نویسنده: P r e s t on B a i l e y
مترجم: مهدی نیکویی
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
پرستون عزیز
واقعا از اینکه شغلم اجازه نمیدهد به هیچ وجه از خلاقیتم استفاده کنم، خسته شدهام. میخواهم که زندگی کاریام خلاقانه باشد، اما مطمئن نیستم چه کاری میخواهم بکنم. من علایق بیشماری دارم، اما هیچکدام از آنها به نظر نمیرسد که بتوانند زندگی مرا بسازند. چگونه میتوانم یک کسبوکار را راهاندازی کنم، در صورتی که حتی نمیدانم چه چیزی میخواهم ارائه دهم؟
با احترام
نیازمند یک راه جدید
***
راه جدید عزیز
تو تنها نیستی! بسیاری از مردم میخواهند کاری خلاقانه انجام دهند، اما نمیدانند که از کجا شروع کنند. ما غالبا فکر میکنیم که نیاز داریم تا پیش از اقدام کردن به کاری تمامی پاسخهای خود را بیابیم، اما واقعا نیاز به یک برنامه عالی نداریم. لازم است که تنها چیزی که در قلبتان درست به نظر میرسد، پیدا کنید. آن را انجام دهید و من تضمین میکنم که خلاقیت متعاقب آن خواهد آمد.
زمانی که من شروع کردم، تصوری نداشتم که یک مدیر تشریفات مجالس میشوم؛ حتی تصوری از یک گلآرا شدن نداشتم! اولین تجربه من برای کار در زمینه گل، زمانی روی داد که یک تعطیلات تابستانی را در یک ملک زیبا میگذراندم. زمانی که آنجا بودم، عکاسها داشتند از این خانه زیبا برای بخش خبری «نیویورک تایمز» عکسبرداری میکردند.
در لحظه آخر، آنها متوجه شدند که برای لابی احتیاج به گل دارند. من پیشنهاد دادم که از باغ مجاور انواع مختلفی از برگها و گلهای وحشی بچینم و نمیتوانید تصور کنید که تا چه اندازه تدارک این شرایط لحظه آخری برای عکسبرداری برایم جذاب و سرگرمکننده بود. قطعا کار من بیعیب نبود، اما در هر صورت زیبا بود. مساله مهم این بود که انجام این تدارک ناخودآگاه به من نشان داد که چیزی برای انجام دادن دارم. به سادگی احساس درستی میکردم (احساس میکردم دقیقا همان کاری است که میخواهم).
کشف این نکته که از کار کردن با گلها لذت میبرم، موجب بازشدن درهای زیادی به روی من شد: گلآرایی منجر به تاسیس شرکت تشریفات مجالس شد که منجر به تغییر دادن فضاها و در نهایت منجر به طراحی خانهها و عمارتها شد؛ حتی فرصت مشاوره دادن به دیگران و نوشتن این کتاب را پدید آورد. من تمامی این داشتهها را از انجام چند تدارک و چیدمان ساده در تعدادی خانه به دست آوردم. این شانس را داشتم تا گلآرایی و طراحی گل را بهعنوان یک ضرورت به زندگیام بیاورم (من بهکار نیاز داشتم!)، اما واقعا در قلبم احساس درستی داشتم.
هرچند شما دقیقا نمیدانید چه میخواهید بکنید، احتمالا خیالپردازیهایی داشتهاید. تلاش خود را با انجام یکی از این خیالات در مقیاسی کوچک آغاز کنید.
ابتدا فهرستی از تمامی چیزهایی تهیه کنید که تاکنون فکر کردهاید که تمایل به انجام دادنشان دارید. هیچ چیز را از قلم نیندازید؛ مهم نیست که تا چه اندازه به نظر غیرعملیاتی میرسند. زمانی که به لیست خود نگاه میکنید، چه چیزی هیجانانگیزتر است؟ کدام مورد کنجکاوی شما را بیش از بقیه برمیانگیزد؟ دو یا سه ایده را شناسایی کنید.
اکنون راههایی برای بروز دادن فعالیتهای خلاقانهای که انتخاب کردهاید، بیابید. حداقل یک ساعت صرف تحقیق روی هرکدام از موارد کنید؛ چه شامل بیرون کشیدن کتابی از کتابخانهتان باشد و چه خواندن آنلاین مطلبی. سپس به دنبال راههایی باشید تا آستینهایتان را بالا زده و واقعا آنها را به مرحله اجرا درآورید. آیا میتوانید در یک کلاس شرکت کنید؟ آیا میتوانید داوطلب شوید؟ اگر میتوانید خود را به عنوان یک فرد مشتاق با روابط عمومی بالا تصور کنید، کار خود را با اداره کردن میهمانی کوچک یکی از دوستانتان آغاز کنید. تلاش کنید که از الهام و توصیههای کسانی که هماکنون کاری مشابه رویای شما دارند، بهرهمند شوید.
شاید اینکه بخواهید از کسی در مورد کارش بپرسید درحالیکه میخواهید کسبوکار رقیب او را راهاندازی کنید، عاقلانه به نظر نرسد؛ اما بیشتر مردم در مورد علایق خود بسیار سخاوتمند هستند. زمانی که شروع به ابراز خود و غوطهور شدن در کار خود میشوید، به احساس خود توجه کنید. آیا همچنان برانگیخته هستید؟ آیا میخواهید بیاموزید؟ آیا احساس میکنید که مانند یک هنرمند پرورش مییابید؟ اگر جواب سوالها مثبت است، ادامه دهید!
یک هفتهنامه را در مورد علاقه و حرفه خود دنبال کنید. مهم نیست که یک مجله باشد یا در لپتاپ خود چیزی داشته باشید. بنویسید که چگونه روی آن کار کرده و چه احساسی دارید. به الگوهایی که شما را پرانرژی و شاد میکنند، توجه کنید؛ موارد دیگر شما را خسته و خالی از انگیزه خواهند کرد. زمانی که به راهاندازی کسبوکار خلاقانه خود میاندیشید، این الگوها به شما میگویند که کدام مسیر را برای حرکت انتخاب کنید. اگر چیزی باعث میشود که احساس صلاحیت داشتن نکنید، دور آن را خط بکشید؛ مهم نیست که یک کسبوکار تا چه اندازه فرصت خوبی به نظر میرسد. ندای قلبتان را دنبال کنید نه روندهای کسبوکار یا آنچه دوستانتان میگویند خوب است.
تمام کردارهای عالی و تمام افکار عالی، شروعی مسخره دارند. «آلبر کامو»
اگر با ذهن باز و اعتماد به تواناییهایتان شروع کنید، خواهید دید که فرصتها برای شما پیش میآیند و شما حرکت در مسیر درست را ادامه خواهید داد؛ هر چند موفقیت نسبت به آنچه ابتدا تصور میکردید تا حدی متفاوت به نظر برسد. در نهایت، کسبوکاری خواهید داشت که اساسا حول علاقه شما و شور و شوقی است که در تجربه کردن چیزهای جدید دارید. این زیبایی انجام کارهای خلاقانه است: ما همیشه به چالش کشیده میشویم و اگر توجه کنید، کار ما میتواند ما را به فراتر از بلندپروازانهترین رویاهایمان ببرد.
منبع: دنیای اقتصاد