جستارهاي اقتصادي: بهار و تابستان 1387; 5(9):159-198.
نادران الياس، اميري هادي
اضافه كردن شاخصهاي نهادي در مدلهاي كوشش مالياتي ضمن بهبود توضيحدهندگي اين مدلها، برخي از مشكلات روشي مدلهاي سنتي و مدلهاي تلفيقي را روشن ميكند. براي رفع برخي از اين مشكلات، با استفاده از منطق اقدام جمعي، الگويي براي تحليل قدرت مالياتستاني دولت ارايه شده است. در اين الگو نهادها از مسير تسهيل كنش جمعي مؤديان مالياتي، سه حوزه قانونگذاري مالياتي، سازمان اجراي ماليات و ضمانت اجراي ماليات را تحت تأثير قرار ميدهند. از اينرو اين فرضيه مطرح ميشود كه در شرايطي كه نهادها كنش جمعي مؤديان مالياتي را تسهيل نكنند، توانايي دولت براي وصول مالياتهاي مستقيم محدود خواهد بود. اين فرضيه با شواهد تاريخي مطالعات جامعهشناسي مالي سازگاري دارد. مرور شواهد تاريخي مالياتستاني ايران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي نيز، حاكي از مفيد بودن اين فرضيه براي تبيين ناتواني دولت در وصول ماليات است. در دوره مذكور عليرغم تغييرات مكرر در مديريت و قوانين مالياتي، دولتها قادر به وصول مالياتهاي مستقيم نبودهاند. اين مسئله براي سالهايي كه نقش درآمدهاي نفتي در بودجه دولت كمرنگتر بوده نيز مشاهده ميشود.
واژگان كليدي:مالياتستاني، كوشش مالياتي، فرار مالياتي، كنشجمعي و تاريخ ماليه ايران.
منبع: جستارهای اقتصادی