تحریمهای اعمالی علیه ایران از سوی آمریکا، میرود تا در اواخر ماه جاری سختتر شود؛ تحریمهایی که قرار است از ۲۸ ژوئن علیه ایران به اجرا درآید، با این هدف تنظیم شده که ایران را از بخش مهمی از درآمدهای نفتیاش محروم سازد. نحوه اجرای این تحریمها نشان دهنده آن است که آمریکا چگونه از قدرت دلار در این میان بهره میگیرد، ولی از سویی نحوه عمل چین نیز نشاندهنده آن است که این قدرت، محدودیت ویژه خود را دارد.
آمریکا برای تأثیرگذار کردن تحریمهایش در این راه، نیاز دارد تا کشورهایی را که با ایران وارد مراودات نفتی میشوند، تنبیه کند؛ یکی از راههای تنبیه آن است که این کشورها را از بازارهای خود محروم کند، ولی از آنجا که 12 درصد از کل تجارت جهان، مربوط به بازارهای آمریکاست و محروم کردن کشورها از این بازارها، مستقیم منجر به خودزنی اقتصادی برای این کشور است، این مسیر برای ایالات متحده منطقی نیست. در نتیجه آمریکا از قدرت دلار در این راه بهره میگیرد که ابزاری قویتر و دقیقتر است: 35 درصد تجارت بینالملل با دلار انجام میشود و در همین حال، بازارهای آمریکا از خطر تحریم با این روش به دور میمانند.
از سویی ایران یک نقطه آسیب پذیر در برابر دلار دارد: بیش از ۹۰ درصد از نفت کشور در بازار جهانی به دلار معاوضه میشود. از آنجایی که تحریمهای پیشین، موجب شده است که دیگر بانکهای کشور، توان نقل و انتقال درآمد نفت را از دست بدهند، هماکنون بانک مرکزی این کار را انجام میدهد.
بر همین اساس، تحریمهای جدید آمریکا که در ماه دسامبر سال گذشته طراحی شده و در اواخر ژوئن قرار است اجرایی شود، کشورهایی را هدف قرار داده که از کاهش مراودات خود با بانک مرکزی ایران طفره رفتهاند. در این راه، هر بانکی که مسیر مراودات را با بانک مرکزی ایران تسهیل کند، از دسترسی به سیستم بانکی ایالات متحده و مراودات با این بانکها محروم خواهد شد.
از آنجایی که نقل و انتقال ارزی با دلار، مستلزم ارتباط مستقیم با بانکها و سیستم بانکی ایالات متحده است، بانکهای مراوده کننده با بانک مرکزی، نخواهند توانست این مراودات را انجام دهند و چون در این میان، دلار از اهمیت بالایی برخوردار است، مشتریان این بانکها به بانکهای دیگر روی خواهند آورد؛ تنبیهی ساده ولی کارآمد.
درواقع قطع ارتباط بانکها از این راه بسیار ساده است. پیش از این نیز مهمترین سازوکار نقل و انتقالات بانکی، یعنی سوییفت به صف تحریمها پیوسته و با فشار آمریکا، چهل بانک ایرانی را از خدمات خود محروم کرده است. از ۲۸ ژوئن هر بانک غیر ایرانی که به مراوده با بانک مرکزی بپردازد نیز از خدمات سوییفت محروم خواهد شد.
اثر این اقدام تا به آنجا بود که پس از اعلام، ژاپن و اتحادیه اروپا اقدام به کاهش مراوده با ایران کردند. در این حال، برخی از مشتریان نفت ایران در آسیا نیز همین راه گذراندند که در پایان ایالات متحده برای مدتی آنها را معاف از تحریم کرد؛ اما این راهی نبود که همه مشتریان نفت ایران پشت سر گذارند.
چین بزرگترین مشتری نفت ایران است که تقریبا 20 درصد نفت ایران را به تنهایی خریداری میکند. مسلما با کاهش خرید نفت از ایران متضرر خواهد شد. در نتیجه به جای کاهش واردات، ترجیح میدهد از روزنهها و خلل و فرج استفاده کند. از آنجایی که قانون تحریمها در آمریکا، مستقیم بانک مرکزی را هدف گرفته، در نتیجه هنوز میتوان با مبادله ارزی در بانکهای خلیج فارس اقدام کرد.
از سویی هنوز امکان مبادله پایاپای و معاوضه نفت مثلا با طلا ـ که اتفاق افتاد ـ نیز وجود دارد. مارک دوبوویتز، در بنیاد حمایت از دمکراسی اظهار کرده که چین حتی سیستمی جداگانه برای مبادله پایاپای با نفت ایران پدید آورده است؛ سیستمی پایاپایی که توقف آن برای آمریکا به شدت دشوار است. مسلما در این مسیر مقابله با چین برای آمریکا بسیار هزینهبر است.
ایالات متحده نخواهد توانست به این سادگی چین را از سیستم نقل و انتقالات بانکی محروم کند، زیرا از میزان دوازده تریلیون دلار ذخایر ارزی ایالات متحده که در خارج وجود دارد، ۱۳ درصد به تنهایی در اختیار چین است. اگر آمریکا در قبال چین نیز مانند دیگر کشورها عمل کند، یکی از بزرگترین مشتریان بدهیهایش را از دست خواهد داد.
به نظر به همین دلیل است که ایالات متحده نمیتواند مستقیم یا حتی غیر مستقیم چین را مجاب به کاری بکند که خود خواهان آن نیست. عدم معافیت چین از تحریمها که به تازگی آمریکا اعلام کرد، شاید در نظر اقدامی تنبیهی برای چین باشد، اما در واقع روی دیگر سکه آن است که تنبیه یا عدم تنبیه چین در این میان تأثیری نخواهد داشت و آمریکا تلاش میکند نافرمانی چین را بیشتر نادیده انگارد.
منبع: تابناک