ناهید خداکرمی . رییس انجمن علمی مامایی ایران
اگرچه اجرای طرح تحول نظام سلامت در بخش درمان امید بازشدن گرههای کور نظام سلامت را نوید میدهد ولی ناکارآمدی نظام سلامت و آثار باقیمانده از سوءمدیریتهای گذشته در برخی از حوزهها به چنان مانعی تبدیل شده است که اعتراض وزیر بهداشت، درمان و آموزشپزشکی را نیز بهدنبال داشته است بهطوری که در مراسم افتتاحیه برنامه کمیته تخصصی تدوینکننده راهکارهای اجرایی سیاستهای کلی سلامت تاکید کرد: «ویترین اتاقم پر از سندهای مختلف حوزه سلامت از نقشه راه گرفته تا سند سلامت است اما هیچگونه اتفاقی در زندگی مردم رخ نداده و آن چیزی که دیدهام همان قالبهای گذشته است.» اعلام این مطلب البته سخن بسیاری از دلسوزان نظام سلامت هم بود که سالهاست صدایشان به جایی نمیرسد.
مسلما برای تدوین هرکدام از اسناد موجود در ویترین کتابخانه جناب وزیر، صدهامیلیونتومان از پول نازنین بیتالمال هزینه شده یا درحال هزینهشدن است و دههانفر از آن بهرهها بردهاند یا میبرند؛ اسنادی که اگر با حوصله به آنها نگاه کنیم اغلب تکرار یا کپی سند مشابه است.
قصد کالبدشکافی شیوه سندنویسی و سیاستگذاری بخش بهداشت و درمان و فقدان پتانسیل تبدیل این اسناد به برنامههای عملیاتی را ندارم اما قلب هر صاحبنظر گروه پزشکی با شنیدن اینکه برای برونرفت از وضعیت فعلی میخواهیم نظام سلامت ترکیه را الگو قرار دهیم به درد میآید. آخر مگر قرار نبود که ما کشور اول منطقه باشیم؟ مگر بنا نبود که بومیسازی در هر برنامهای در اولویت قرار گیرد؟ مگر همین دوسال قبل اعلام نکردیم که پزشک خانواده و نظام ارجاع، تفکر زکریای رازی است؟ مگر الگوی ما تا دیروز طب تجاری آمریکا نبود؟ پس NHS انگلستان و بازدیدی که از نظام ارجاع سوئد شده بود به چه درد ما خورد؟ چرا نظام سلامت عمومی، دولتی و غیردولتی ما از بخش خصوصی عقب مانده است؟ چرا نظام موفق شبکه در 9سال گذشته بهجای ارتقا و بهینهسازی، نفسش به شماره افتاده است؟ چرا گروه پیراپزشکی از تبعیض و پزشکسالاری در رنج است؟ چرا پرستاران مشکلات خود را حتی با تعریف پستی به نام معاون پرستاری وزیر هم حلناشدنی میبینند؟ باید بررسی کرد. ولی چرا 90درصد مراجعان به پزشک خانواده، به متخصص ارجاع میخورند؟ مگر قرار نبود که با افزایش حقوق پزشک خانواده و پاییننگهداشتن حقوق کارشناس تیم سلامت، مشکلات پزشک خانواده و نظام ارجاع حل شود و سازمانهای بیمهگر هم ضرر نکنند؟ مگر نه اینکه پایه حقوق پزشک خانواده روستا را پنج برابر کردیم و برای اینکه بیمهها صندوقشان خالی نشود حقوق کارشناس تیم را همطراز بهورز نگه داشتیم؟ پس چرا نیاز به تقلید از یک کشور ثالث آنهم ترکیه مطرح شده است؟
شاید جواب همه این سوالات به درحاشیهقرارگرفتن نخبگان بهداشت و درمان کشور اعم از استادان دانشگاه و انجمنهای علمی مرتبط باشد. یا عملکردهای بدون پشتوانه علمی کارشناسان سنتی و مدیران میانی یا تفکر سنتی برنامهسازان و تصمیمگیران عامل این ضرورت باشد. همآنان که اغلب «من فکر میکنم»، «من پیشنهاد میکنم»، «من عقیده دارم» و «نخیر من قبول ندارم» را جایگزین استناد به شواهد علمی داخلی یا بینالمللی کردهاند. شاید هم بیتوجهی به سایر گروههای پزشکی و عدم استفاده از نظرات کارشناسی آنان آفت برنامههای ماست.
اغلب صاحبنظران واقفند که وزارت بهداشت، وزیر و معاونانی در این سطح از تبحر، تدبیر و مردمی بودن را کمتر بهخود دیده است اما با پوزش بسیار، ناگزیرم عرض کنم که با استقرار دولت یازدهم این رومیزیهای وزارت بهداشت است که عوض شده است ولی پایههای رنگورورفته و بعضا شکستهشده میزها معلوم نیست تا کی دوام بیاورد.
واقعیت این است که ما نیازی به تقلید از ترکیه نداریم. بهشرطی که خانهتکانی خود را از کارشناسان و مدیران میانی آغاز کنیم. هم آنان که به اندازه کافی مهارت رونویسی از برنامهها و نادیدهگرفتن مستندات و نظر نخبگان را در سالهای قانونگریزی فراگرفتهاند. حتی برخی از آنها که دلواپس موفقیت این دولتند، زیرکانه در حال خطگرفتن از مدیران گذشته و تحمیل نظرات آنان به مدیریت جدید هستند، تا مبادا طرح تحول نظام سلامت سربلند شود!
نیازی به تقلید از ترکیه نداریم اگر در عمل تدوین برنامههای طرح تحول نظام شبکه را به انجمنهای ذینفع بسپاریم و با بررسی نیازهای پایهای بهداشت و سرلوحهقراردادن سیاستهای کلی سلامت، روند کاربردیسازی نتایج تحقیقات بیشمار بومی خود را سرعت بخشیم و البته نیمنگاهی نیز به نظامهای سلامت، در کشورهای پیشرفته داشته باشیم؛ کشورهایی نظیر انگلستان، کشورهای اسکاندیناوی و منطقه که ترکیه نیز از آنها تقلید کرده است. ما کشوری معتقد به اجتهاد هستیم پس در هر زمینهای یا باید خود مجتهد باشیم یا باید از مجتهدی جامعالشرایط تقلید کنیم.
نیاز به تقلید از ترکیه نداریم اگر یک پایش و ارزیابی درونی و بیرونی از واحدهای تولیدکننده اسناد موجود در کتابخانه جناب وزیر به اجرا درآید و بهدرستی تحلیل شود. نیازی به تقلید از ترکیه نیست اگر سازمانهای بیمهگر عمده سرانه سلامت مردم را به سمت تقاضای القایی هدایت نکنند. هرگز نیازی به تقلید از ترکیه نخواهیم داشت، اگر بهجای توسعه بیرویه تحصیلات تکمیلی، تاسیس رشتههای جدید کاردانی و کارشناسی، تاسیس مدارس عالی، تخصصپروری و فوقتخصصگرایی با هوشمندی، دورههای کوتاهمدت مورد نیاز را برای گروههای مختلف پزشکی طراحی کنیم و با کمترین هزینه کارآترین نیروها را در اختیار برآوردکردن نیازهای مردم قرار دهیم. البته باید حواسمان به نظام اربابورعیتی حاکم بر وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی هم باشد که خود ممکن است عاملی برای ترجیحدادن تقلید از ترکیه، بهجای گوشسپردن به کارشناسان و استفاده از سرمایههای انسانی کشور باشد. آنوقت است که بهیقین نه تنها ترکیه بلکه اغلب کشورهای جهان بهدنبال تقلید از ما خواهند بود.
منبع: شرق