عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف
آيا اقتصاددانان ايران حضور فعالي در رسانههاي همگاني دارند؟ اين پرسشي است که مسوول صفحه باشگاه اقتصاددانان در مقابل من قرار دادهاند. پيش از پاسخ دادن به اين پرسش لازم است برداشت يکساني از جامعه مورد هدف رسانههاي عمومي فراهم سازيم. من در اين نوشتار کوتاه ميخواهم افکار عمومي را به دو بخش تقسيم کنم: الف: شهروندانی با تحصيل دانشگاهی یا دارای نظم فکري تحليلگري که کتاب و روزنامه مطالعه ميکنند، ب: شهرونداني که شرايط لازم براي مطالعه آثار علمي و بعضا مقالات را به نسبت فني ندارند، ولی علاقهمند به گوش دادن به رادیو و تماشای برنامههای تلویزیونی هستند.
روشن است که برقراري ارتباط با گروه نخست هم ميتواند به وسيله کتاب، مقالات روزنامهاي و نيز برنامههاي تلويزيوني و راديويي صورت گيرد، اما اقتصاددانان ابزار ارتباطي چندان فراگيري را براي گفتوگو با گروه دوم ندارند، تنها ابزار ارتباطي اقتصاددانان با اين گروه رسانه راديو و تلويزيون است. حال اينکه اقتصاددانان چه اندازه بتوانند از اين کانال ارتباطي استفاده کنند، بستگي به ميزان استقبال مديريت اين رسانهها از طيفهاي مختلف اقتصاددانان دارد. تجربه ما از چگونگي ارتباط اقتصاددانان با افکار عمومي نشان ميدهد که اقتصاددانان بزرگي مثل فريدمن، بیکر، استیگلیتز و گروگمن در برقراري ارتباط با هر دو قشر جامعه حضور موفقي را در رسانههاي جمعي داشتهاند. به طور مثال فريدمن کتاب سرمايهداري و آزادي و نيز کتاب آزادي انتخاب را براي افکار عمومي گروه نخست به رشته تحرير در آورد و کتاب دوم محصول برنامههای تلویزیونی ایشان بود. ميزان کاميابي اين اقتصاددان برنده جايزه نوبل در عرصه عمومي را ميتوان در تيراژ بالاي کتابهاي او براي مخاطبان انگليسي زبان و نيز تنوع ترجمههاي صورت گرفته از اين کتابها جستوجو کرد. نسخه گالينگور کتاب سرمايهداري و آزادي وي طي 18 سال بيش از 400 هزار و نسخه جلد کاغذي آن نيز چندين ميليون به فروش رفت. علاوه بر اين، اين اثر به 12 زبان دنيا از جمله زبان فارسي ترجمه شده است. سادهتر از کتاب سرمايهداري و آزادي اثر دوم وي يعني کتاب آزادي انتخاب است. فريدمن مفاهيم مربوط به اقتصادآزاد نظیرآگاهی نسبت به زمان و مکان، اهمیت حقوق مالکیت و حاکمیت قانونی در درک افراد از بهرههای حاصل از مبادله و صیانت از آزادی فردی، ناکامی سیاستهای دولت در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، شکنندگی سیاستهای دولت در مقابل رفتارهای فرصتطلبانه گروههای دارای منافع خاص و خطر دخالت دولت در اقتصاد برای آزادی انسان را به زبان ساده براي مخاطب علاقهمند به صورت متقاعدکنندهاي معرفي ميکند. همین نقش را دیگر اقتصاددانان پیشگفته نیز در رسانههای خود برای تحلیل بودجه یا ارائه راهحل برای برونرفت از بحرانهای مالی اخیر ایفا کردهاند. در ايران نيز اقتصاددانان با همين محدوديتهاي نوع مخاطب روبهرو هستند، از اين رو نحوه برقراري ارتباط و حضور در افکار عمومي اقتصاددانان ايران نيز بايد در اين دو عرصه بهطور جداگانه مورد ارزيابي قرار گيرد. به باور من اقتصاددانان ايران نيز حضور فعالي در برقراري ارتباط با افکار عمومي داشتهاند. مثالهاي آشکاري از اين حضور را ميتوان برشمرد. در دوره مسووليت دولت اصلاحات و پيش از آن حضور دکتر غنينژاد در برنامههاي تلويزيون برای عموم ونیز انتشار آثار ارزشمند علمی برای مخاطبان گروه نخست بسيار آگاهي بخش بود. در برهه انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 حضور اقتصاددانان منتقد سیاستهای آزادسازی در جهت دادن به رای مخاطبان تاثیرگذار به نظر میرسید. آگاهي بخش بودن حضور استادان بنام اقتصاد ایران در برنامه تلويزيوني پايش و اثرگذاري آن گفتوگوها در روشن ساختن جامعه از شرايط اقتصادي که مردم در آن قرار گرفتهاند انکارناپذیر است. با اين حال اقتصاددانان مسلط به شرايط اقتصادي جامعه دسترسي بسيار محدودي به رسانههاي جمعي ایران دارند. به طور مشخص بايد به خاطر آورد که وبلاگ رستاک به عنوان یک رسانه آگاهی بخش با هزینه شخصي استادان گرداننده آن اداره ميشد و طيف محدودي از روزنامهها تمايل به انعکاس نظرات اقتصاددانان را داشتند. ولي اين تمام ماجرا نيست، بلکه از طرف رسانههاي جمعي نيز نوع برنامهسازيها چندان انعطافپذير نيست. راديو و تلويزيون بنا به سنت قديم خود تمايل دارند يک برنامه زنده يا ضبط شده طولاني با کارشناسان داشته باشند. از سوي ديگر، برنامهسازان اين رسانهها انتظار دارند، يک کارشناس دارای اطلاعات فراگیر از تمام مشکلات کشور در قلمروهاي مرتبط با موضوع برنامه داشته و راهحلهاي مشخصي نيز براي آنها ارائه بدهند. روشن است اين وضعيت بسيار خوشبينانه بوده و کمتر کسي حاضر به شرکت در اين قبيل برنامهها خواهد بود. راهحل عدم حضور اقتصاددانان در رسانههاي جمعي ديداري و شنيداري مصاحبههاي کوتاه با پرسشی مشخص درباره يک موضوع با افراد مختلف تهيه و از کنار هم قرار دادن آنها يک برنامه طولاني تهيه شود. جمعبندي من از حضور اقتصاددانان و ميزان اثر بخشي اين نوع حضور اين است که هر جا که اقتصاددانان فرصت حضور را يافتهاند، چه به صورت نوشتاری یا به شکل حضور در برنامههاي راديويي و تلويزيوني، به خوبی ایفای نقش کردهاند. حتي در برهههايي که براي آنها امکان حضور وجود نداشته با هزينه شخصي وارد عرصه افکار عمومي شدهاند.