محسن عارفی
«سنگفرش هر خیابان از طلاست»1؛ عنوان کتابی است که «کیم وو چونگ» بنیانگذار شرکت صنایع «دوو» در آگوست سال 1989 منتشر کرد و تا دسامبر 1991 در حدود یک میلیون و 250 هزار جلد آن در سراسر جهان به فروش رفت.2 در عمل موفقیت و پیشرفت کره جنوبی در این کتاب رمزگشایی شده است؛ آنجا که در مقدمه کتاب خطاب به کارآفرینان و جوانان میگوید: «کره طی سالهای 1950 تا 1953 جنگ خانمانسوزی را تجربه کرد، جنگی که از تمامی این شبهجزیره تنها مخروبهای بر جای گذاشت، اما عزم راسخ دولت کره بعد از جنگ با همکاری صنعتگران، کارآفرینان و مردم برای بازسازی اقتصاد و ایجاد امکانات جدید موجب شکوفایی کره مدرن امروز و صنعتی شدن آن شد» (صفحه 15 همان کتاب ترجمه محمد سوری). در ادامه و در گفتوگویی مکتوب با «سیدکمیل طیبی»، استاد اقتصاد بینالملل و مدیر قطب اقتصاد بینالملل دانشگاه اصفهان، مروری بر روند تاریخی توسعه اقتصادی کره جنوبی داشته و به شناسایی عوامل پیشرفت معجزهآسای این کشور پرداخته خواهد شد.
■■■
روند تاریخی توسعه اقتصادی کره چگونه است؟ چگونه کشوری که به دلیل فقدان منابع معدنی به عنوان کشوری فقیر مطرح بوده، طی کمتر از نیمقرن به چنین رشد قابل توجهی رسید؟
اقتصاد کره در طول پنج دهه اخیر، نرخ رشد اقتصادی پایدار و توسعه اجتماعی چشمگیری را تجربه کرده است و به عنوان یکی از کشورهای صنعتی با درآمد سرانه بالا شناخته شده است و در همراه کردن رشد اقتصادی با نابرابری نسبتاً کم در توزیع درآمدها، موفق بوده است. بنابراین اقتصاد کره به عنوان یکی از 10 اقتصاد بزرگ جهان و از اقتصادهای موفق در زمینه کسب رشد اقتصادی همراه با برابری یا «رشد تسهیمی» معرفی میشود (OECD 2011). شواهد و حقایق آشکارشده در این زمینه نشان میدهد GDP سرانه در اقتصاد کره در سال 2010، بیست برابر این شاخص در سال 1962 است و از 9 /103 به 20540 دلار آمریکا رسیده است. علاوه بر این GDP سرانه بر حسب برابری قدرت خرید از 4 /2376 دلار در سال 1980 به 5 /28797 در سال 2010 و 30253 دلار در سال 2011 و به 34356 در سال 2014 رسید. از طرف دیگر شاخص نابرابری جینی، توزیع درآمدی نسبتاً یکسانی را نشان میدهد و تغییر معناداری را از نظر اندازه در طول دوره سالهای 1965 تا 1993 نداشته است. از نظر شاخص توسعه انسانی، کره رتبه 15 از بین 187 کشور در سال 2011 را کسب کرده است و امید به زندگی از 4 /52 سال در 1962 به 8 /80 در سال 2010 و 82 درصد در سال 2014 رسیده است. در این سال نرخ تورم به 3 /1 درصد و نرخ بیکاری هم به حدود 6 /3 درصد رسید. ساختار سیاسی نیز از سیستم سلطنتی به دموکراسی کامل تغییر کرده است. بنابراین صنعتی شدن و دموکراسی در کشور کره در نیمقرن تحقق یافته است.
کره پس از یک دوره طولانی رشد، با بحران مالی سال 1997 میلادی روبهرو شد؛ در این دوران چه چالشهایی این کشور را تهدید کرد و چگونه توانست با این بحران مقابله کند؟
بعد از این دوره طولانی کسب رشد اقتصادی زیاد، اقتصاد کره با مشکلات جدی بعد از بحران مالی 1997 مواجه شد به گونهای که این کشور با دو چالش بنیادی دست و پنجه نرم کرد. اولاً اقتصاد کره با رشد اقتصادی پایدار در مقابل با افزایش شدید سن و نرخ رشد بالقوه پایین جمعیت مواجه بود. ثانیاً این کشور برای نیل به یکپارچگی اجتماعی از طریق رفع نابرابری، دوقطبیها و تفاوتهای موجود در موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی راه سختی را در پیش داشت (لی و لی، 2013). بدین لحاظ برای فائق آمدن بر چنین مشکلاتی، این کشور استراتژی رشد فراگیر را بر پایه درهای باز، حمایت دولت از فعالان اقتصادی و توسعه سیاسی و صیانت از آزادیهای فردی و اجتماعی برگزید.
هدف کره از انتخاب رشد اقتصادی فراگیر (Inclusive Growth) به عنوان الگوی رشد اقتصادی خود چه بود و این الگو چه فرصتهایی را در اختیار این کشور قرار داد؟
کره رشد فراگیر را به عنوان استراتژی رشد اقتصادی خود انتخاب کرده و سعی کرده است همواره کاربرد سیاستی برای تحقق ارائه کند، به طوری که: الف- فرصتهای اقتصادی بهرهور و کارا ایجاد شود که دستیابی به فرآیند و رخدادهای ناشی از برابرسازی را تضمین کند، ب- نابرابریهای درآمدی و دوقطبیهای اقتصادی کاهش یابد، ج- ظرفیتهای انسانی به ویژه در آموزش و سلامت بهبود یابد و د- حمایتهای اجتماعی در فرآیند رشد فراگیر تقویت شود. از این منظر هر یک از موارد یادشده، به عنوان عنصر تکمیلی برای بقیه است. از نظر مقامات اقتصادی و سیاسی کره، رشد اقتصادی لزوماً کاهشدهنده نابرابری و دوقطبیها نخواهد بود، و بازار کار انعطافپذیر منجر به اشتغال کامل نیست مگر آنکه مخارج عمومی و عمرانی دولت بتواند مشارکت نیروی کار، ظرفیت انسان و همبستگیهای اجتماعی را افزایش داده و محرک موثری برای تقاضای داخلی باشد.
همچنین حقایق آشکارشده در اقتصاد کره نشان میدهند که 76 درصد از کل نیروی کار استخدامشده در اقتصاد کره در بخش خدمات و اغلب آنها نیز در بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) مشغول به کار هستند. از طرف دیگر ایجاد و خلق اشتغال مولد، اغلب مربوط به بخش خدمات و SMEs است. بنابراین افزایش بهرهوری در بخش خدمات برای ایجاد شغل و کاهش نابرابریهای اقتصادی، مهم بوده و همچنین افزایش رقابت و محیط کسب و کار پویا در بخش خدمات از ضروریات اقتصاد کره بوده است. بر این اساس صنایع جدید باید به عنوان نواحی جدید برای بخش خدمات تعریف شوند.
رشد فراگیر این کشور بر پایه توسعه مالی نیز قرار داشته است، به طوری که تلاش دولت در طول دهههای مختلف در جهت تعدیل ساختار دوقطبی مالی به منظور دسترسی مالی برای تمامی فعالان اقتصادی بهویژه بنگاههای کوچک و متوسط بوده است. برای این منظور در کشور کره برنامههای اعتباری خرد (Microfinance) برای افراد کمدرآمد با رتبهبندی اعتباری متنوع دنبال شده است. در مجموع اقتصاد کره آن نوع استراتژی رشد فراگیر را پیگیری کرده است که برای نیل به اهداف چندگانه توسعه پایدار همراه با برابری و اعتماد اجتماعی بوده باشد، و این سیاستها به گونهای اتخاذ شدهاند که از ریسکهای مربوط به مخاطرات اخلاقی و بیعدالتیها جلوگیری کنند.
در نتیجه اقتصاد مدرن امروز کره مدیون پیادهسازی استراتژی رشد فراگیر در دهههای مختلف بوده است؛ به طوری که میتوان دهه 1950 را دهه نوسازی اقتصاد کره دانست، دهه 1960 را به عنوان صنعتی شدن بروننگر، دهه 1970 را به عنوان پیشرفت عمیق در تعاملات انسان و فناوری کامپیوتر (HCIs) و دهه 1980 را به عنوان اصلاحات ساختاری در این کشور تلقی کرد. دهه 1990 این کشور البته اختصاص به شکوفایی کارآفرینی و بینالمللیسازی SMEهای کرهای دارد.
رشد کارآفرینی و توسعه صنایع کوچک و متوسط (SMEs)، چه کمکی به اقتصاد کره برای مطرح شدن به عنوان یکی از اقتصادهای قدرتمند جهان کرد؟ نقش چبولها (Chaebol) در این توسعه چه بود؟ آیا بحران اقتصادی در رشد کارآفرینی کره تاثیر داشت؟
کره جنوبی شاهد ثبت کسب و کارهای جدید زیادی از دهه 1999 تاکنون بوده است. این توسعه جدیدی است که گروههای تجاری بزرگی که چبول (Chaebol) نامیده میشوند بر اقتصاد کره جنوبی حکمفرما شدهاند. در گذشته اقتصاد کره بر بنگاههای تجاری بزرگ تاکید داشت، ولی امروز اقتصاد این کشور بیشتر بر بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) تکیه دارد. افزایش تعداد بنگاههای کوچک در این کشور نشاندهنده تغیر الگوی سنتی توسعه کره جنوبی و جانشین شدن الگوی جدیدی است که SMEها نقش بیشتری در اقتصاد ایفا میکند و به میزان بیشتر در اقتصاد کشور سهیم هستند. شمار عمدهای از این نوع بنگاهها نقش برونسپاری صنایع بزرگ مثل الجی و سامسونگ را نیز ایفا میکنند. مطابق با آمار تعداد بنگاههای جدید ثبتشده به طور برجسته بعد از بحران افزایش یافت. تعداد این بنگاهها نسبت به سال 1999 حدود 12 تا 17 برابر افزایش یافت. در واقع بعد از بحران اقتصادی سال 1997 روحیه کارآفرینی در مردم کره جنوبی به طور چشمگیری ارتقا یافت.
در واقع بحران اقتصادی تعداد زیادی بنگاه جدید را به اقتصاد کره جنوبی افزود. این نشاندهنده آن است که مردم کره در پارادایم کارآفرینی پیرو مکتب فرهنگی (Cultural School) هستند که نشان میدهد که مردم یا فرهنگ خاصی بیشتر از سایرین کارآفرین میشوند. به عنوان مثال بسیاری از مردم چین و کره در سراسر دنیا در زمینه کسب و کار موفق هستند و آنها بسیار پرتلاش و سختکوش هستند، و فعالیتهای کارآفرینانه آنها بعد از پشت سر گذاشتن یک بحران اقتصادی شدید افزایش مییابد (مثل بحران مالی شرق آسیا برای مردم کره و بحران جهانی 2008 برای مردم چین).
طبق گزارش دیدهبان کارآفرینی جهانی (GEM)3 در سال 2001 در میان 21 کشور کره جنوبی در راس جدول رتبهبندی کارآفرینی قرار گرفت. GEM در این مطالعه افراد بالغ و متخصص در هر کشور را مد نظر قرار داد و از دو شاخص نرخ رواج بنگاههای در شرف تاسیس و نرخ رواج بنگاههای جدیدالتاسیس به عنوان معیار اندازهگیری فعالیتهای کارآفرینانه استفاده کرد. شاخص اول به درصد افراد 18 تا 64 سال که برای شروع یک کسب و کار جدید آماده میشوند و شاخص دوم به درصد کارکنانی که برای بنگاههایی که کمتر از 42 ماه سابقه کار دارند، اشاره دارد. کره جنوبی در بین 21 کشور رتبه هفتم را به لحاظ نرخ رواج بنگاههای در شرف تاسیس و رتبه اول را به لحاظ نرخ رواج بنگاههای جدید داشت. این مطالعات آماری نشان دادند که از هر 11 نفر یک نفر برای بنگاههای نسبتاً جوان که کمتر از 5 /3 سال از فعالیت آنها میگذرد، کار میکنند. به علاوه از هر 20 نفر یک فرد بالغ کرهای در شروع یک کسب و کار جدید نقش دارد. نکته جالب آن بود که مطالعه GEM تایید نکرد که کرهایها اساساً یا به طور فرهنگی نسبت به مردم سایر کشورها کارآفرین هستند. اما طی سالهای 1999 تا 2001 شواهد نشان داد کره جنوبی به لحاظ فعالیتهای کارآفرینانه پیشرو بوده است (لی و لی 2013). حال سوال این است که چه عاملی سبب افزایش ناگهانی فعالیتهای کارآفرینانه در کره جنوبی شده است؟
نقش توسعه زیرساختهایی چون اینترنت در رشد کارآفرینی و بنگاهها در کره چه بود؟ در کل چه عواملی سبب رشد کارآفرینی در این کشور شد؟ دولت کره چه حمایتهایی را از SMEها بهعمل آورد؟
یکی از عواملی که بر کارآفرینی اثرگذار بوده اینترنت است که حجم اطلاعات زیادی را در اختیار افراد قرار میدهد. کره جنوبی یکی از کشورهایی است که زیرساختهای پیشرفته زیادی در ارتباطات اینترنتی دارد و کرهایها اصولاً تمایل زیادی به استفاده از وسایل و تکنولوژیهای جدید دارند. اینترنت فرصتهای کسب و کار زیادی را به صورت آنلاین برای آنها فراهم آورده است. یکی دیگر از عوامل موثر در کارآفرینی منابع کسب و کار شامل نیروی انسانی، منابع مالی و منابع دانش است. این عوامل در توسعه کسب و کار در کره جنوبی بسیار بااهمیت هستند. قبل از بحران مالی بنگاههای بزرگ میپنداشتند که از ورشکستگی ایمن هستند و بنابراین بسیاری از افراد خود را دارای امنیت شغلی بلندمدت میدانستند. اما بحران مالی سبب شد که تعداد زیادی از مدیران میانی و ارشد شغل خود را از دست بدهند. این مساله هشداری برای کارکنان بود که بنگاهها نمیتوانند امنیت شغلی که آنها میخواهند را فراهم کنند. بنابراین انگیزه کارآفرینی بین مردم بهویژه در قالب فرصتهای استفاده از برونسپاری و راهاندازی بنگاههای کوچک و متوسط رواج یافته است.
یکی دیگر از عوامل موثر بر کارآفرینی عوامل نهادی است. در مقابل سیاستهای محدودکننده در برابر بنگاههای بزرگ دولت کره شروع کسب و کار جدید و ترقی SMEs را در راس برنامههای خود قرار داده است. همچنین معافیتهای مالیاتی نیز برای افرادی که کسب و کارهای جدید راهاندازی میکردند در نظر گرفته میشود. همچنین نقش دولت در حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط بسیار چشمگیر است، از جمله آن ایجاد یک سیستم تضمین اعتباری از سوی دولت بوده که بر اساس آن بنگاهها ضمانت اعتباری از موسسات مالی با مالکیت دولتی برای پوشش وامهای معوق خود دریافت میکنند.
سیاست دیگر در حمایت از SMEs شامل ممنوع ساختن یکسری از فعالیتهای صنعتی برای بنگاههای بزرگ بوده است. در حالی که نقش کارآفرینی عمومی در رشد اقتصادی کره جنوبی موثر است، اما از سوی دیگر بخش خصوصی نیز در این رشد اقتصادی سهیم بوده است. از سال 1961 تا 1976 GDP بخش غیرکشاورزی با نرخ بیش از 13 درصد سالیانه رشد یافت. بنابراین اگر فرض شود که این رشد ناشی از فعالیتهای کارآفرینی بوده است باید اشاره کرد که حجم این فعالیت طی این 50 سال شش برابر تاریخ اقتصادی دورههای قبلی کره بوده است. بدین ترتیب، کره جنوبی به وسیله کارآفرینان ساخته شده است اما بنگاههای کوچک بسیار گسترش یافتهاند به طوری که چابکی خود را در نوآوری ارتقا بخشیدهاند.
یکی از مهمترین برتریهای کره جنوبی، بخش فناوری است؛ اوجگیری نوآوری در کره از چه زمانی شروع شد و جایگاه این کشور در زمینه فناوری کجاست؟
بیشک در دهه جاری (دهه 2010) که دهه نوآوری و خلاقیت در اقتصاد جهانی است، کره جنوبی از جمله کشورهایی بوده است که حرف اول را میزند. در دنیای ایدهها، کره جنوبی همچنان در صدر است. آلمان، سوئد، ژاپن و سوئیس نیز در کنار کره جنوبی پنج کشور برتر دنیا از دیدگاه بلومبرگ در سال 2016 خواهند بود. شاخص نوآوری بلومبرگ که اقتصادهای دنیا را با استفاده از فاکتورهایی شامل هزینههای تحقیق و توسعه، تراکم شرکتهای عمومی هایتک، ارزش افزوده تولید، بهرهوری، فعالیتهای ثبت اختراع و تراکم پژوهشگران امتیازدهی میکند، معیار رتبهبندی برای کشورها در نوآوری است که بر اساس آن کره رتبه اول را در سال 2015 به خود اختصاص داد و پیشبینی میشود در سال 2016 همچنان در صدر باقی بماند.
این بسیار جالب است که کره جنوبی بعد از جنگ کره که در سال 1953 خاتمه یافت از صفر بازسازی شد. بعد از آن دولت به حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط خلاق و نوآور از طریق مشوقهای مالیاتی و تامین مالی پرداخت. بسیاری از این بنگاههای کوچک و متوسط جزو شرکتهای چندملیتی جهانی امروز هستند: مانند سامسونگ، الجی، هیوندای و پوسکو. پروفسور ون جون کیم از موسسه کرهای علوم و تکنولوژی (KAIST) بیان میکند که سیاست بلندمدت دولت یک مشوق کلیدی برای موفقیتهای اقتصادی کره بوده است. دولت بر تسخیر بازارهای بینالمللی از طریق نوآوری و ارتقای تکنولوژی و کارآفرینی تاکید دارد.
اگر بخواهیم وجه تمایز توسعه کره جنوبی با سایر کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه را برشماریم، به چه عوامل مشخصی در مسیر توسعهیافتگی این کشور باید اشاره کنیم؟
برای پاسخ به این سوال، در مجموع میتوان به عواملی اشاره کرد که امروز کره را از سایر کشورهای جهان که در مسیر توسعه قرار گرفتهاند، متمایز میکند. فهرست برخی از این عوامل به شرح زیر است:
■ بازبودگی اقتصادی و استراتژی برونگرا
■ رهبری سیاسی و تکنوکراتهای توانا
■ تقویت مشارکت بخش خصوصی
■ مهیاسازی محرکهای مالی قوی از سوی دولت
■ بیشترین مقدار صادرات بر عهده شرکتهای خصوصی است.
■ فرهنگ تجارت خارجی رانتجویی را به کارآفرینی مولد هدایت کرده است.
■ شرکتهای خصوصی کرهای متهورانه به سوی بازارهای جدید در کشورهای میزبان و دورترین فضاها در اطراف جهان کشیده شدهاند.
■ فرهنگ منحصر به فرد کسب و کار شکل گرفته و در مردم خودباوری قوی، رقابت و جذبه تقویت شده است.
■ تمایل قوی به مالکیت و استقلال مدیریتی
■ مالکیت خصوصی در ترفیع HCIs مجاز شمرده شده است.
■ بخش خصوصی سیر تکاملی سیاستها و برنامههای توسعهای کره را دنبال میکند.
■ دولت از شفافیت و پیشبینیپذیری (به طور نسبی) حمایت میکند.
■ از مشوقهای بخش خصوصی برای دستیابی به اهداف سیاست توسعهای بهرهبرداری میشود.
■ آیندهنگری در استراتژی توسعه کره بر پایه رقابت، تفکر و اقدام دستهجمعی و گسترش فناورانه استوار است.
منابع:
1- کیم وو چونگ (1376)، سنگفرش هر خیابان از طلاست، مترجم محمد سوری، چاپ دهم، تهران: انتشارات سیمین
2- Lee, Y. Y. and H. H. Lee (2013), Inclusive Growth, Financial Obstacles and Microfinance in Korea, Working Paper, Kangwon National University, Korea.
3- OECD Statistics Reports, www.oecd.org /about /membersandpartners /list-oecd-member-countries.htm
4- http: / /www.bloomberg.com /europe
پینوشتها:
1- در پاسخ به سوالات از همکاری خانم دکتر زهرا زمانی، مشاور پژوهشی قطب اقتصاد بینالملل دانشگاه اصفهان کمک گرفته شده است.
2- این کتاب به وسیله چند مترجم ایرانی به زبان فارسی نیز به چاپ رسیده است.
3- Global Entrepreneurship Monitoring (GEM)
منبع: هفته نامه تجارت فردا – شماره 169 – 8 اسفند 1394