باید یکسری تغییرات اساسی بنیادین در نظام مالیاتی ایران صورت گیرد. بعد از سال 45 که یک تحول اساسی در قانون مالیاتی و نظام مالیاتی ایران صورت گرفت دیگر هیچ اتفاقی نیفتاد تا اینکه یک تحول اساسی در برنامه سوم پیشبینی شد. تشکیل سازمان مالیاتی کشور، تدوین طرح جامع مالیاتی و اجرای مالیات بر ارزش افزوده از مصادیق این تغییرات بنیادین است.
اما سوال این است که آیا در همه کشورها فعالان اقتصادی مینشینند کنار گود و به دولت میگویند برود فرارها را کشف کند؟ فعالان اقتصادی باید خود را با دولت شریک بدانند و در این امر به کمک دولت بیایند. بسیاری از این فرارهای بزرگ مقابل چشم خود فعالان اقتصادی صورت میگیرد.
یکی از مواردی که در میان عامه مطرح بوده، این است که نهادهای خاص مالیات نمیپردازند. اما باید بگویم این نهادها تنها در مقاطعی مالیات نمیپرداختند. خیلی وقت است که نهادها دارند مالیات میدهند. به همین دلیل، وقتی این موضوع اخیرا در مجلس مطرح شد من تعجب کردم اما در بررسیهای بیشتر متوجه شدم، مقصود صرفاً برخی از مجموعهها هستند.
بنابراین توصیه میکنم از کلمه عمومی نهادها استفاده نشود. نهادی مانند بنیاد مستضعفان که واحد تجاری نیست یا درآمدی ندارد که مشمول مالیات باشد. درآمد بنیاد از محل بنگاههایی است که تحت نظارت این نهاد است. این بنگاهها هم همهشان حسابرس دارند و مالیات میپردازند. پس از انقلاب، و پس از آنکه نهادهایی مانند بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان ایجاد شدند و وظایفی به آنها محول شد، اما آنها گفتند بودجهای برای انجام این وظایف ندارند. به همین دلیل تعدادی بنگاه اقتصادی در اختیار آنها قرار گرفت تا با درآمد آنها، امور محوله را به انجام برسانند. تا اینکه عدهای آمدند و گفتند اگر اینها درآمد دارند چرا مالیات نمیپردازند؟
فکر میکنم در مجلس ششم قانونی به تصویب رسید که این نهادها هم مشمول پرداخت مالیات شدند. پیش از آن هم البته بر دخل و خرج این نهادها نظارت صورت میگرفت؛ اما اعتراضاتی مطرح شد که بخشی از آن سیاسی و بخشی غیرسیاسی بود. اعتراضی با این عنوان که آنها تافته جدا بافتهاند. معترضان به عدم پرداخت مالیات از سوی این نهادها به مقام معظم رهبری نامهای نوشتند و ایشان هم با پرداخت مالیات از سوی این نهادها موافقت کردند. در نهایت این نهادها هم ملزم به پرداخت مالیات شدند. حتی آن زمان تبصرهای به این قانون اضافه کردند که این نهادها مالیاتشان را بپردازند و اگر کم آوردند، کسری آنها جبران شود. اما برخی از نهادها، مانند آستان قدس رضوی کماکان طبق دستور امام (ره) مالیات نمیپرداختند که احتمالاً در صورت تصویب طرح اخیر مجلس آنها هم مالیاتشان را میپردازند.
در واقع تعجب من به این دلیل بود که اگر منظور طرح کلیه نهادهاست که خب قبلاً این کار درباره بسیاری از آنها جاری شده است. نهادی مانند بنیاد شهید یا جانبازان که معاملهای نمیکند، در این صورت چرا باید مالیات بپردازد؟ از طرفی بسیاری از این نهادها به عنوان هلدینگ شناخته میشوند و طبق قانون مالیاتها، هلدینگها از پرداخت مالیات معاف هستند؛ چرا که مالیاتشان را در مبداء دیگری پرداختهاند. این مساله حساسی بوده و دارای بار سیاسی است؛ بنابراین وقتی گفته میشود، نهادها باید معلوم شود، کدام نهاد؟ اگر نهادی درآمدی کسب میکند باید مانند سایرین مالیات آن را بپردازد.
ضمن اینکه اگر کسی مشمول قانون نیست، عدم پرداخت مالیات از جانب او، فرار مالیاتی محسوب نمیشود. فرار مالیاتی به این معناست که فعال اقتصادی نه خود را ثبت میکند و نه در سیستم مالیاتی ظاهر میشود. بسیاری از این عدم پرداخت مالیاتها در قالب اجتناب است. به این معنا که فرد صورت وضعیت خود را به گونهای تنظیم میکند که سازمان امور مالیاتی نتواند از او مالیات دریافت کند. مثلاً در مقطعی، عدهای در خانهشان مینشستند و برای خرید صدها خودرو ثبت نام میکردند. ما اسامی آنها را ردیابی کرده بودیم؛ جالب اینکه شرکتهای ایران خودرو و سایپا اقدام سازمان امور مالیاتی را مورد اعتراض قرار دادند که چرا شما مالیات میگیرید. بنابراین فرار مالیاتی را میتوان ردیابی کرد؛ کافی است این مساله به صورت جدی مورد پیگیری قرار گیرد.
منبع:اقتصادنیوز