چهارشنبه, 30 ارديبهشت 1394 13:34

حسین راغفر و زهرا کریمی و فرشاد مومنی در نشست «مذاکرات هسته‌ای و آینده بازار کار»

نوشته شده توسط

شکست مذاکرات حال اقتصاد را وخیم‌تر می‌کند

موافقان و مخالفان سیاست‌های اقتصادی دولت یازدهم با وجود نظرات متفاوت‌شان نسبت به سرنوشت اقتصادی کشور، موفقیت در مذاکرات هسته‌ای را عاملی مثبت در اقتصاد ایران تلقی می‌کنند. از طرفي دولت نیز بیش از کارشناسان و منتقدان روی این مذاکرات حساب کرده است. در این میان انجمن دانش‌آموختگان اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی از چند نفر از اقتصاددان باسابقه در حوزه مسائل اقتصاد بازار کار دعوت کرد تا در نشستی با عنوان «مذاکرات هسته‌ای و آینده بازار کار» به تحلیل آثار تحریم‌ها بر شرایط کار در ایران پرداخته و الزامات اقتصادی بهبود بازار کار پس از مذاکرات را تبیین کنند. در این نشست، حسین راغفر «عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا» و زهرا کریمی «اقتصاددان حوزه اشتغال و عضو هیات علمی دانشگاه مازندران» و فرشاد مومنی «عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی» شرکت کردند.

 

 حسین راغفر: به نفع غرب است که در مذاکرات موفق شود

این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به مسائل سیاسی موجود در اقتصاد سیاسی تحریم، با ارائه‌ مقدمه‌ای در حوزه‌ پیامدهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی توافق هسته‌ای صحبت‌های خود را آغاز کرد و گفت: «ما اول باید بپرسیم که چه دولتی این بحران را بر کشور تحمیل کرد؟ این دولت‌های ‌نهم و دهم بود که این شرایط را در حوزه سیاست خارجی به بار آورد. آن دولت زمینه‌ها‌ی شکل‌دهی ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا را علیه ایران فراهم کرد. ما 35سال در تحریم بودیم. حتی در دوران جنگ که اماکن اقتصادی و بنادر ایران را مورد هدف قرار می‌دادند و درآمد نفتی ایران در سال 65 حدود 6میلیارد دلار بود که 3میلیارد آن مصروف جنگ  و 3میلیارد دلار دیگر آن صرف تهیه‌ کالاهای اساسی می‌شد. اما با این حال ما هیچ‌گاه اینقدر آسیب‌پذیر نبودیم. این کارشناس اقتصادی حوزه مسائل فقر و اشتغال با طرح پرسش از چرایی ورود کشورهای غربی به مذاکرات هسته‌ای افزود: «چیزی که واضح است، تمایل غرب به تضعیف ایران است. اما ایرانی که طی تحریم‌ها درحال ضعف بود، چرا باید طرف مذاکره‌ غرب باشد و اساسا غرب چرا با ایران مذاکره می‌کند»؟ وی در ادامه در پاسخ به این سوال خود گفت: «مهم‌ترین دلیلی که موجب شد غرب با ایران مذاکره کند، از حیث اقتصادسیاسی، اقتدار نظامی ایران است. در ابتدای درگیری‌های نظامی در سوریه‌ هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا عنوان کرد که «ظرف سه روز حکومت بشار اسد سقوط خواهد کرد». نخست‌وزیر فعلی ترکیه نیز اعلام کرد که سرنوشت سوریه در دست ترکیه است و آن را ظرف چند روز آینده تعیین کرد. اکنون که این نشست برگزار می‌شود، چند سال از آن صحبت‌ها گذشته اما با وجود تبدیل شدن سوریه به یک سرزمین سوخته، هنوز حکومت بشار اسد پابرجاست. درمورد جنگ 33روزه لبنان و 22روزه غزه و همچنین مساله عراق و یمن، مانع اصلی پیشروی اهداف سیاسی غرب در این مناطق اراده و قدرت دیپلماتیک و فرهنگی ایران بوده‌است. اهمیت نظامی ایران به عنوان یک مانع در جهت تحقق اهداف غرب و همچنین امنیت اسرائیل، چنان است که موجب شده تحلیلگران آمریکایی به این نتیجه برسند که نیاز است ایران در کنار غرب قرار گیرد تا سناریوهای سیاسی آنان در منطقه پیش برود». وی در ادامه با اشاره به ناتوانی کشورهای غربی در گسترش نفوذ خود در منطقه ادامه داد: «امروز عصر افول لشکرکشی نظامی غرب است. تجربه عراق و افغانستان نشان داد که عصر نظامی‌گری مستقیم تمام شده است.اما گزینه‌های دیگری نیز روی میز آمریکا و اروپای غربی است. عامل دوم در ترغیب غرب به مذاکرات، انگیزه‌های اقتصادی است. سقوط آزاد اقتصادی آمریکا و اروپا روندی است که هنوز متوقف نشده‌است. به دنبال آن مشکلات اقتصادی ناشی از بحران مالی یونان، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا به‌وجود آمد که هنوز هم این کشورها در بحران قرار دارند. اروپا به انرژی خاورمیانه نیز نیاز دارد و این، آنها را به مذاکره با ایران ترغیب می‌کند. تا چند وقت قبل یک یورو 7/1برابر دلار ارزش داشت که این ارزش سقوط کرده و امروز نرخ یورو به شدت به نرخ دلار نزدیک شده است». این اقتصاددان مطرح همچنین از رقابت‌های بین‌المللی به عنوان یکی دیگر از دلایل توجه به مساله مذاکرات یاد کرد و گفت:«یکی از مشکلاتی که اکنون پیش روی آمریکا قرار دارد چین است. چین اکنون یک قدرت امپریالیست و سلطه‌گر جدید است که برخلاف تمام قدرت‌های امپریالیستی پیشین، به‌جای گسترش حوزه نفوذ خود با قدرت نظامی وسیاسی، با قدرت اقتصادی خود بر کشورها سلطه یافته است. این مساله قدرت رو به افول آمریکا را تهدید می‌کند. ایران در این میان بزرگ‌ترین کشور منطقه از لحاظ جمعیت، وسعت و اقتصاد است که شریک چین محسوب می‌شود.چین امروزه یک طرح بزرگ ترابری در دست دارد که به «یوروژیا» معروف شده است. در این طرح خط آهنی از چین آغاز و 33کشور را درمی‌نوردد که یکی از این کشورها ایران است. در این طرح فاصله‌ ترانزیتی که قرار است یک ماه طول بکشد، طی 2هفته طی می‌شود و این صرفه‌جویی زمان اضافه درآمد بسیار قابل اعتنایی را در عرصه جهانی ایجاد خواهد کرد. این مساله یک انقلاب حمل‌ونقلی در جهان به حساب می‌آید و جهان تجارت را متحول خواهد کرد. ظرفیت اقتصادی عظیمی که این طرح برای چین ایجاد می‌کند که فاصله چین را تا برخی از کشورهای صنعتی نیز افزایش می‌دهد. لذا با توجه به این امر، ایران نقش زیادی در منطقه خواهد داشت. ترانزیت کالا و خدمات ایران به لحاظ نیروی نظامی و امن بودن، یک وزنه امنیتی در این منطقه نا امن به حساب می‌آید که این مساله باعث شده اهمیت ایران بالا برود. این آخرین فرصت برای سرمایه‌گذاران غربی نیز خواهد بود تا به راحتی محصولات خود را انتقال دهند. البته صنعتی شدن ایران هم یکی از چالش‌های مهم غرب است.عامل سوم انگیزه‌های سیاسی مذاکرات است که می‌توان در میان آنها به رقابت‌های سیاسی داخل آمریکا اشاره کرد. در طول تاریخ آمریکا تاکنون این اتفاق نیفتاده است که دموکرات‌ها بتوانند سه بار پشت سر هم برنده انتخابات‌ باشند و با توجه به نزدیکی دوره انتخابات بعدی آمریکا، این مذاکرات می‌تواند برگ برنده خوبی در دست حزب دموکرات آمریکا باشد. لذا دموکرات‌ها به شدت به ایجاد رابطه با ایران تمایل دارند. در این راستا غرب ایران را هنوز به عنوان یک متحد بالقوه (نسبت به عربستان) در منطقه می‌شناسد. البته انگیزه‌های فرهنگی نیز درمورد مذاکرات وجود دارد. یکی از کشورهایی که از لحاظ فرهنگی سیطره آمریکا را با ایجاد خودباوری در مردم منطقه دچار چالش کرده است، ایران است که این مساله کنارزدن قدرت فرهنگی ایران را برای غرب ضروری‌تر کرده‌است». این استاد دانشگاه الزهرا در ادامه صحبت‌های خود به بیان برخی از مسائل مربوط به اقتصاد ایران پس از تحریم‌ها پرداخت و گفت: «برای اولین‌بار در همین زمستان گذشته در دولت برنامه بودجه بدون نفت ریخته می‌شود و از قضا راه‌حل‌هایی صحیح نیز طراحی می‌شود. اما بلافاصله پس از ایجاد زمزمه‌های توافق در سال جدید، همه‌ اراده‌ها برای پیشبرد آن برنامه‌ها تعطیل می‌شود. البته این خوشبینی‌ها نباید زیاد باشد. چون آمریکا درموارد متعدد حتی به هم‌پیمانان خود نیز در توافقات اقتصادی خیانت کرده است. به‌طور مثال در همین سازمان تجارت جهانی بارها مقررات این سازمان را علیه کشورهای متحد خود نیز نقض‌کرد و امکان حضور کالاها را برای تنبیه سیاسی آنها در کشور خود می‌گیرد که این خلاف مقررات تجارت آزاد است.ما بلافاصله پس از جنگ نیز دچار خوشبینی شدیم و به امید بازشدن فضا به سراغ استقراض خارجی رفتیم. ما باید مراقب باشیم که با بازشدن فضای اقتصادی ایران دوباره همان فضای خوشبینانه افراطی که در سال‌های پایانی حاکمیت پهلوی دوم به‌وجود آمد، ایجاد نشود. البته امیدواریم که این قرارداد و توافق امضا شود. وابستگی اقتصاد به خارج و مصرف‌گرایی خطراتی است که دوباره کشور را در کنار مسائلی مثل نابرابری ما را تهدید می‌کند. مگر اینکه دولت یک استراتژی توسعه تهاجمی و پویا برای مقابله با این بحران‌ها داشته باشد».

 زهرا کریمی: با شکست مذاکرات به شرایطی بدتر از قبل برمی‌گردیم

در ادامه زهرا کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه مازندران و اقتصاددان حوزه اشتغال در ارتباط با چالش‌های بازار کار و رابطه آن با تحریم‌ها به ارائه مباحث خود پرداخت. البته قبل از آن با انتقاد از بخشی از سخنان راغفر گفت: «این گفته دکتر راغفر صحیح است که با وجود توافق هم تهدیداتی وجود خواهد شد.اما اگر توافق اتمی صورت نگیرد، ممکن است تهدیدها بیش از این رشد کند. ما در ادبیات اقتصاد مقاومتی نیز اساسا به هیچ وجه به یک اقتصاد ریاضتی که در آن درهای کشور به روی جهان بسته شود،مواجه نیستیم.هیچ اقتصادی در انزوا با توسعه همراه نمی‌شود. در این میان شرایط بازار کار برای ایران اهمیت ویژه‌تری می‌یابد. ما همواره در ابتدای افزایش درآمد نفت با رونق فزاینده روبه‌رو بودیم. در دروه وفور درآمد نفتی در زمان دولت اصلاحات نیز با سیاست‌های تثبیت نرخ ارز مواجه بودیم. یعنی با اینکه طی آن ده سال (75تا 85) افزایش قیمت‌ها را نیز داشتیم. اما در همان مدت نرخ ارز از 800تومان به 1050تومان رسید و تغییر خاصی نداشت. لذا تثبیت نرخ ارز با تورم بالا به این معناست که قیمت کالاهای وارداتی نازل خواهد بود و در آن دوره واردات سودآور شد. رشد واردات به قول رئیس‌جمهور دولت تدبیر و امید به معنای برون سپاری فرصت‌های شغلی است. ما از سال 85 تا سال 90 با بسته شدن 500هزار واحد تولیدی کوچک و متوسط مواجه بودیم. پس از آغاز روند صدور قطعنامه‌های تحریم ایران که در آن زمان کاغذپاره خوانده می‌شد، هدفمندسازی یارانه نیز اجرا شد. افزایش قیمت حامل‌های انرژی نیز به بخش مولد اقتصاد کمکی نکرد. بار بودجه‌ای کشور پس از پرداخت یارانه نقدی به حدی افزایش یافت که حتی درآمد حاصل از حذف یارانه‌ها نیز جواب‌گوی آن نبود. کسری بودجه بالا رفت و در بخش تولید نیز با وجود فشار دولت برای حفظ ثبات قیمت‌ها باز هم بسیاری از شرکت‌ها که از قبل مشکل داشتند،به جمع ورشکسته‌ها پیوستند. در همین دوره بود که تحریم‌ها تشدید شد. این روند مجموعه طی یک دهه اخیر فرصت‌های شغلی را کاهش داد». این استاد دانشگاه مازندران در ادامه به تحلیل فضای بازار کار در شرایط تحریم پرداخت و گفت:«وضعیتی که ما در بازار کار طی آن سال‌ها داشتیم به این نحو بود که جمعیت شاغل کشور ما از سال 85تا 90 همان 20میلیون باقی ماند. یعنی شرایط به گونه‌ای بود که گویا حتی نرخ بیکاری کاهش نیز یافته است! تعداد دانشجویان ما در کشور از 5/2 میلیون نفر به بیش از 4میلیون نفر افزایش یافت. اگر قرار بود که اینها به بازار کار بیایند، مشخص بود که چه وضعیتی برای کشور به‌وجود می‌آمد».وی به عنوان یک اقتصاددان زن با انتقاد از وضعیت اشتغال بانوان افزود:«از سوی دیگر ما می‌دانیم که امروزه بخش زیادی از مردم ما در خانه‌های خود دختران تحصیلکرده دارند که اگر بیکار باشند، در آمارهای رسمی به غلط به اسم خانه‌دار شناخته می‌شوند و دیگر شاغل به حساب می‌آیند. لذا ما جمعیت زیادی داریم که در آمار بیکاری منعکس نمی‌شوند. بخش زیادی از بانوان ایران از جمعیت فعال به این شکل خارج می‌شوند و این‌ها بیکاری پنهان محسوب می‌شوند. بیشترین میزان بیکاری امروز برای جمعیت فارغ التحصیل از دانشگاه‌هاست. آمارهای ما خلاف باور عادی در جامعه است. افزایش اشتغال زنان کمتر از مردان بوده و شکاف بین اشتغال زنان و مردان هر روز بیشتر می‌شود». کریمی با انتقاد از سیاست‌های صوری دولت‌های نهم و دهم در ارتباط با ایجاد اشتغال، ادامه داد: «ما از سال 85 شاهد روند ثبات اشتغال زایی هستیم. به یاد داریم که از سال 87 تا سال 92 احمدی‌نژاد می‌گفت که ما سالانه بیش از 5/1میلیون شغل ایجاد می‌کنیم. این مسئله درست بود و طرح مسکن مهر برای بسیاری از افراد شغل ایجاد می‌کرد. اما ایشان به هیچ وجه این واقعیت را بیان نمی‌کردند که در همان دوره ما بیش از همین رقم‌ها، با از بین رفتن فرصت‌های شغلی در کشور مواجه بودیم. در مورد بیکاران جوان بدون تردید نرخ بیکاری جوانان 15تا 30سال دو برابر نرخ بیکاری کلی در کشور است. نرخ بیکاری زنان جوان نیز دوبرابر نرخ بیکاری جوانان است که این در آمارهای رسمی نیز منعکس می‌شود. پیامد این مسئله در بازار کار از یک طرف بیکاری پنهان و دیگری گسترش قراردادهای موقت یک ماهه و سه ماهه است». این اقتصاددان مطرح در حوزه بازار کار با اشاره به موفقیت‌های دولت یازدهم در بهبود فضای اقتصاد و کسب و کار گفت: «بحثی که اکنون در سال 93 و 94 مطرح می‌شود، افزایش رشد اقتصادی و بهبود وضعیت صنایع خودروسازی و قطعه‌سازی و پتروشیمی‌هاست. اما باید عنوان کنیم که ما در 11بخش دیگر صنعتی همچنان رشد منفی داریم. رشد اقتصادی 4درصدی که در آمارها اعلام می‌شود. تصور بنده این است که ما باید توجه سیاست‌مداران را به این مسئله جلب کنیم که عوارض غیر اقتصادی بیکاری بسیار مخرب‌تر از عوارض اقتصادی آن است. گروهی از جامعه شناسان در بررسی‌های خود اعلام کردند که مهمترین عامل گسترش خشونت خانگی، گسترش تعداد جوانان بیکار در خانه است. وزیر بهداشت و وزرش و جوانان اخطارهای زیادی به مسئولین دیگر در این ارتباط کرده اند که مشاهده‌ آنها در مطبوعات برای مسئولین اقتصادی خالی از لطف نخواهد بود. اگر یک مقایسه تطبیقی کنیم، برای ما جالب خواهد بود که ژاپن با 130میلیون جمعیت سالانه 250هزار پرونده قضایی دارد و ما با 75میلیون نفر جمعیت به تنهایی سالانه 4میلیون پرونده قضایی داریم. تعداد زیاد زندانیان ما خود برای دولت یک بحران اقتصادی ایجاد کرده است. البته اکنون مذاکرات هسته‌ای ایران با غرب یک انتظار همراه با آرامش برای جامعه ایجاد کرده‌است. این انتظار البته از تنش‌ها کاسته است. البته ثبات نسبی بازار ارز و طلا نیز قابل مشاهده است. واحدهایی وجود دارند که با توصیه و قول‌های رئیس‌جمهور جدید دوباره تصمیم به تولید گرفته‌اند. اگر روزی این مذاکرات شکست بخورد، آن بحران‌ها به شکل بدتری بازمی‌گردد. نقدینگی زیادی که در دستان مردم است. بخش زیادی از حساب‌های مردم در بانک‌ها بیشتر در حساب‌های روزشمار است و هر روز ممکن است در صورت بروز شرایط بحرانی، به بازار ارز و طلا سرازیر شود. این خطر بیخ گوش اقتصاد است. لذا شکست مذاکرات ما را به شرایطی بسیار بدتر از زمان احمدی‌نژاد منتقل خواهد کرد. چالش اصلی دیگر این است که همه انتظار دارند نرخ ارز پایین بیاید.البته این مساله به‌کاهش هزینه تمام‌شده و کاهش قیمت مواد اولیه و ماشین‌آلات خواهد انجامید.اما بنگاه‌ها در سال‌های اخیر با کالاهای وارداتی(با قیمت ارز ارزان)نمی‌توانند رقابت کنند.اگر بگوییم نرخ ارز پایین بیاید ولی تعرفه‌های گمرکی بالا برود تا از تولید حمایت شود، باز قطعا قاچاق جایگزین واردات خواهد شد.بحث اصلی این‌است که پس از پایان مذاکرات در صورت عدم موفقیت با ریاضت اقتصادی کشور را اداره کنیم و اگر موفق شویم باید هوشمندانه عمل کنیم».

 فرشاد مومنی: خوشبینی و بدبینی به مذاکرات آسیب‌زاست

فرشاد مومنی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی نیز در پایان این نشست به ارائه چند نکته‌ کوتاه اکتفا کرد و گفت: «به‌نظر می‌رسد نظام تصمیم‌گیری ما هنوز از هزینه فرصت عدم توجه به مساله اشتغال اطلاع کافی ندارد. اشتغال متغیری است که ناهنجاری در آن بسیاری از حوزه‌های دیگر را نیز دچار اختلال می‌کند. یکی از نکات کلیدی صحبت‌های دوستان این بود که ما باید به ابعاد اهمیت مساله اشتغال هم توجه کنیم. ما یک نظام دیده‌بانی در زمینه اشتغال لازم داریم. حتی نظام آمار و اطلاعات ما نیز در حوزه اشتغال نامناسب است. اعتمادی که به آمار بیکاری وجود دارد دچار خدشه است. مسئله‌ دیگری که ما هنوز در ارتباط با آن سهل‌انگاری را می‌بینیم، اهمیت ویژه عوامل خارجی در توسعه است. وقتی ماجرای تحریم‌ها شدت گرفت، مسئولین دولت قبل ابراز شادمانی کردند. برخی به کشورهای تحریم‌کننده گفتند که شما کشور ما را از یک موهبت بهره‌مند کردید و به ما فرصت دادید. به فاصله چند ماه همان افراد وقتی عوارض تحریم را دیدند، از آن سوی بام افتادند و گفتند کل ناهنجاری اقتصادی موجود به تحریم‌ها بر می‌گردد. ما از این برخوردهای متناقض متوجه می‌شویم که در سیستم اجرایی، وزن و اهمیت مسائل خارجی تعیین نشده است. تعیین‌تکلیف در این زمینه یکی از مهم‌ترین مسائل لازم برای نیل به توسعه است. همه ما جزو کسانی بودیم که صمیمانه نهایت سپاسگذاری را از دولت جدید برای تنش‌زدایی داشته و داریم. اما اگر در دولت این تصور شکل بگیرد که با پایان این توافق همه چیز خود به خود درست می‌شود، اثر این رفتار و گفتار از سیاست‌های تنش‌زای قبلی نیز می‌تواند به مراتب بدتر باشد». 

منبع: آرمان- رضا اسدآبادی

آخرین‌ها از فرشاد مومنی

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: