دکتر حسین راغفر، کارشناس ارشد اقتصادی و استاد دانشگاه الزهرا معتقد است، دولت با تبعات اجرای قانون هدفمندی توسط دولت های قبل دست و پنجه نرم می کند و لذا عامدانه یا غیرعامدانه فرصت نداشته یا نخواسته سیاستگذاری شفافی برای نحوه اجرای فاز سوم هدفمندی داشته باشد. وی تداوم این روند ناشفاف را باعث لطمه دیدن اعتماد مردم به سیاست های اقتصادی دولت ارزیابی می کند و واکنش مردم به مورد اخیر افزایش قیمت بنزین را به عنوان شاهد ذکر می کند.
فاز سوم هدفمندی یارانه ها در حالی اجرا شد که هیچ پیش زمینه ای درباره آن برای مردم ایجاد نشد. این موضوع را مشخصا در افزایش نرخ بنزین و حذف یارانه پردرآمدها شاهد بودیم. به نظر شما چرا دولت بدون این که به مردم اطلاع بدهد در سکوت خبری این کار را انجام داد؟
نمی دانم به چه دلیلی این کار را کردند. شاید به علت صرفه جویی در مخارج تبلیغاتی دولت انجام شده است. به نظر می رسد، تبعات سیاسی آن برای دولت سنگین بود و البته انتظار هم می رفت که سنگین باشد. شاید کارت هایی که بابت سهمیه بنزین دست مردم دادند، عملا حقی برای مردم ایجاد کرده یا خود این حق را دولت به رسمیت شناخته و بعد آن را نقض می کند. این مساله به لحاظ اعتباری برای دولت بدون هزینه نیست و اقدام حساب شده ای از سوی دولت نبود. دولت حداقل می توانست اعلام کند و یک ماه به مردم وقت بدهد که اگر می خواهند، از سهمیه بنزین 700 تومانی استفاده کنند. این هزینه در مقابل هزینه های بزرگی که در کشور صورت می گیرد و منابعی که تلف می شود، خیلی قابل توجه نیست ولی هزینه های سیاسی آن و اعتمادی که مردم نسبت به مواضع مسئولان از دست می دهند، خیلی سنگین تر است.
الان ساز و کار حذف یارانه پردرآمدها از سوی دولت چیست؟ هم نوعی سردرگمی در موضوع وجود دارد و هم روش ناشفاف دولت، اعتراض فقرا و ثروتمندان را توامان برانگیخته است.
روش دولت برای حذف یارانه بگیران از اول غلط بوده است. ما از اول هم گفتیم هیچ جای دنیا نمی آیند ثروتمندان را حذف کنند، بلکه اول فقرا را شناسایی می کنند و بعد حذف ثروتمندان شروع می شود. این روش کاملا غلط است که البته نمایندگان مجلس به اشتباه این راه را در دامن دولت گذاشتند و گفتند سه دهک بالا حذف می شوند، سه دهکی که روی پیشانی شان چیز خاصی ننوشته یا لباس رنگی خاصی نمی پوشند که بگویند اینها هستند. اصلا دهک یک مفهوم کاملا متغیر است. یعنی آدم ها می توانند وارد آن شوند یا از آن بیرون بیایند و لذا اصلا قابل شناسایی نیستند. دولت می تواند از فقیرترین ها شروع به شناسایی کند و از آنجا به کسی برسد که کمتر فقیر است و بتدریج فقرا را به یک حدی پوشش دهند. این روش در همه جای دنیا کاملا شناخته شده و اقدام می شود منتها عزم سیاسی برای انجام این کار وجود ندارد.
مردم بر این باورند که یارانه نقدی پول نفت است که باید بین مردم تقسیم شود و حق مسلم آنهاست. با توجه به این باور غلط به نظر شما دولت الان چه چالش هایی را پیش رو دارد و چه اقداماتی را باید درزمینه یارانه ها انجام بدهد؟
همه می دانند که دولت وظایف دیگری در قبال مردم دارد و این منابع را باید معطوف آن وظایف کند که همه مردم از آن منتفع می شوند. مثل این که خدمات آموزش و پرورش را رایگان ارائه کند. دولت الان این کار را نمی کند و می گوید من بودجه ندارم در حالی که اگر از فرار مالیاتی جلوگیری شود، دولت می تواند این خدمات را بدهد و همه مردم هم می توانند استفاده کنند یا خدمات درمانی را گسترش بدهد و همه مردم اعم از دارا و ندار بتوانند از خدمات درمانی استفاده کنند. کسی تعمدا سرطان نمی گیرد که به بیمارستان برود و پول خرج کند یا تعمدا بیمار نمی شود که برود از منابعش استفاده کند ولی حتی اگر یک فرد ثروتمند بیماری سختی بگیرد با هزینه های وحشتناکی روبه رو می شود. اگر دولت بیاید به اینها کمک کند، بسیار موثرتر از پرداخت یارانه به صورت فعلی است. یارانه نقدی حق مسلم همه ما نیست. سوال اینجاست که از چه طریقی پرداخت شود؟ پاسخ این است که از طریق صرفه جویی در هزینه ها، ازجمله همین منابع یارانه های نقدی و درآمدهای مالیاتی به طوری که این خدمات را به همه مردم بدهد و همه منتفع شوند. این انتظار که دولت به مردم پول نقد بدهد انتظار درستی نیست، اما این انتظار که دولت به تعهدات قانون اساسی خودش مثل ایجاد اشتغال، آموزش و پرورش رایگان، آموزش عالی رایگان، خدمات درمانی رایگان، کمک به مسکن جوانان و... عمل کند، توقع قانونی و بجایی است و در نتیجه کمک هایی که دولت می تواند از محل درآمد هدفمندی یارانه ها به عموم مردم بکند، کار ارزنده ای است که باید از محل منابع مالیاتی یا صرفه جویی در هزینه ها آن را انجام دهد.
با توجه به این که هدفمندی یارانه ها و پرداخت یارانه نقدی از دولت قبل شروع شده، ممکن است حذف اینها دولت یازدهم را با تبعات سیاسی روبه رو کند. به نظر شما این تلقی وعمل کردن به آن درست است؟
به نظر من دولت درباره حذف یارانه نقدی کمی تعلل کرده است. فروردین سال گذشته فضای سیاسی کشور خیلی مناسب بود برای این که دولت گروه کثیری از یارانه بگیران را حذف کند و این یارانه را به گروه های کم درآمد جامعه اختصاص دهد. متاسفانه دولت این فرصت را از دست داد. حال این که دلایل سیاسی در این زمینه نقش داشته، باید بگویم نقش داشته چون هر دولتی نگران محبوبیت و نفوذش در میان مردم هم هست.
به نظر شما الان چه تعداد افراد استحقاق دریافت یارانه نقدی را دارند؟
حداکثر 30 میلیون نفر یعنی 40 درصد جمعیت کل کشور مستحق هستند و بقیه واقعا استحقاق ندارند. مطالعات و آمارهایی که داریم این را نشان می دهد.
با توجه به کلید خوردن فاز سوم هدفمندی، به نظر شما سال 94 از نظر رکود اقتصادی یا رشد اقتصادی چه چشم اندازی پیش رو دارد؟
کاملا مشخص است که اولا تزریق پول در قالب یارانه نقدی موجب تورم می شود و ثانیا هزینه های افزایش اخیر قیمت حامل های انرژی به رکود بیشتر کمک می کند تا به رونق اقتصادی. بخشی از چشم انداز اقتصادی کشور در سال 94 البته به نتایج مذاکرات سیاسی بستگی دارد و این که چگونه در ارتباط با روابط خارجی و بین المللی تنظیم شود. اما این که دولت چگونه با این تفاهم روبه رو شود و برنامه ای برای استفاده از ظرفیت هایی که پدید می آید داشته باشد، مورد سوال است و اگر این برنامه موثر وجود داشته باشد، مذاکرات می تواند بر رشد اقتصادی کشور اثر مثبت بگذارد.
منبع: جام جم