شنبه, 27 خرداد 1391 12:28

ماليات بر ارزش افزوده

مقدمه:

در ‌آغاز لازم است مقدمه‌اي درباره اين شيوه دريافت ماليات گفته شود. در همه كشورهاي پيشرفته، بخش عمده درآمدهاي دولت از ماليات است. تأمين امنيت، رفاه، آموزش و مسائل اجتماعي مردم و اين‌كه با كمك قوانين، زمينه مناسب فعاليت‌هاي اقتصادي را براي مردم فراهم كنند و هزينه‌ اين كارها از ماليات تأمين مي‌شود. در فضاي سالم اقتصادي، مردم فعاليت اقتصادي متفاوت خود را دارند؛ يكي كارخانه‌دار است و يكي شركت دارد، يكي مغازه دارد، يكي كارمند و حقوق‌بگير است. از درآمدهايشان هزينه‌هاي خود را پوشش مي‌دهند و بخشي را به عنوان ماليات به دولت مي‌دهند و دولت اين پول را خرج رفاه مردم مي‌كند. پس مردم با دريافت خدمات و ديدن از خرج كردن درست پولشان آگاه مي‌شوند و اين سيكل پايه مردمي بودن دولت را تعيين مي‌كند. اصل، شفافيت اقتصادي و اطلاعات است و گزارشگري مالي و نبود اقتصاد زيرزميني و تمركز تمام عمليات پولي مردم و فعالان اقتصادي و دستگاه‌هاي دولتي در حساب‌هاي بانكي است و بعد خوداظهاري و گزارشگري مردم به دولت در راستاي ابراز ماليات واقعي است و دولت هم با دسترسي به حساب‌هاي بانكي، مي‌تواند كنترل لازم را انجام دهد. اين ماليات بر درآمد گفته مي‌شود؛ ريشه‌اش مثل خمس در اسلام است و مالياتي كه از سود اتفاقي يا همان ارزش افزوده گرفته مي‌شود، مبنايي مشابه زكات دارد. هر فعال اقتصادي مي‌كوشد ماليات را به مصرف‌كننده منتقل كند، چراكه خودش يك انتظار سود دارد و در اينجا دولت بايد ابزارهايي را پيش‌بيني كند كه مانع اين انتقال شود. در كشورهاي جهان اول، بيشترين درآمد دولت از راه ماليات است و وقتي شفافيت اطلاعات و اظهارنامه مالياتي هم حاكميت دارد، شفافيت اقتصادي به كل كشور حاكميت دارد و انضباط مالي به نحو مناسب برقرار مي‌شود. در كشورهاي پيشرفته، دريافته‌‌اند كه يك عده‌اي يا ماليات نمي‌دهند يا ماليات را به مصرف‌كننده منتقل مي‌كنند و يك عده در اين  شرايط خودشان را نشان دادند.


بازار سياه غذا، دارو و غيره از نتايج رفتارهاي اين گروه بود. براي كنترل اين متخلفان، سيستم ماليات بر خرج تعريف شد؛ يعني ماليات بر درآمد را به دو بخش تقسيم كردند؛ يك بخش را به عنوان ماليات بر درآمد از شركت‌ها مي‌گرفتند و بخش ديگر را ماليات بر خرج مي‌گرفتند. در كشورهايي كه از اقتصادي سالم در آن زمان برخوردار بودند، يك بار فاكتور مي‌گرفتند، اما پس از جنگ جهاني كه در اروپا واسطه‌گري زياد شده بود، ماليات بر ارزش افزوده مطرح شد كه هر دست كه كالا جابه‌جا مي‌شود، روي سود خالص يك ماليات جديد گرفته مي‌شود و در نتيجه، اگر در توزيع واسطه‌گري زياد باشد، اينقدر كالا گران مي‌شود كه كسي آن كالا را نمي‌خرد.

به مرور كه كشورهاي دنيا اين دو شيوه را آزمودند، به اين نتيجه رسيدند كه ماليات بر ارزش افزوده بهتر پاسخ مي‌دهد و در بيشتر كشورهاي جهان از سال 1960 تا كنون اين روش پياده شده است و به مرور در بقيه كشورها هم در حال اجرا شدن است. ويژگي ماليات بر خرج حضور مردم در صدور فاكتور و گرفتن پول پرداخت به دولت و در نتيجه بر اثر افزايش نقش مردم مطالبات آنان نيز از دولت‌ها زياد مي‌شود، بنابراين دولت بايد پاسخگو باشد. ما در بحران مالي آمريكا ديديم كه وقتي دولت قصد كمك مالي به برخي نهادها را داشت، اعتراض مردم به عنوان پرداخت‌كنندگان ماليات بسيار مورد توجه واقع شد.اجراي ماليات بر ارزش افزوده در بيش از 120 كشور جهان نشان دهنده مقبوليت و كارايي اين نظام در فراهم كردن يك منبع درآمد قابل اتكا و مطمئن براي دولتهاست اجراي اين ماليات با نرخ ثابت و يكسان از يكسو پيش بيني ميزان درآمد دولت و در نتيجه امكان برنامه ريزي بهتر را فراهم مينمايد و از سوي ديگر، دوره هاي كوتاه مدت وصول آن، تداوم تأمين تقدينگي خزانه دولت را تضمين ميكند.    

تاريخچه:

ماليات برارزش افزوده نخستین بار در سال ۱۹۱۸میلادی و از سوی( فون زیمن) ارائه گردید و تا چند دهه پس از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفت .این نوع مالیات با ارائه روش اعتباری آدامزدر سال۱۹21 ازسوی( لاره) درسال ۱۹۴۸ میلادی دراین کشوراجرا شد. این مالیات پس ازاصلاح سیستم مالیات بر فروش تحت عنوان مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف در فرانسه اعمال گردید. البته این نوع مالیات به طورجامع برای نخستین بار در سال ۱۹۶۸ میلادی در برزیل پیاده شد. این در حالی بود که کمیته مالی اتحادیه اروپا، اجرای مالیات بر ارزش افزوده را از سال۱۹۶۲به کشورهای عضو این اتحادیه توصیه می کرد. شورای اتحادیه اقتصادی اروپا نیزدرنهایت برای هماهنگ سازی سیستم های مالیاتی و حمایت از تجارت، تمام اعضا را ملزم کرد تا از اول ژانوی۱۹۷۰میلادی این سیستم را در تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا اعمال کنند.
در این دوره مالیات بر ارزش افزوده عمده ترین منبع درآمدی در فرانسه، آلمان، بلژیک، هلند، دانمارک، نروژ و سوئد بود. اگرچه این نوع مالیات در یک دهه رشد چندانی نداشت اما درنیمه دوم دهه ۱۹۸۰و ۱۹۹۰به اوج رسید تا جایی که در دو دهه پایانی قرن بیستم سریع ترین رشد را در کشورهای جهان داشت و براساس آخرین آمار مالیات بر ارزش افزوده هم اکنون دریکصدوچهل کشوردنیا اجرا می شود.

ماليات بر ارزش افزوده چيست؟

ماليات بر ارزش افزوده نه تنها ماليات نسبتا ساده اي است بلكه رايجترين ماليات در دنياي امروز نيز محسوب ميشود. لذا قبل از هر موضوعي بايد ديد تعريف ارزش افزوده و ماليات بر ارزش افزوده چيست. از ديدگاه اقتصادي، ارزش افزوده مابه التفاوت ارزش ستانده و ارزش داده است. بر اين اساس، ارزش افزوده را تفاوت بين ارزش كالاها و خدمات عرضه شده با ارزش كالاها و خدمات خريداري شده يك شخص در يك دوره معين تعريف ميكنندو اگر خواسته باشيم تعريف را ساده تر ارائه كنيم مي توان گفت هر كالايي كه در بازار فروخته مي‏شود، در فرايند توليد خود، توسط چندين توليدكننده به تدريج ساخته شده است. به عنوان مثال يك نان ابتدا گندم بوده سپس تبديل به آرد شده سپس خمير شده و نهايتاً در تنور پخته و نان شده است. قيمت گندم موجود در هر عدد نان تا قيمت نان فروش رفته در نانوايي در اين مراحل به تدريج افزايش يافته است كه اين افزايش حاصل زحمت توليدكنندگان مختلف در مراحل مختلف توليد گندم تا فروش نان بوده است. به اين ارزش اضافي ايجاد شده از دانه گندم تا نان، «ارزش افزوده» گفته مي‏شود.
با توجه به تعريف مذكور، ماليات بر ارزش افزوده نوعي ماليات چند مرحله اي است كه در مراحل مختلف زنجيره توليد  و يا خدمات ارائه شده اخذ ميگردد.

ماليات بر ارزش افزوده به نفع كيست؟

اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده در درجه اول به نفع توليدكننده داخلي است. با اجراي ماليات بر ارزش افزوده، سلسله مراتب توليد از پرداخت ماليات بر تجميع عوارض معاف مي‏شوند و در عوض اين توزيع‏كننده نهايي است كه بايد ماليات را محاسبه و از خريدار نهايي دريافت كند.

قانون مالیات بر ارزش افزوده در عین حال به شدت به نفع صادرات و صادركننده است. این قانون، صادرات كالا و خدمات را از این مالیات معاف كرده و مقرر داشته مالیات كالاهایی كه قبلاً به هنگام فروش آنها مالیات بر ارزش افزوده دریافت شده، هنگام خروج از كشور، مسترد می‏شود. در واقع صادركنندگان محصولات داخلی با خرید كالا از بازارداخلی و خروج آن از كشور، ارزش كالای صادراتی را كه قبلاً به عنوان مالیات بر ارزش افزوده پرداخته بودند، از دولت بازپس می‏گیرند.  

ماليات بر ارزش افزوده به ضرر كيست؟

با اجراي ماليات بر ارزش افزوده، منافع دو گروه از فعالان بازار به طور جدي به خطر خواهد افتاد. در درجه اول كساني كه پشت پرده به دلالي و واسطه‏گري مشغولند. كساني كه بدون اينكه در زحمت توليد شريك باشند و بدون اينكه در مقابل مصرف‏كنندگان تعهدي به عهده بگيرند، با قرارگرفتن در مسير توليد تا مصرف، با خريد و فروش‏هاي مكرر باعث عدم شفافيت و التهاب در بازار مي‏شوند. گروه ديگر ضرركننده‏ها از قانون ماليات بر ارزش افزوده، قاچاقچيان هستند. ويژگي اصلي اين عده، عدم تعهد آنها در برابر مصرف‏كنندگان است چرا كه نه گارانتي معتبري ارايه مي‏كنند و نه حتي در قبال صحت و سلامت كالايي كه ارايه مي‏كنند، مسؤوليتي مي‏پذيرند. با اجراي قانون ماليات بر ارزش افزوده، منافع اين دسته از خرابكاران بازار، به شدت به خطر مي‏افتد.
به طور خلاصه، قانون ماليات بر ارزش افزوده به ضرر كساني است كه از شفافيت بازار گريزانند و منافعشان در بهره‏برداري از شايعات، رانت‏هاي اطلاعاتي و قاچاق است.
انواع مالیات برارزش افزوده:

این نوع مالیات به سه دسته مالیات بر ارزش افزوده

تولید  -  درآمد - مصرف

مالیات بر ارزش افزوده تولید:

این نوع مالیات کل مخارج به استثنای مخارج دستمزدی دولت را مشمول پرداخت مالیات می داند.

مالیات بر ارزش افزوده درآمد : این نوع مالیات نیزمخارج ناخالص سرمایه گذاری ، قسمتی از مخارج کل و پایه مالیات بر ارزش افزوده از نوع تولید را تشکیل می دهد. همچنین کل مخارج واقعی اقتصاد روی کالاهای سرمایه ای را در یک دوره زمانی نشان می دهد.

مالیات بر ارزش افزوده از نوع مصرف:

این نوع مالیات معادل مالیات بر خرده فروشی است.

ضرورت اجراي ماليات بر ارزش افزوده:

يكي از منابع اصلي درآمد دولتها ماليات است كه تحت عناوين مختلف وصول ميشود. درآمد حاصل از ماليات، بخش قابل ملاحظه اي از بودجه دولتها را تشكيل ميدهد و دركشورهايي كه ماليات از نظام قانوني و مردمي برخوردار است، بيش از 60% بودجه عمومي را تشكيل ميدهد.
وبه اين ترتيب در تركيب منابع درآمدي دولت ها مي توانند با گسترش پايه هاي مالياتي از طريق وضع ماليات بر ارزش افزوده  را افزايش دهند.   مالیات بر ارزش افزوده درمقایسه با سایر مالیاتهای مرسوم نوعی از یک مالیات جدید است  گسترش این سیستم ، یکی ازمهمترین توسعه های مالیاتی و بی شک یکی از جدال برانگیزترین مباحث اواخر قرن بیستم است.  این سیستم مالیاتی باتلاش اقتصاددانان برای رفع یا کاهش اختلال و نارسایی های مالیاتی سنتی و همچنین افزایش درآمد دولت ها شکل گرفته است. تجربه كشورهاي استفاده كننده اين ماليات حاكي از موارد عديده ذيل  به عنوان مزايا و ضرورت اجراي اين نوع ماليات ميباشد:

1 . ماليات بر ارزش افزوده متدولوژي و تفكري است كه چندين دهه از تجربه مثبت آن در ساير كشورها گذشته و مورد تاكيد اكثر صاحبنظران و كارشناسان اقتصادي و مالياتي بانك جهاني و صندوق بين الملي پول ميباشد.

2. اين ماليات در بسياري از كشورها ضمن تامين بيشتر عدالت اجتماعي نسبت به سايرمالياتها، و بدون از بين بردن انگيزه سرمايه گذاري و توليد، به عنوان منبع درآمد جديدي درجهت افزايش درآمدهاي دولت بكار برده شده است.

3. از آنجايي كه سيستم ماليات بر ارزش افزوده يك سيستم خود اجراست و همه موديان نقش مامور مالياتي را ايفا مينمايند، هزينه وصول آن پائين است.

4. با توجه به اين كه در اين ماليات، موديان براي استفاده از اعتبار مالياتي ملزم به ارائه فاكتور خواهند بود، زمينه براي شناسايي خود به خود ميزان معاملات موديان فراهم ميشود. در نتيجه، يك سيستم اطلاعاتي كامل از معاملات و مبادلات تجاري ايجاد ميشود كه علاوه بر شفاف سازي مبادلات و فعاليتهاي اقتصادي موجب سهولت اعمال مالياتهاي ديگر از قبيل ماليات بر درآمد و ماليات بر مشاغل ميگردد.

5. ماليات بر ارزش افزوده يك منبع درآمد باثبات و در عين حال انعطاف پذير است.

6. به دليل مقطوع بودن نرخ اين ماليات، زمان قطعيت آن بسيار كوتاه بوده و مشكلات طولاني بودن قطعيت ماليات بر درآمد و ماليات بر ثروت را ندارد. بنابراين، تاخير در وصول درآمدهاي مالياتي به حداقل ميرسد.

7. از آنجايي كه ماليات بر ارزش افزوده يك ماليات مدرن است، اجراي آن به بهبود فن آوري و بهره وري از طريق اتوماسيون اداري در سيستم مالياتي و حسابداري مالياتي كمك شاياني خواهد كرد.پس به طور كلي تر ميتوان مزاياي ماليات بر ارزش افزوده را اين گونه بيان كرد:   

1.ساختاراقتصادي كشورها را تصحيح مي‌كند.
2. شفافيت اطلاعات را الزامي مي‌كند.
3. انضباط مالي را الزامي مي‌كند.
4. وقتي مردم ماليات مي‌دهند، مطالباتشان از دولت را حس مي‌كنند و توقع از دولت زياد مي‌شود و دولت هم بايد پاسخگو باشد.

5. رفع نارسائی مالیات بر فروش در مراحل مختلف.

6. مالیات بر ارزش افزوده در بسیاری از كشورها ضمن تأمین بیشتر عدالت اجتماعی نسبت به سایر مالیات‌ها و بدون از بین بردن انگیزه سرمایه گذاری و تولید، به عنوان منبع درآمد جدیدی در جهت افزایش درآمدهای دولت به كار برده شده است و از آنجا كه سیستم مالیات بر ارزش افزوده یك سیستم خود اجراست و همه مؤدیان نقش مأمور مالیاتی را ایفا می‌كنند، هزینه وصول آن پایین است.

و اما درمورد نواقص ماليات بر ارزش افزوده:

بار نخست كه اين روش اجرا مي‌شود، يك اثر افزايشي روي قيمت‌ دارد، ولي اين مثل يك دارويي است كه به يك بيمار مي‌دهيم. مردم ما ماليات را همراه قيمت كالا به فروشنده‌ها پرداخت مي‌كنند، ولي فروشندگان در سيستم واسطه‌گري ماليات را به دولت نمي‌دهند. پس مردم بدون اين‌كه متوجه باشند، ماليات مي‌دهند، اما نكته بعدي آن است كه ريشه نابساماني اقتصاد در كشورهاي رو به انكشاف در اقتصاد زيرزميني است. فعالان اين اقتصاد زيرزميني، كساني هستند كه ماليات و گزارش مالي نمي‌دهند، ولي همانند ديگر شهروندان از خدمات دولتي بهره‌مند مي‌شوند. تنها راهكار برخورد با اقتصاد زيرزميني، اجراي شيوه ماليات بر ارزش افزوده است.بطورخلاصه معایب ونکات منفی مالیات بر ارزش افزوده قرارذیل اند:

1 – اثر نزولی مالیات بر ارزش  افزوده.

2 – اثر مالیات بر ارزش افزوده در افزایش سطح قیمتها.

3 – اشکالات اجرایی مالیات بر ارزش افزوده.

ارزش افزوده چه تأثيري در اقتصاد كشورها ي رو به انكشاف و وضعيت معيشتي افراد خواهد گذاشت؟

ارزش افزوده يعني ماليات بر خرج و در زندگي معمولي مردم بايد ببينيم چه اثري دارد؛ مواد غذايي به طور كامل مشمول اين ماليات نيستند، هزينه‌هاي فرهنگي و آموزشي، كتاب، كلاس و ... شامل اين روش نيستند، در اين روش از كالاهاي لوكس ماليات‌هايي با نرخ‌هاي بالا گرفته مي‌شود اما مشكل ما ناكارآمدي اقتصاد است كه دليل اصلي آن، بي‌انضباطي مالي و وجود اقتصاد زيرزميني است و تا هنگامي كه اقتصاد زيرزميني كاهش نيابد، ناكارآمدي اقتصاد مملكتهاي رو به انكشاف اصلاح نمي‌شود. ابزار آن هم ماليات بر ارزش افزوده است.

آثار تورمی مالیات بر ارزش افزوده :

به هر حال معرفی هر پایه مالیات جدید اگر منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی شود موجب افزایش در قیمتها می شود. ولی در معرفی سیستم مالیات بر ارزش افزوده این فرضیه مطرح است که چون این پایه مالیاتی جایگزین مالیاتهای دیگر می شود، می تواند بدون افزایش در سطح قیمتها تجربه شود. در این مورد مناسب است که تجربه بعضی از کشورها مورد توجه قرار گیرد.

بخصوص از تجربه دهه 80 میلادی که اثبات عمل نظریه پرفسور فریدمن در مورد تورم و ارتباط مستقیم آن با نقدینگی شفاف شده است. اقتصاددانان عامل اصلی تورم تجربی جهان را انتشار پول می‌دانند. به هر حال تورم ناشی از افزایش هزینه تولید نیز مطرح است و مطالعات تجربی موارد مشخصی را نشان داده است که ریشه تورم در این مهم بوده است. در این مورد آثار تورمی ناشی از افزایش قیمت نفت در همان دوران دهه 80 قابل انکار نیست. لذا معرفی هر مالیاتی مثل مالیات بر ارزش افزوده اگر نرخها یا پایه مالیات هر سال دچار تغییر نشود نباید آثار تورمی غیر از یک افزایش پس از معرفی این سیستم مالیاتی در همان دوره نخست داشته باشد. این افزایش در سطح قیمتها نیز در صورتی است که سیستم مالیات بر ارزش افزوده موجب افزایش در درآمدهای مالیاتی بشود.

گاه در زمینه تورم صحبت از انتظار افزایش در قیمتها به عنوان یک عامل تورم می شود. این صحت نداشته و در واقع یک اشتباه در طرح مسئله است. اگر انتظارات از افزایش قیمت متأثر از عوامل واقعی ایجادکننده تورم باشد، بعضی از این انتظارات ناشی از افزایش در نقدینگی، افزایش سالیانه دستمزد و حقوق، یا قیمت نهاده های دیگر باشد، موجب افزایش سطح قیمتها به صورت زود هنگام می‌شود. ولی اگر هیچ یک از عوامل ایجادکننده تورم رخ ندهد، هرچند که ممکن است انتظارات تورمی موجب یک افزایش در قیمتها بشود، ولی باید پس از مدتی اصلاح شده و به مسیر قبلی خود بازگشت نماید. تورم نمی‌تواند از تخیل و انتظارات واهی نشأت بگیرد.

در نتیجه آثار تورمی معرفی سیستم مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ایران را می توان به صورت زیر مختصر نمود. ابتدا در دو سناریو که با واقعیت نظام مالیاتی ایران نزدیکی دارد.

مسئله را طرح می‌کنیم. به عبارت دیگر پایه مالیات بر ارزش افزوده با دیگر پایه های مالیاتی ارتباط جانشینی و مکمل بودن دارد. تجربه عمده کشورهای جهان که این سیستم مالیاتی را معرفی نموده اند، نشان داده است که با معرفی مالیات بر ارزش افزوده، بعضی دیگر از پایه های مالیاتی حذف شده اند یا سهم درآمد مالیاتی ناشی از این پایه‌های مالیاتی کاهش یافته است، در مقابل بعضی از پایه‌های مالیاتی با حفظ روند گذشته عمل نموده‌اند.

تجربه کشورها در مورد اثرات تورمی مالیات بر ارزش افزوده:

شاید یکی از نگرانی های کشورهایی که قصد اجرای مالیات بر ارزش افزوده را داشتند آثار تورمی این مالیات بوده، هرچند که مزایای برقراری مالیات بر ارزش افزوده می‌تواند چنین نگرانی را منتفی نماید. بطور کلی آثار تورمی مالیات بر ارزش افزوده، عمدتاً در نظام‌هایی که این مالیات به قصد افزایش در درآمدهای مالیاتی معرفی شده است، مطرح می باشد. این مسئله متفاوت از معرفی هر پایه مالیات دیگر به قصد ایجاد منابع جدید نمی‌باشد. از آنجا که در بین کشورهایی که مالیات‌برارزش‌افزوده را تجربه نموده‌اند، عمدتاً با اثر خنثی درآمدی این معرفی را صورت داده‌اند، مسئله افزایش سطح عمومی قیمتها با تورم اگر نیز وجود داشته باشد از اهمیت زیاد یا نرخ قابل توجهی برخوردار نخواهد بود.

در این زمینه تحقیقی توسط( آلن تیت) صورت گرفته است. وی در یک بررسی جامع در مورد تعدادی از کشورها که مالیات بر ارزش افزوده را اعمال نموده‌اند. تغییرات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی و همچنین اعتبارات و دستمزد را در 35 کشور قبل و بعد از اجرای مالیات بر ارزش افزوده مورد بررسی قرار داد.

بر اساس این مطالعه در 22 کشور (63 درصد از نمونه) پس از اجرای مالیات بر ارزش افزوده مورد بررسی تغییری در نرخ تورم مشاهده نشده و یا ناچیز بوده است در 7 مورد افزایش نرخ تورم فقط به صورت یک افزایش یکباره بوده است و یک کشور (نروژ) پس از افزایش یکباره در روند شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی تورم فزاینده را تجربه نموده است. بنابر این، در 29 کشور یا 83 درصد از نمونه اجرای مالیات بر ارزش افزوده تورم شتابان را به همراه نداشته است. در 5 کشور اعمال مالیات بر ارزش افزوده تورم شتابان را دامن زده است اما اعمال این مالیات در کشورهایی که موجب تورم شتابان است (6 مورد) با سیاستهای انبساطی اعتباری و افزایش دستمزدها همراه بوده است. آلن تیت از این مطالعه نتیجه می گیرد که مالیات بر ارزش افزوده را بدون آثار تورمی قابل ملاحظه می توان اجرا نمود. وی همچنین معتقد است که پس از اجرای مالیات بر ارزش افزوده هیچ ارتباط خودکاری بین تغییرات نرخ مالیات بر ارزش افزوده و تورم وجود نخواهد داشت.

شيوه محاسبه ماليات بر ارزش افزوده به چه صورتي است؟

پرداخت‌كنندگان ماليات دو دسته هستند؛ يك سري فعالان اقتصادي همچون شركت‌ها و مغازه‌داران و يكسري هم مردم عادي. مردم عادي روي درآمدهايشان ماليات را از گذشته پرداخت مي‌كرده‌اند، كسبه و شركت‌ها به ماليات تجميع؟ آشنا هستند .براي كالاهايي مثل نوشابه، 11 درصد ماليات تجميعي پرداخت مي‌شده است و همين ‌طور براي بنزين، سيگار و... ولي اين روي فاكتور يادداشت نمي‌شده است و خريدار گمان مي‌كرده كه تمام اين پول را بابت مثلا خريد نوشابه به كارخانه پرداخته است.
در روش ارزش افزوده آن 4 يا 7 يا 11 درصد ماليات تجميعي گذشته حذف شده و تنها 3 درصد ماليات گرفته مي‌شود. تنها فرقي كه دارد، اين است كه اين بار مردم آگاهانه اين ماليات را مي‌پردازند و بنابراين بايد كالاهايي همچون نوشابه كه ماليات‌هايي با نرخ‌هاي بالاتري از آنها گرفته مي‌شود، ارزانتر شوند و بنابراين بايد به مردم اعلام مي‌شد كه به جاي 4 درصد ماليات گذشته، بايد 3 درصد پرداخت كنند كه مسلما با رضايت عمومي هم همراه مي‌شد.

آيا دولت به سادگي مي‌تواند ماليات بر ارزش افزوده را دريافت کند؟

به دو شيوه ماليات گرفته مي‌شد :    
1. شركت‌هايي كه داراي سيستم حسابداري مشخصي هستند، با محاسبه سود آنها مالياتشان تعيين مي‌شود.
2. مغازه‌ها و كسبه‌اي كه به علت شفاف نبودن ريزدرآمدها و مخارج يك ماليات توافقي را مي‌پردازند و بنابراين بيشترين مقاومت‌ها از سوي اين گروه دوم انجام مي‌شود، زيرا سود خالص آنها مشخص مي‌شود و مغازه‌اي كه تاكنون با اكراه سالي سه يا چهار ميليون تومان ماليات مي‌پردازد، وقتي سود خالص آنها روزي يك ميليون تومان تعيين شود، بايد ماهي سه يا چهار ميليون تومان ماليات بپردازد و يا شركت‌هايي كه براي فرار از ماليات دو دفتره هستند، ديگر نمي‌توانند از اين روش استفاده كنند پس يكي ديگر از مزاياي اين روش، آن است كه راه تمام فراريان مالياتي را مي‌بندد.

چه تضميني هست که در  اين روش دولت ها بتوانند ماليات‌ها را وصول کنند؟

هم‌اکنون حتي در کشورهاي پيشرفته همچون کشورهاي اروپايي و آمريکا، تقلب‌هاي مالياتي وجود دارد، ولي هنر آنها اين است که نخست کشف تقلب مي‌کنند، دوم اين كه جريمه‌هايي که براي متخلفان وضع مي‌شود، بسيار سنگين است و 10 تا 50 درصد ارزش کل معامله است، ولي در كشورهاي رو به انكشاف مثلا ايران اگر کسي ماليات خود را پرداخت نکند، 20 درصد ماليات را از وي دريافت مي‌کنند. وقتي که ماليات بر درآمد 25 درصد است، 20 درصد 25 درصد مي‌شود 5 درصد. پس اگر يک نفر جنس خود را در بازار آزاد بفروشد، از دو طرف مفاد مي‌کند و در اصل 5 درصد هزينه اضافي پرداخت مي‌کند. متأسفانه ماليات بر خرج هم اين گونه است که اگر کسي ماليات خود را پرداخت نکند، 20 درصد از 3 درصد يعني 0.6 درصد جريمه مي‌شود، در حالي که اگر در ساير کشورها شرکتي براي يک معامله فاکتور صادر نکند، بايد 50 درصد کل ارزش معامله را به عنوان جريمه پرداخت کند.

با اين روش پرداخت مالياتي چگونه تعداد واسطه‌ها کاهش مي يابد؟

هم‌اكنون يکي ديگر از مشکلات اقتصاد كشورهاي رو به انكشاف تعدد واسطه‌هاست و افزايش قيمت‌ها سبب مي شود که قيمت کالاها از حد متعارف فراتر رود  که سرانجام تقاضا کاهش مي‌يابد و براي همين، در بلند مدت باعث کاهش واسطه‌ها و خروج آنها از بازار مي شود.

يک مثال عددي در مورد چگونگي محاسبه ماليات بر ارزش افزوده:

فرض کنيد يک پمپ به مبلغ پانصد هزار تومان خريداري مي‌کنيد، 3 درصد ماليات بر ارزش افزوده نيز به آن اضافه مي‌شود و در نهايت بابت مبلغ 515 هزار تومان به فروشنده پرداخت نماييد که فروشنده بايد پانزده هزار تومان را به دارايي بپردازد، حالا اگر فرد «ب» اين پمپ را از خريدار اوليه ششصد هزار تومان بخرد، بايد 620 هزار تومان به وي بپرازد که از اين مبلغ، 615 هزار تومان آن بابت ماليات بر ارزش افزوده‌اي است که در آغاز پرداخته شده و پنج هزار تومان مابقي را بايد به دولت بابت ماليات پرداخت نمايد و در پايان، اين ماليات را فقط آخرين خريدار پرداخت مي‌كند، براي همين، اعتراضات بي دليل است و از سوي ديگر، اين کار باعث مي‌شود بر اثر افزايش قيمت تعداد واسطه‌ها کاهش يابد.

معافيت ها در ماليات بر ارزش افزوده :(آستانه معافیت)

با توجه به اينكه ماليات بر ارزش افزوده كليه كالاها و خدمات توليد و يا توزيع شده در اقتصاد را در برمي گيرد، به لحاظ اجرايي از گستردگي خاصي برخوردار مي باشد.

در اين راستا، ارزش افزوده ايجاد شده توسط بنگاههاي كوچك و فعالان بخش خرده فروشي در مقايسه با تعداد زياد آنها بسيار ناچيز بوده و درنتيجه ماليات بر ارزش افزوده قابل وصول ماليات ، قابل توجيه نيست . به اين ترتيب معاف نمودن موسسات اقتصادي با ارزش افزوده پايين در جهت افزايش كارايي سازمان امور مالياتي از اهميت خاصي برخودار مي باشد.

بررسي تجربه ساير كشورها نشان مي دهد كه اغلب آنها در مراحل اوليه اجراي اين نوع ماليات براي كاهش هزينه هاي اجرايي وصول و تمكين موديان از آستانه معافيتي استفاده كرده اند كه تعدادزيادي از بنگاههاي كوچك و فعالان بخش خرده فروشي را معاف نموده است. تعيين آستانه معافيت، اين امكان را به سازمان امور مالياتي مي دهد كه جهت تحقق اهداف درآمدي نظام مالياتي، به ميزان قابل توجهي در هزينه هاي اجرايي و وصول صرفه جويي نمايد. كاهش حجم كار اجرايي حاصله، ميزان توفيق در وصول ماليات بر ارزش افزوده بالقوه را افزايش خواهد داد.

بطور كلي برخي از كالاها و خدمات به سه دليل زير از پرداخت ماليات بر ارزش افزوده معاف ميشوند.

1- كاهش خاصيت تنازلي ماليات بر ارزش افزوده

2- كاهش اثر تورمي و حمايت از اقشار كم درآمد

3- كاهش هزينه هاي اجرايي و وصول ماليات

منبع: تابناک

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: