نشست چشمانداز توسعه پایدار در برنامه ششم 23 بهمن ماه به همت کارگروه توسعه بنیاد امید ایرانیان با حضور محمدرضا عارف، رئیس بنیاد و دکتر فاطمه داداشیان، مدیر عامل بنیاد برگزار شد.این در نشست که با سخنرانی دکتر فرشاد مؤمنی ،اقتصاددان و استاد دانشگاه و کمال اطهاری صاحب نظر اقتصاد شهری در محل بنیاد صورت گرفته بود به بررسی چشمانداز توسعه پایدار در برنامه ششم پرداخته شد.
در ابتدای جلسه دبیر نشست به بیان مساله و اشاره به هدف این جلسه داشت. شهریار پاکنیا بیان کرد: گرچه ممکن است توسعه مفاهیمی مختلف در گستره تعاریف به همراه داشته که گاها همین امر منتج به برنامه ها و نتایج عجیبی در مسیر توسعه شده است، اما باید به سمتی حرکت کنیم که تعارض در توسعه بوجود نیاید. هماهنگی بین برنامهها،فرآیندها و اهداف باید در نظام برنامه ریزی اجرایی کشور دیده و پیاده شود. در حوزه برنامهریزی توسعه کشورهای کمتر توسعه یافته مسئولیتی سنگینتر دارند.
وی ادامه داد:در کشورهای پیشرفته اتفاقات تدریجی و زمان مند صورت گرفته است که اکنون در کشورهای کمتر توسعه یافته شرایط برای این کار مهیا نیست. در این کشورها تحولات جمعیتی و اقتصادی زیادی رخ داده و زمان نیز اندک است. در این گونه فضایی نیاز به افرادی فکور و زبردست برای برنامهریزی توسعه دیده میشود. تاریخ برنامهریزی توسعه در ایران به قدیم یعنی شش یا هفت دهه قبل برمی گردد اما متاسفانه همه، حلقههای جدا از هم بودهاند و نتیجه آن به اقتصاد نفتی فعلی انجامیده است. اکنون که در شرایط داخلی و جهانی جدیدی قرار گرفتهایم و نفت هم افق خوبی پیش رو ندارد، به نظر میرسد برنامه ششم توسعه از حساسیت بالاتری برخوردار باشد. عنصر اساسی در حوزه اقتصاد توسعه بحث مشارکت و تحول فرهنگی است. اینکه آیا برنامه توسعه ما در سال های قبل این مسیر را رعایت کرده است یا نه را سخنرانان در ادامه پاسخ خواهند داد.
فرشاد مومنی: ساخت رانتی، بدتر از تنشهای بینالمللی است
سپس دکتر فرشاد مومنی با اشاره با اینکه قابلیت هر جامعه برای محقق کردن اهداف و آرمانهای خود تابعی از عمق مفاهیم کلیدی است، راه حل مسائل توسعه را فهم بیشتر نکات آن دانست.
وی بیان کرد: نقایص ناشی از فهم توسعه در امر برنامهریزی هم باعث ناکارآمدی آن شده است. او در ادامه با انتقاد از ساختار نهادی و نظام پاداش دهی، آن را ساخت رانتی نام گذاشت. از نظر این استاد دانشگاه ساخت رانتی دربرگیرنده دو منطق رفتاری بنیادی قرار دارد که باید با آنها برخورد شود:
1- مساله کوتاه نگری در فرآیندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع
2- بی اعتنایی به مباحث کارشناسی
وی با اشاره به آمارهای بانک مرکزی افزود:جمعیت شاغل ایران در تابستان سال 93 معادل جمعیت شاغل تابستان سال86 بوده است. در حالی که در این مدت درآمد هزار میلیارد دلاری ناشی نفت و صادرات غیر نفتی به اقتصاد تزریق شده و اضافه نشدن شغل در چنین شرایطی بسیار عجیب خارق العاده بوده است!
وی لازمه برنامهریزی صحیح در امر توسعه را درس گرفتن از گذشته و شناخت از خود دانست.
فرشاد مومنی با تاکید بر سطح پایین خودشناسی در برنامههای توسعه قبلی، وضعیت فعلی را ناشی از آن دانست.
وی در توضیح بیشتر اشاره کرد: ما در دوران پهلوی بالاترین سطح رابطه با نظام بینالمللی را داشتیم اما نتوانستیم از آن برای توسعه خود استفاده کنیم. اکنون هم با گشایش سیاسی بایستی بررسی کرد که آیا میتوان از این ظرفیت استفاده کرد. یعنی آیا کشوری که قادر به استفاده از سرمایههای مادی و انسانی خود نباشد، میتواند از امکانات خارجی استفاده کند؟
در این راستا او اشاره کرد که ایران در بین سالهای52 تا56 بالاترین منابع ارزی را در اختیار داشت. یعنی در مواجه با خارجیها از بالاترین قدرت چانهزنی و البته سطح ارتباطات بالا به واسطه رژیم پهلوی برخوردار بود. در این مدت941 شرکت خارجی در ایران ثبت شدند که 826 عدد آن در زمینه واسطهگری مالی،مستغلات،رستوران و هتلداری مشغول بودهاند. پیام این نوع سرمایهگذاری این است که وقتی در ساختار نهادی به این نوع فعالیتها پاداش داده میشود، سرمایهگذار خارجی هم پول خود را در این مسیر قرار میدهد و تعهدی به توسعه ما ندارد. پس هنر ما این است، در حالی که سرمایه گذار خارجی به فکر حداکثرسازی منافع خود است، ما او را در مسیر توسعه خود همراستا کنیم.
نباید هرچه فریاد است بر سر نفت بکشیم
وی با بیان اینکه در سال 83 خالص حساب سرمایه 200 میلیون دلار منفی بوده و در سال 89 به 25 میلیارد دلار منفی رسیده است، گفت: افزایش 125 برابری نظام خروج سرمایه از کشور(آن هم فقط بخشی که به صورت قانونی صورت گرفته است) در این مدت حاکی از آن است که ساختار نهادی ما از نظر امنیت حقوق مالکیت و هزینههای مبادله به گونهای بوده است که نتوانسته سرمایههای مادی را نگه دارد. همچنین ما در دوره ۸۴ تا ۹۱ بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول سه بار رتبه اول خروج منابع انسانی را داشتهایم. پس این دولت که به درستی به سمت تنش زدایی بینالمللی حرکت میکند، باید حتما به فکر خروج منابع مادی و انسانی باشد.
وی اضافه کرد: ما در دوران آقای احمدینژاد تجربهای بسیار تلخ و فاجعه آمیز از طرز فهم و نگرش آنها به مساله عدالت داشتیم. اگر ما درک درستی از مساله عدالت اجتماعی و هزینه فرصت سیاستهای نابرابر نداشته باشیم، اوضاعی به مراتب وخیم خواهیم داشت. ساختار نهادی ما نباید به گونهای باشد که رانت و ربا و فساد فعالیتهایی باشند که پاداشهای بیشتری نسبت به فعالیتهای تولیدی دریافت میکنند. نباید هرچه فریاد است بر سر نفت بکشیم. نفت ابزاری بوده که وقتی به درستی استفاده شد برای ما دستاورد به همراه داشته است و وقتی غیرعالمانه تخصیص داده شد، مشکل ایجاد کرد. پس مشکل ما داشتن یا نداشتن نفت نیست و بلکه ساختار نهادی ما که علیه تولید بوده است باید اصلاح شود. در ساختار رانتی نه تنها غیرمولدها مقهور مولدها هستند، بلکه در بین غیرمولدها بیشترین سود نصیب کسانی میشود که به تجارت پول مشغول بودهاند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که بیسابقهترین میزان رباخواری و تجارت پول دو دورانی رخ داد که افراد ادعای اصول گرایی داشتند.
اجتماعی شدن برنامه ریزی شرط توسعه است
اطهاری: سرمایههای اجتماعی و حقیقی خود را از دست دادهایم
سپس کمال اطهاری ادامه جلسه را بر عهده گرفت و بیان کرد: وقتی در کشوری انقلاب میشود، یعنی تصمیم جمعی بر آن بوده که نهادهای گذشته در سیستم سیاسی و برنامه ریزی توسعه قرار نداشته باشد. در ایران نیز در این راستا برنامه عمرانی به برنامه توسعه تغییر نام یافت. اما چه شد که ما در این سالها طبیعت را از بین بردیم؟ چطور شد بازاری که در آن برای تاسیس بانک ملی به صورت خودجوش طلا جمع آوری شده بود، در شرایط فعلی قرار دارد؟ چگونه سکونت گاههای غیررسمی که در سال ۵۵، پنج درصد جمعیت شهری بود اکنون به ۳۰ درصد رسیده است؟ اکنون موضوع بقا بیشتر مد نظر است تا توسعه پایدار. چرا که ما سرمایههای اجتماعی و حقیقی خود را از دست دادهایم. بنا بود که پس از انقلاب نهادهایی بسازیم که کاستیهای گذشته را جبران کنیم ولی نه تنها کم نشده بلکه زیادتر هم شده است. بجای صعود، هبوط یافتهایم. آقای ضیایی رئیس اتاق بازرگانی سالهای ۵۵-۵۶ معتقد بود سرکوب دانشگاهها مانع رشد اقتصادی است. اما نه تنها این سرمایهها محافظت نشد بلکه امثال بازرگان و مصدق هم از دور خارج شدند. هگل در کتاب عقل در تاریخ خود میگوید: باید از تاریخ بیاموزیم. اما آنچه از تاریخ میآموزیم این است که دولتها و ملتها هیچگاه از تاریخ درس نگرفتهاند. وگرنه فجایع رخ نمیداد!
او در ادامه از رانت جویی متکثر در ایران انتقاد کرد و آن را بدتر از رانت جویی واحد دانست.
او با تاکید بر راه اندازی دموکراسی مشارکتی در ایران گفت: دموکراسی مشارکتی از متخصصان اقتصادی و هم چنین مردم تشکیل میشود که مثال آن بودجهریزی مشارکتی است. او برای نمونه کشور برزیل را مثال زد و عنوان کرد: برنامه توسعه نباید بر اساس نیازها تنظیم شود، بلکه باید واقعا برای توسعه باشد.
در پایان این جلسه محمد رضا عارف، رئیس بنیاد امید ایرانیان از سخنرانان تقدیر و تشکر به عمل آورد.
منبع: بنیاد امید ایرانیان