محلي و پلوراليستي در جهت تقويت گفتمان بديل توسعه (پساتوسعه گرايي) پيشنهاد مي گردد و با بررسي گفتمان مذهبي ايراني، نتيجه مي شود كه دو گفتمان پسا توسعه اي انسان شناسان و انقلاب اسلامي ايران با ساختارشكني و بازخواني الگوي توسعه مدرن، هركدام به نوعي، گفتماني بديل از توسعه را ارائه مي دهند.