محمدهادی مهدویان
اقتصاددان
بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران سیاسی است و از نفت منشأ میگیرد.
از سال 1384 به بعد که درآمدهای سرشار نفتی وارد بودجه دولت شد، اقتصاد ایران بیش از گذشته رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت به طوری که اقتصاد سیاسی نفت سرنوشت بسیاری از شهروندان ایرانی را تحتتاثیر خود قرار داد. با اوجگیری قیمت نفت به بالای 110 دلار، بسیاری از سیاستهای نادرست و پوپولیستی که در هر اقتصاد بازی ناپایدار و کمدوام هستند، ادامه پیدا کرد و کشور از مسیر عقلانیت به دور شد.
اگر درآمدهای سرشار نفت نبود، سیاستهایی که دولت قبل در اقتصاد در پیش گرفته بود تداوم نمییافت و عقلانیت نمیتوانست ادامه آن سیاستها را تحمل کند؛ چراکه به صلاح کشور نبود.
شاید بازخوانی تجربه مصرِ مُرسی برای سیاستگذاران اقتصادی ایران خالی از لطف نباشد. مثل روز روشن بود که مصر پس از مبارک اگر بخواهد به سمت محدودیتهای اجتماعی و ناآرامیهای سیاسی گام بردارد، نمیتواند در توسعه به مسیر خود ادامه دهد چراکه اقتصاد آن بر اساس توریسم شکل گرفته و کاهش درآمدهای ارزی از محل گردشگری برای اقتصاد این کشور قابلتحمل نیست.
اقتصاد ایران به دلیل وابستگی شدیدی که به نفت پیدا کرده بهسمتی رفت که میتوان در هر پروژهای رنگ و بوی نفت را دید. اگر پول نفت نبود دهها و شاید صدها پروژه در کشور اجرایی نمیشد؛ چراکه برای سرمایهگذاران صرفه اقتصادی نداشت و ممکن بود آنها از نظر جغرافیایی سرمایهگذاری خود را در منطقهای دیگر انجام میدادند.
بنابراین میتوان گفت پول نفت تمام معیارهای معطوف به رقابت و بازدهی سرمایه را در کشورمان به هم ریخته و سبب شده در بازار سرمایهگذاری اغتشاش بهوجود آید.
با ورود پول نفت به اقتصاد ایران، جریانهای اقتصادی و حتی سیاسی هم در پی آن خواهند آمد که در دورانهای مختلف خود را به شکلهای گوناگونی تغییر دهند. در دوران وفور درآمدهای ارزی این گروهها به سمت واردات پرسود سوق پیدا میکنند و در زمان تحریمها به کاسبان تحریم و ویژهخواران تبدیل میشوند.
با این مقدمه میتوان نتیجهگیری کرد اصولا تا زمانی که موضوع اقتصاد سیاسی نفت در ایران حل نشود، نمیتوان امیدوار بود که بر سر حل مسائل اساسی اقتصاد ایران اجماعی بهوجود آید. نظام سیاسی ایران باید این واقعیت را بپذیرد که قیمت نفت تا ابد بالای صد دلار نمیماند و این درآمد آنقدر پایدار نیست که دولتها بخواهند سیاستهای خود را با آن پیش ببرند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد فقدان نظام حزبی در کشور ما کار را بسیار دشوار کرده است. اگر دارای تشکلهای منسجم سیاسی و احزاب پایدار باشیم آنگاه میتوان امیدوار بود که افرادی با سلامت بالا از فیلتر این احزاب خارج شوند و در پستهای مختلف سیاسی و اقتصادی به کار گرفته شوند.
فعالان حزبی که به صورت سالم به فعالیت میپردازند عمدتا در خدمت اندیشهورزی هستند و مسیری را طی میکنند که در راستای خدمت به حزب و منافع کشورشان باشد و کمتر دیده میشود که خیانتی از دل فعالیت آنها بیرون آید.
در نتیجه جریانی سیاسی روی کار میآید که میتواند پایدار و سالم باشد و در بلندمدت به فعالیت خود ادامه دهد. این جریان از اقتصاد به دور خواهد بود و میتواند نظام اقتصادی را به بهترین شکل خود مدیریت کند. به نظر میرسد اگر ما در ایران به سمت شکلگیری احزاب با شفافیت و پایداری فعالیتها پیش نرویم نمیتوانیم برای حل مشکلات سیاسی و اقتصادیمان به اجماع برسیم، از این رو میتوان گفت غیر از اداره حزبی کشور به هر مدل مدیریتی روی آوریم، کاری از پیش نخواهد برد و با هزینه همراه خواهد بود.
برچسبها
آخرینها از دارایان
- نرخ تورم تیر ماه ١٤٠٢ اعلام شد
- گزارش شاخص مدیران خرید در خرداد ماه 1402
- سیامک قاسمی: اقتصاد ایران کسی را که ریال نگه دارد، جریمه میکند / پیشبینی از قیمت ارز، طلا، سکه و مسکن
- بازگشت قیمت دلار به کانال ۴۸ هزار تومانی / بازی تکراری اسکناس آمریکایی یا سیاست بازارساز؟
- خانههای 500 میلیارد تومانی تهران+ جدول
- رابرت لوکاس، رهبر انتظارات عقلایی درگذشت
- علي مروي: اصلاحات اقتصادي نبايد با شوك قيمت بنزين شروع شود
- نیما نامداری: تبعات سانسور قیمتها
- اسفندیار جهانگرد: توهمات دولتی و برنامههای توسعه
- «بسته» 10بندي براي جلوگيري از پيشروي تورم
نظر دادن
لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: