سه شنبه, 19 اسفند 1393 09:48

طهماسبی: نظام مالیاتی ترکیبی

نوشته شده توسط

دکتر مصطفی طهماسبی
محقق مرکز تحقیقات اقتصادی گرونویل فرانسه
از مالیات به‌عنوان مهم‌ترین ابزار انحصاری دولت‌ها برای کسب  درآمد برای پوشش هزینه‌های عمومی در راستای اهداف مختلف اعم از اقتصادی، فرهنگی‌ و اجتماعی می‌توان یاد کرد. به بیان دیگر، مالیات نوعی انتقال توانایی خرید از افراد و بنگاه‌ها به دولت است.
به اعتقاد فریدمن، مالیات هرچقدر باشد باز هم زیاد است. بنابراین نسبت مالیات پرداخت شده به حجم درآمد مورد انتظار از وصول مالیات‌ها به گونه‌ای منعکس‌کننده میزان اطمینان مردم به دولت است. از دیدگاه مردم اخذ مالیات وقتی‌ توجیه‌پذیر است که دولت در مقابل دریافت مالیات، کالا و خدمات عمومی مورد نیاز جامعه را به بهترین نحو مهیا سازد. مالیات به هر صورت و شکلی ضد انگیزه سرمایه‌داری و تولید است و همواره این پرسش مهم مطرح است که مالیات چگونه می‌تواند موجب تحرک و پویایی اقتصاد شود؟
در شرایط اقتصاد رقابتی کنونی جهان‌، حاشیه‌ سود بنگاه‌های اقتصادی آنچنان باریک و حساس است که با مختصر تغییراتی در قوانین مالیاتی، سرمایه نه تنها در سطح ملی‌، بلکه در سطح جهانی‌ از کشوری به کشور دیگر منتقل می‌شود. از این رو مالیات می‌تواند بر متغیرهای کلان اقتصادی همچون حجم تولید، سرمایه‌گذاری، بیکاری، تورم و... تاثیرگذار باشد. دو اثر مهم و عمده مالیات که باید دولت‌ها در حصول آن بیش از پیش توجه داشته باشند تاثیر مالیات بر توزیع درآمدی جامعه (اختلاف دهک‌های مختلف) و تاثیر آن بر تخصیص منابع در جامعه است.
به طور کلی در یک جامعه، مالیات می‌تواند بر درآمد، ثروت و مصارف افراد جامعه وضع شود. اینکه کدام یک از این سه‌ نوع مالیات موثرتر و کارآتر است تابع شرایط و نیاز‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌ جامعه مورد نظر است. چرا که وضع هر مالیاتی گروه و دهک خاصی‌ از جامعه را بیش از سایر گروه‌ها و دهک‌های جامعه تحت تاثیر قرار می‌دهد و کمترین اثر آن در درازمدت می‌تواند تغییر ساختار درآمدی، تولیدی و مصرفی جامعه باشد.

مالیات مستقیم و مالیات بر مصرف
دولت‌های مختلف و بیشتر دیدگاه‌های اقتصادی تا حدود دو دهه پس از جنگ جهانی‌ دوم، مالیات مستقیم یا مالیات بر در آمد را به دلایل مختلفی‌ چون سهولت و عدم پیچیدگی‌ اخذ این مالیات، بهترین نوع مالیات می‌دانستند. اگر چه در این میان، مالیات بر واردات- به منظور حمایت از تولید داخلی‌- و مالیات بر مصرف کالاهای لوکس، غیرضروری و زیان‌آور-  نیز در دوره‌هایی رایج بوده است. با گذشت زمان و تحولات اقتصادی، مشخص شد که در بیشتر کشور‌ها، سرمایه‌گذاری جدید و افزایش اشتغال، از محل درآمد‌های درون‌بنگاهی تامین می‌شود. همچنین گسترش رقابت بنگاه‌ها و کاهش شدید عمر سرمایه‌گذاری‌ها به دلیل تغییرات تکنولوژیک، ضرورت حفظ درآمد بنگاه‌ها برای سرمایه‌گذاری جدید در روند تولید را بیش از پیش برای دولت نمایان ساخت. به این معنا که دولت باید بار مالیاتی بنگاه و به عبارتی بار مالیاتی تولید را به سمت مصرف انتقال می‌داد تا بنگاه‌ها برای گسترش کار و سرمایه‌گذاری مجدد انگیزه پیدا کنند
مالیات بر ارزش افزوده یکی‌ از انواع مالیات بر مصرف است که در این انتقال بار مالیاتی به سبب ویژگی‌‌های خاص خود مورد توجه دولت‌های مختلف قرار گرفت. طبق مطالعات صورت گرفته مالیات بر ارزش افزوده کمترین تاثیر بر سرمایه‌گذاری و کاهش اشتغال را دارا است
مالیات بر ارزش افزوده مالیاتی است که در مراحل مختلف تولید، توسط بنگاه‌های اقتصادی جمع‌‌آوری می‌شود، به این معنی که بنگاه‌های اقتصادی درصد معینی از ارزش کالا و خدماتی را که می‌فروشند از خریدار دریافت می‌کنند. از سوی دیگر، این بنگاه‌ها در فرآیند تولید، مالیاتی برای مصارف واسطه‌ای‌ (خرید کالاها و خدمات فرآیند تولید) و تشکیل سرمایه مورد نیاز را پرداخت کرده‌اند. کسر این مبلغ از مالیات دریافت شده از مصرف‌کننده یا مشتری نهایی بیانگر میزان مالیاتی است که بنگاه باید به دولت پرداخت کند. در صورتی‌ که مالیات پرداختی بنگاه برای خرید تجهیزات بیش از مالیات اخذ شده از مصرف‌کننده نهایی باشد، دولت موظف به پرداخت این مابه‌التفاوت به بنگاه است. باید عنوان کرد که در مالیات بر ارزش افزوده تنها مشتری نهایی که مصرف‌کننده نهایی کالا است موظف به پرداخت مالیات کالا است. شفاف‌سازی مالی ناشی‌ از ثبت معاملات روزانه بنگاه‌ها به دلیل اخذ این نوع مالیات و اینکه دولت نیز در یک دوره زمانی‌ به صورت تدریجی‌ این مالیات را اخذ می‌کند، از اثرات مثبت این نوع مالیات است. انعطاف‌پذیری پایه‌های مالیاتی در شرایط مختلف اقتصادی، بهبود الگوی مصرف، کاهش هزینه‌های دستگاه مالیاتی و افزایش نقدینگی بنگاه‌های تولیدی از دیگر شاخص‌های قابل توجه این نوع مالیات است.
   
مالیات بردرآمد یا مالیات بر ارزش افزوده؟
در یک نظام اقتصادی، اینکه کدام‌یک از انواع مالیات موثرتر بوده و می‌تواند اهداف مختلف را برآورده سازد به عوامل مختلفی‌ وابسته است. در کشورهایی نظیر ایران که سرمایه لازم برای ایجاد بنگاه‌های اقتصادی کمیاب بوده و ریسک سرمایه‌گذاری و نرخ تسهیلات ایجاد یک فعالیت اقتصادی بالا است، توجه به کارآفرینان که عمدتا از محل درآمد‌های خود در بنگاه‌های اقتصادی اقدام به سرمایه‌گذاری برای ایجاد بنگاه جدید می‌کنند بیش از پیش حائز اهمیت است. از این منظر، دولت باید صرفا اقدام به اخذ مالیات بر مصرف-  مالیات بر ارزش افزوده-  و مالیات واردات به منظور حمایت از تولید داخلی‌ کند.
 
از سویی دیگر مالیات بر ارزش افزوده بر میزان مصرف خانواده‌های پرجمعیت و خانواده‌های کم‌درآمد، اثر کاهندگی قدرت خرید و افزایش فقر را خواهد داشت. یکی از ساده‌ترین راه‌های پیشنهادی در این مورد، معافیت مالیاتی کالاها و خدماتی است که در سبد مصرف این خانواده‌ها قرار می‌گیرد. اقدام معافیت مالیاتی خود سه‌ اثر سوء دارد: افزایش هزینه‌های دستگاه‌های اجرایی، افزایش فرار مالیاتی و فساد مالیاتی با توجه به تجربه جهانی‌ و دیگر اینکه طبقات مرفه نیز از این معافیت‌ها و کاهش قیمت برخوردار خواهند شد که این امر خلاف یکی‌ از اهداف اصلی‌ مالیاتی - توزیع ثروت و کاهش فاصله طبقات اجتماعی در دهک‌های مختلف- است.
هرچند ممکن است سهم خانواده‌های پر درآمد از این گونه معافیت -نسبت معافیت حاصل شده به کل درآمد‌ها- چندان قابل توجه نباشد، اما مجموع معافیت برخوردار شده از مصرف این کالاها در خانواده‌های پردرآمد بیشتر از خانواده‌های کم‌درآمد است. از سوی دیگر به سبب میزان تکفل بالا در خانواده‌های کم درآمد و پرجمعیت- کار کردن یکی‌ از افراد خانواده و مصرف درآمد فرد توسط افراد خانواده افزایش مالیات بر ارزش افزوده موجب تغییر الگوی مصرف و کاهش مصرف در این خانواده‌ها می‌شود. همچنین پرداخت مالیات بر ارزش افزوده توسط افراد کم‌درآمد سهم عمده‌ای‌ از درآمد و هزینه آنها را شامل می‌شود. به بیانی دیگر، خانواده‌های با درآمد بالا نسبت به خانواده‌های با درآمد پایین، سهم کمتری از درآمد خود را مالیات خواهند داد. حال در چنین شرایطی اخذ کدام نوع مالیات باید در دستور کار قرار گیرد؟
باید عنوان کرد که در کشور‌های مختلف همیشه ترکیبی‌ از مالیات بر درآمد، مالیات بر مصرف و دیگر مالیات‌ها وجود دارد و دولت‌ها سعی‌ در حمایت از تولیدکننده و مصرف‌کننده به صورت توأمان دارند. به‌عنوان نمونه، دولت فرانسه در کنار اخذ مالیات بر درآمد، مالیات بر مصرف و دیگر مالیات‌ها سهمی از مالیات‌ها را به خانواده‌های کم‌درآمد باز می‌گرداند، برای مصرف برق، آب و گاز این خانواده‌ها معافیت مالیاتی در نظر می‌گیرند و به منظور کنترل تاثیر مالیات بر ارزش افزوده در سبد غذایی این خانواده‌ها، بخشی از مایحتاج خوراکی آنها را رایگان و به صورت منطقه‌ای تامین و توزیع می‌کند. از سوی دیگر، مالیات‌های پله‌ای‌- نرخ‌های چندگانه - بر درآمد و مصرف-  مصرف آب، برق و گاز- از دیگر اقدامات دولت فرانسه به منظور کاهش فاصله دهک‌های مختلف جامعه است.

 

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۴۳۹

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: