از اسفند سال گذشته تا امروز همواره یک پای بحثهای اقتصادی سخنگوی دولت یازدهم در جریان پرسش و پاسخهای اقتصادی، بحث تکنرخی کردن ارز بوده است. این درحالی است که از نگاه بسیاری از کارشناسان، گام بعدی پس از تکنرخی کردن بنزین، به احتمال زیاد تکنرخی کردن ارز خواهد بود. در این میان عدهای اعتقاد دارند که آثار تورمی احتمالی پس از تکنرخی کردن ارز ممکن است به خنثیسازی سیاستهای قبلی دولت برای کاهش کسری بودجهخود تبدیل شود. در این زمینه با «حسین توکلیان»، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی و عضو تیم تحقیقاتی پژوهشکدهپولی و بانکی ایران گفتوگویی داشتیم تا نظر ایشان را نیز در این زمینه جویا شویم.
به نظر میرسد که بنابر علائمی که از سخنان سخنگوی دولت دریافت میشود و بهزعم برخی کارشناسان، احتمالا گام بعدی دولت در جهت تداوم آزادسازیها، اجرای سیاست تکنرخی کردن ارز خواهد بود. به نظر شما آیا این سیاست توسط دولت اجرایی خواهد شد و آیا چنین چیزی ممکن است؟
ما کارشناسان دولت نیستیم تا بتوانیم بهطور دقیق با ذهنخوانی از مسئولین، به سیاستهایی که آنان احتمالا در آینده قصد اجرای آن را دارند اشراف داشته و پی ببریم. اساساً این ذهن خوانیها نظر کارشناسی نیست. اما اگر بهصورت شخصی نظر کارشناسی و علمی را بخواهید، قطعا سیاست تکنرخیکردن ارز، سیاستی صحیح خواهد بود. این سیاست البته دشواریهای خاص خود را دارد اما باید در کشور اجرا شود.
آیا با این توصیف، این سیاست به افزایش قیمت ارز
در کل منجر خواهد شد؟
نکتهاساسی این است که شما تکنرخی کردن ارز را چه ببینید و چه تعریفی از آن داشته باشید. طبیعتا اگر این سیاست اجرا شود، نرخ ارز مبادلهای رسمی به سمت نرخ ارز بازار آزاد حرکت میکند و نرخ دلار بالاتر از 3هزار تومان تثبیت خواهد شد. اگر بخواهیم به این شکل به مساله نگاه کنیم، ما افزایش نرخ ارز خواهیم داشت. ولی اگر نرخ ارز را نرخ ارز بازار آزاد در نظر بگیرید که اکنون افزایش یافته، در حقیقت با تغییری مواجه نشدهاید. با توجه به هزینههای جانبی نرخ ارز رسمی و مبادلهای توزیع شده توسط دولت، اساسا نرخ ارز پس از تک نرخی شدن تفاوتی نخواهد داشت.
آیا این افزایش به ضرر تولیدکنندگانی که با وارد کردن ماشینآلات و مواد اولیه به تولید میپردازند نخواهد بود؟
خیر، ماجرا اینگونه نیست. اگر نگاهی به وضعیت نرخ ارز رسمی و مبادلهای بکنید، متوجه میشوید که هزینههای اداری و زمانی و جانبی کسب نرخ ارز رسمی (از قبیل انتظار برای نوبت دریافت و هزینه اداری برای دریافت و...) موجب میشود که این فرآیند بوروکراتیک موجب میشود تا هماکنون نیز تفاوت خاصی در دنیای واقعی بین نرخ ارز رسمی و بازاری وجود نداشته باشد. با وجود این هزینهها به نظر میرسد حاشیه و فاصلهکمتر از 500تومانی بین نرخ ارز رسمی و بازاری نیز اهمیتی ندارد. لذا تکنرخی کردن ارز در این شرایط آسیب قابل مشاهده و ملموسی به هیچ یک از گروههای استفاده کننده از ارز رسمی نخواهد زد. البته گروهی متضرر میشوند و آن هم کسانی هستند که خارج از فرآیندهای اداری بهصورت رانتی از ارز رسمی و مبادلهای ارزان استفاده میکنند و معمولا هم از این ارز در جهت کارهایی که در آن مجوز گرفتند، استفاده نمیکنند. لذا این یک مزیت مهم برای این سیاست است.
آیا ممکن است دولت فعلی مانند دولت قبل از افزایش اسمی نرخ ارز در جهت کاهش ارزش پول و در نتیجه کاهش کسری بودجه استفاده کند؟
در این شرایط بعید بهنظر میرسد. چون هم دولت در جریان افزایش قیمت بنزین و حذف سوبسید برخی از حاملهای انرژی و همچنین حذف برخی یارانهبگیران شرایط را برای کاهش کسری بودجه مهیا کرده است.
اما در این میان این سوال ایجاد میشود که آیا با این احوال نیز کسری بودجه دولت با این بزرگی قابل ممکن است حتی به نصف کاهش یابد که دولت به فکر سایر راهها نیفتد؟
برای حل مساله کسری دولت راههای دیگری نیز هست. بهویژه اینکه ما در آستانهبه ثمر نشستن مذاکرات هستهای هستیم و در صورت موفقیت مذاکرات و لغو تحریمها، شرایط بسیار بهتری در این زمینه خواهیم داشت. چراکه منابع زیادی برای کشور آزاد خواهد شد و همچنین مشکلات مبادلات ارزی نیز کاهش یافته و این خود باعث تعادل بیشتر در بازار ایران خواهد شد.
منبع: آرمان