سه شنبه, 26 اسفند 1393 12:45

پاسبانی به مناسبت دومین سالگرد وفات استاد بزرگ دکتر محمد حسین تمدن جهرمی: تمدن چگونه تمدن شد؟!

نوشته شده توسط

دکتر ابوالفضل پاسبانی صومعه

استادیار اقتصاد جهاد دانشگاهی تهران

26 اسفند 1393، دومین سالگرد وفات استاد بزرگ دکتر محمد حسین تمدن جهرمی  است و می طلبد تا از مقام علم و عالم عامل تجلیل به عمل آورده و ره توشه ای از این الگوی علم و اخلاق برگیریم، چرا که در شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل به سر برده و به بیان کنفسیوس از طریق پیران شناخت مسائل جدید به ذهن ما خطور کرده و راهی به سوی سبک باری و ساحل ها گشوده خواهد شد.
 تمدن که بود؟   تمدن چه کرد؟   تمدن چه می خواست؟   و تمدن چگونه تمدن شد و به فرزانگی رسید؟

 

تمدن در سال 1304 در یک خانواده جهرمی که به دو صفت منطقی بودن و تدین متصف بوده، متولد می شود و تحصیل را از مدرسه اسلامیه جهرم با مدیریتی که به خوبی از آن یاد می شود، آغاز می کند. در سال 1320 دیپلم گرفته و در 1321 وارد دانشگاه می شود و تا 1345 تحقیق و تحصیل را در مدرسه اقتصاد لندن ادامه می دهد. هوش سرشار و محیط فرهنگی خانواده باعث شروع تحصیل از سالهای پیش از سال متعارف و تداوم آن تا آغاز مرگ گردیده و در تمام این مسیر سرآمد هماوردهای خود بود. جستجوی آنچه سیرابش می کرد باعث می شد تا درگیر عناوین نبوده و به دنبال گمشده خویش در مسیر دانش و تجربه در داخل و خارج بگردد.

 

پس چو حکمت ضاله مؤمن بود     آن ز هر که بشنود موقن بود.

 

حقیقت را فراتر از مصلحت قرار می داد حتی اگر هزینه هایی فوق العاده سنگین داشته باشد (در جریان ملی شدن نفت از معدود افرادی بود که از دولت ملی حمایتی تا سر حد اخراج از جریان چپ از خود بروز داد)

 

حق شب قدرست در شبها نهان       تا کند جان هر شبی را امتحان

 

در میان دلق پوشان یک فقیر    امتحان کن وانک حقّست آن بگیر

 

علم و دانش هدف او بود و نه ابزاری که به واسطه آن به شهرت و ثروت و قدرت برسد، لذا سرمایه عمر و منابع مادی و ثروت خانوادگی خود را نیز در راه کسب علم و نشر دانش صرف نمود تا هم یک معلم عالی مقام و هم یک عالم اقتصادی کامل باشد (شکل دهی به کتابخانه ای شخصی که در اواخر عمر به کتابخانه ملی اهدا شد و تأمین مالی شخصی اکثر فرصت های مطالعاتی نمونه ای از این وضعیت است)

 

با وجود اظهار نظر پیرامون مسائل خرد و کلان دانشگاه و جامعه، هیچگاه دچار غیبت و نمامی نمی شد و معطل این مسائل نمی ماند و برنامه پژوهشی و آموزشی خود را به جدّ دنبال می نمود و حتی زمان هایی که برای خیلی ها مرده محسوب می شود را زنده می کرد.

 

الگویی عملی و ناصحی غیر زبانی در تشویق دانشجویان و همکاران به علم اندوزی و رعایت اصول اخلاقی و نشر دانش بود. تعداد معدود رساله های راهنمایی شده ایشان محل تدقیق اهل دقت است.

 

می آموخت و می آموزاند و این مسیر را تداوم می داد. دکترای اقتصاد، دکترای حقوق، فوق لیسانس علوم سیاسی، جامعه شناسی، فلسفه و روش شناسی علوم، روابط بین الملل، آمار و ریاضی، مدیریت و بررسی تطبیقی، رشته هایی است که در آنها مدارک دانشگاهی داشت.)

 

شنواییِ قوی تر از گویایی خود را تا آخرین لحظات از دست نداد که فرمود قل اذن خیرلکم

 

خود را سانسور نمی کرد، چه در مسائل سیاسی، اجتماعی از طریق انحصار رسانه ای، و چه در مناسبات اجتماعی با دیگران و چه در مسائل علمی. لذا دیگران را با همه سلایقشان به رسمیت می شناخت و خود و رأی خود را تحمیل نمی کرد. بنابراین صلح کل بود و گله گذار نبود، هرچند به طور غیر مستقیم تذکراتی را در راهنمایی های خود مستتر می داشت.

 

دقیق بود و نظرات اصلاحی دیگران را می پذیرفت و بالاتر اینکه خود را در منظر رأی و نظر دیگران قرار می داد. در نتیجه برایش سخت نبود تا در کمال تواضع و تعادل، بگوید که اشتباه کردم یا نمی دانم!

 

در همه حال قدردان اساتید خود در مراحل گوناگون بود، چه هنگامی که از روحانی فاضل و با تقوای مدرسه جهرم، سید محمد احمدی نام می برد و چه زمانی که از رابینز و فلپس برون، پوپر و لاکاتوش و دیگران.

 

ضمن به کمال رساندن صفات آزاد منشی و راست قامتی در مواجهه با اصحاب قدرت، آزاد اندیشی اساتید و دانشجویان را لازمه ارتقاء علم اقتصاد در ایران می دانست و آن را نه داده شده، بلکه محصول تعامل و تلاش اساتید با مسئولان دانشگاه می دانست. همچنین آزادی تحقیق را به لحاظ همه روشی و موضوعی برای اقتصاددانان و دانشجویان این رشته قائل بود. وطن دوستی او باعث می شد تا علیرغم مشکلات، چراغ دانش را در ایران عصر حاضر نیز زنده نگه دارد.

 

در سفر گر روم بینی یا خُتَن       از دل تو کی  رود حب الوطن

 

به دنبال عدالت و کشف حقیقت از مراحل ابتدایی تا انتهای زندگی بود، لذا اهل جدل با سخن حق نبود و عدالت را معیار مناسبات اجتماعی و اقتصادی می دانست. آرزوی برقراری جامعه عادلانه و بهبود حال طبقات پایین را در سر می داشت، گویی بهبود حال طبقات پایین را علامت و معیار اصلی جامعه عادلانه می دانست و محرومیت زدایی را از وظایف اساسی مغفول دولتها بر می شمرد. بنابراین یک پرنسیب دار و یک تکامل خواه واقعی بود.

 

او که کلاسهایش را با طرح سئوال شروع می کرد، تأثیرگذاری استاد را ناشی از تدریس عاشقانه، معلومات وسیع در رشته اقتصاد و رشته های هم جوار، شروع آموزاندن از چشم یک پرنده، قدرت انتخاب هسته اصلی بحث از حواشی، پرهیز آگاهانه از کاربرد افراطی روشهای کمی در اقتصاد، بیان روان و همراه با احساس، استعداد ذاتی، تمرین و اصلاح مداوم از طریق شنیدن انتقادات، می دانست.

 

همواره در حال رصد مسائل جاری جامعه و جهان بود، چرا که اقتصاد علمی در خلاء و محیط آزمایشگاهی نبوده و شناختن بسترهای نهادی و قیود گوناگون را  زمینه ساز بهینه یابی بهتر می دانست. وگرنه بدون جامع الاطرافی علم و اقتصاددان، اقتصاددان تبدیل به مهندس می گردد

 

بی لیاقتی دولت در جلوگیری از مفاسد اقتصادی در میان فعالین اقتصادی خصوصی و حتی درون دولت را در چارچوب رویکرد انتخاب عمومی تحلیل می کرد و آزمون سلامت مالی و صداقت اخلاقی را در کنار آزمون مهارت برای دولتمردان لازم می دانست.

 

از سوی دیگر بیان بوکانان که می گفت " دولت اقتصاددانان را فاسد می کند" را دستمایه این قرار می داد که صرف حضور چند اقتصاددان، کلاف سردرگم سیاست اقتصادی را باز نکرده و این را از بزرگترین اشتباهات اقتصاددانان می دانست که باید چاره ای دیگر اندیشید.

 

در وظیفه خطیر انتخاب اساتید، به معلومات و مطالعات در زمینه های کلی و جزئیات اقتصادی، بیان خوب، استعداد پاسخگویی به سئوالات و راهنمایی پژوهشی دانشجویان و رعایت موازین اخلاقی متذکر می شد.

 

وظیفه استاد مشاور را این می دانست که اولاً خود درباره مسائل مطرح شده در رساله مطالعه کند و لااقل مقالات و منابعی که در پروپوزال آمده را بخواند تا مشاوره حداقلی را بتواند بدهد. با وجود اینکه میدان کار هر تئوری را به دانشجویان متذکر می گردید، اما آخرین توصیه اش به دانشجویان و اساتید این بود که  دانشجویان اقتصاد در سالهای محدود تحصیلی بیشتر تئوری بیاموزند و استادان بر مواضع علمی و پرهیز از موضع سیاسی تأکید کنند. و خودش به قسم نامه ای که برای دانش آموختگان رشته اقتصاد نوشته بود عمل هم می کرد.

 

"اکنون که تحصیلات خود را به پایان رسانیده‌ام، به خوبی آگاهی دارم که مشاغل آینده‌ام، هرچه باشد، خواه در دوایر دولتی و بخش عمومی به عنوان اقتصاددان و مشاور اقتصادی و برنامه ریز، خواه در بخش خصوصی و شرکتهای بازرگانی و صنعتی در جایگاههای کارشناسی و مدیریت، خواه در کار و کسب مستقل، یا به عنوان تحلیل‌گر اقتصادی در مطبوعات و رسانه‌ها و یا در هر مقام دیگری من جمله در بخش تعاونی که باشم، مسئولیت‌های اخلاقی و وجدانی سنگینی به عهده خواهم داشت و اعلام میدارم که این مسئولیت‌ها را با قید سوگند می‌پذیرم.

 

بنابراین:

 

سوگند یاد می‌کنم، برای تأمین هدف‌های استقلال اقتصادی ایران و رشد و رفاه اقتصادی کلیه هم میهنان در یک جامعه آزاد، تمام تلاش و کوشش خود را به کار برم.

 

سوگند یاد می‌کنم، هرقدر که می‌توانم با بلایای اقتصادی نظیر بیکاری‌های وسیع، تورم طاقت فرسا و انواع فساد مالی و رانت خواری مبارزه کنم.

 

سوگند یاد می‌کنم، فکر همکاری اقتصادی با دیگر کشورها همراه با حفظ احترام و منافع متقابل را با نهایت جد و جهد ترویج نمایم و برای رفع فقر و تأمین عدالت اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی و جهانی تلاش کنم.

 

سوگند یاد می‌کنم، دانسته‌های علمی خود را همیشه به روز نگاه دارم، پیشرفتهای علم اقتصاد را دنبال کنم و با سلاح دانش، خود را برای مواجهه با چالشهای جهانی شدن اقتصاد در قرن بیست و یکم آماده سازم.

 

و بالاخره سوگند یاد می‌کنم، در همه مسئولیت‌های آینده، دقت، امانت، درستکاری و بیان حقایق را وجهة همت خویش قرار دهم و این خصائل انسانی و اخلاقی را در برابر هیچ وسوسه‌ای رها نسازم."

ان شاءالله اساتید و دانشجویان عزیز، جویای این نوع الگوها که ان شا ء الله کم هم نیستند، باشند.

 

 که فرمود:  و فی ایام دهرکم نفحات
منبع: جماران

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: