آماری که مرکز آمار که در خصوص بحث اشتغال سال گذشته منتشر کرد ، نشان می دهد که تعداد شاغلان کشور در سال 1392 برابر است با تعداد شاغلان در سال 1385که اولین سال شروع به کار دولت نهم است .
به نظر می رسد که اعلام فسادهای مالی با رقم های بالا پایانی ندارد وهمچنان باید منتظر رو شدن پرونده های جدیدی از این قبیل باشیم. حالا چرا باید همچنان با این پدیده ها مواجه باشیم پرسش بسیار مهمی است که باید آن را جویا شد. باید دید که اقتصاد ما چه مختصاتی دارد که همواره مستعد پرورش چنیین افرادی است . برخی این گونه پرسشها را با دکتر حسین راغفر، اقتصاددان واستاد دانشگاه الزهرا (س) در میان گذاشتیم. به عقیده راغفر «اقتصاد ایران به دلیل ساختارشدیدانابرابر توزیع درآمد بسیار فرصتهای استثمار در جامعه را تقویت می کند. یعنی گروههای بالای درآمدی می توانند از ظرفیتهای از نیروهای کم درآمد سوء استفاده کنند».
فاصله درآمدی و ایجاد شکاف های عمیق درآمدی به قول شما در طبقه مادون فقر خود را در قالب جرم وجنایت ویژه نشان می دهد و همچنین این فاصله در طبقه بالای درآمدی خود را به شکل فساد های سیستماتیک و مافیایی نشان می دهد. چرا نمی توانند آن را ریشه کن کنند؟
این موضوع به عوامل متعددی مرتبط میشود، یکی اینکه بسیاری از افرادی که در کشور تصمیمگیر هستند همان کسانی هستند که از این نظام توزیع موجود منتفع می شوند .البته به غیر از موارد محدودی تقریباهمواره هم این گونه بوده است.بنابراین نوعا کسی به زیان خودش تصمیمی نمی گیرد ولو اینکه به نفع کل جامعه نباشد .به خصوص پس از جنگ ما شاهد این هستیم که بسیاری از کسانی که در موضع تصمیم گیری قرار دارند ،کسانی هستند که منافع اقتصادی و سهم اقتصادی بسیار بزرگی از محصول اجتماعی به آنها می رسد .بنابراین آن ها داعیه ای برای تغییر وضعیت ندارند .هر قدر هم که جلوتر آمدیم مثل دوره دولتهای نهم ودهم که به نظر من دولتی غارتگر بود وبادرآمدهای ملی بسیاری که حاصل شد متاسفانه باز هم این روند ادامه یافت وفاصله ها بیشتر شد وکار خاصی در این زمینه صورت نگرفت .
توضیح بیشتری بدهید ؟
به عنوان مثال آماری که مرکز آمار که در خصوص بحث اشتغال سال گذشته منتشر کرد ، نشان می دهد که تعداد شاغلان کشور در سال 1392 برابر است با تعداد شاغلان در سال 1385که اولین سال شروع به کار دولت نهم است .یعنی با 700میلیارد دلار درآمدهای حاصل از نفت وگاز که به صورت رسمی وارد کشور شده است وبیش از 300،400میلیارد دلار درآمدهای دیگر دولت که رقمی بالغ بر هزار میلیارد دلار می شود یک شغل در کشور ایجاد نشده است . آن دولت یک فرصت شغلی اضافه نکرده است . همچنین هیچ توضیح روشنی مبنی براینکه این درآمدها چگونه توزیع و در چه حوزه هایی و کجا سرمایه گذاری شده، ندارد.یعنی هیچ توضیحی وجود ندارد تا بدانیم چه فاجعه ای بر سر این منابع عظیم آمده است . منتها از سوی دیگر هر روز شاهد بروز یکسری اطلاعات مبنی بر فساد گروه هایی هستیم که مبالغ هنگفتی را به نحوی از کشور خارج کرده اند. این ها عملا معنای دیگرش همان سرمایه داری خویشاوندی یا قوم وقبیله ای است که پیش از انقلاب هم این پدیده در ایران وجود داشت.در این میان دوره دهه اول انقلاب است که تفاوتهایی با پیش از انقلاب ودوره های بعد آن دارد.هر چه از جنگ فاصله می گیریم این سرمایه داری خویشاوندی خودش را به صورت برجسته تری نشان میدهد .در سرمایه داری خویشاوندی منابع وفرصتها به صورت بسیار نابرابر بین افرادی که وابسته به حاکمیت هستند توزیع می شود . هر چه قدر فاصله با حاکمیت کمتر باشد طبیعتا سهم بیشتری هم خواهند گرفت .
این مسئله چه پیامدی دارد؟
این مسئله به صورت نظام مند نابرابری در قدرت وثروت را عملا رقم می زند وشکل می دهد.مثلا اینکه اعتبارات کلان بانکی وبا نرخ های بهره نازل به افرادی خاصی پرداخت می شود وجمعیت زیادی از مردم اصلا امکان دسترسی به حداقلهای منابع بانکی را ندارند یکی از این موارد است. یا این که فرصت وامتیازهای خاص انحصاری وشبهانحصاری به برخی ازافرادخاص داده می شود که می توانند از آن طریق اقدام به تولید یا وارد کردن کالایی خاص کنند. اینها ظرفیتهای بسیار بزرگی برای شکلگیری فرصتهای نابرابروانتقال یک شبه گروهی از افراد به طبقات بالاتر را به وجود می آورد .
این اقتصاد چه ویژگیای دارد؟
ویژگی چنین اقتصادی ناکارآمدی است .این ناکارآمدی موجب افزایش نابرابری میشود و نابرابری هم ریشه اصلی فقر است .در چنین شرایطی همواره تورم بالایی نیز به وجود می آید .در واقع این اقتصاد با یک تورم ساختاری روبه رو میشود. این یکی از آفات شیوه توزیع درآمدهای رانتی مبتنی بر درآمدهای بادآورده نفت وگاز است و نه محصول خلاقیت، تولید، بهرهوری، تلاش، سختکوشی و نوآوری. این درآمدهایی که درکشور حاصل می شود به نوعی زدو بند وارتباط با ساختار قدرت است .خود این مسئله باعث شکل گیری کانون های قدرت بسیار بزرگ می شود و از طرفی توده ای وسیع و فقیرشده ای هستند که گزینهای ندارند جز تن دادن به دستمزد های نازل. در خیلی از موارد استثمار می شوند به خصوص در مناطق محروم و دوردست کشور به شدت نیروی کار استثمار می شود. به این دلیل که طرف برای این که کار داشته باشد حاضراست با هر دستمزدی کار کند .
عواملش چیست؟
عمدتا سیاسی هستند. نوع تصمیم گیری ها و ساختار سیاسی در تخصیص وتوزیع محصول اجتماعی بسیار موثر هستندیعنی این که کدام نظام سیاسی و چگونه درآمدها ومنابع را توزیع می کند. در ایران هم، چون عمده درآمدها به منابع بادآورده نفت وگازوصل است ،اینکه چگونه وبین چه کسانی توزیع می شود سهم اصلی را در شکل گیری فقر دارد . چون سهم گروههای پایین اجتماع در آن بسیار پایین است. آن هم به دلیل توزیع نابرابر این درآمدهاست. چرا که گروه هایی در موقیتهای برتر وبالاتر سهم بسیار عمده ای را دریافت میکنند و همین طور که پایینتر میآییم به میزان کاسته شدن از ارتباط ورابطه با قدرت سهمشان نیز به همان میزان کاسته میشود.گروههای پایین درآمدی هم که مغفول واقع شده واصلا مورد توجه نیستند وعملا سهمی هم اگر می برند بسیار ناچیز است. این عمل سبب می شود که فاصله نیز روزبه روز بیشتر شود . از سوی دیگراین تفاوت عظیم درآمدی بین داراها وندارها در چنین ساختاری یکی از عوامل اصلی بروز تورم می شود.
به چه دلیل ؟
اقتصاد ایران به دلیل ساختارشدیدا نابرابر توزیع درآمد بسیار فرصت های استثمار در جامعه را تقویت می کند .یعنی گروهای بالای درآمدی میتوانند از ظرفیتهای از نیروهای کم درآمد سوء استفاده کنند این مسئله به راحتی می تواند زمینه رشد بسیاری از ناهنجاری هامانند فساد ،جرم وجنایت وشکل گیری گروههای مافیایی شود .
منبع: روزنامه قانون