حسین حقگو
با پایانیافتن مهلت ثبتنام نامزدهای انتخاباتی اتاق، طرح این سوال شاید مفید باشد که آیا وجود گروهها و ائتلافها و... برای حضور در انتخابات اتاقهای بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی تهران و شهرستانها امری مثبت و مفید و درجهت تحقق اهداف این نهاد اصلی بخش خصوصی کشور است یا آنکه این دستهبندیها و گروهگروهشدنها سبب تضعیف این نهاد میشود؟ در نگاه اول اینطور بهنظر میرسد که این دستهبندیها طبیعت و سرشت هر «انتخاباتی» است، چراکه بههرحال در هر نهادی اشتراک و اختلاف منافع وجود دارد و طبعا حول این اشتراک و اختلاف منافع افرادی گرد هم میآیند و گروهها شکل میگیرند و...، اما بهنظر میرسد این روند طبیعی انتخابات «اتاقها» نیست و با اهداف و کارکردهای آنها تاحدودی درتضاد است:
١- طبق مواد١و٢ قانون تشکیل اتاق، این نهاد «موسسهای غیرانتفاعی» است که بهمنظور «کمک به فراهمآوردن موجبات رشد و توسعه اقتصاد کشور، تبادلافکار و بیان آرا و عقاید مدیران صنعتی، معدنی، کشاورزی و بازرگانی» تاسیس شده است. برایناساس اتاق، نهادی سودآور و تولیدکننده منفعت اقتصادی درمعنای یک موسسه انتفاعی یا بنگاه اقتصادی و یا نهادی سیاسی (مجلس، ریاستجمهوری، شوراها و... .) نیست، بلکه مرکزی است برای تبادلافکار و بیان آرا بهمنظور رشد و توسعه اقتصادی کشور. بنابراین بهنظر میرسد این دستهدستهشدنها در درون یکنهادی که میتوان آن را نهادی مدنی نامید درتضاد با حفظ و ارتقای منافع مشترک و همگانی اعضا در اقتصاد کلان کشور است.
٢- تشکیل دسته و گروه و ائتلاف در درون چنین ساختار «غیرانتفاعی» خودبهخود پای جریانات و نیروهای سیاسی و منفعتی را به انتخابات اتاق باز میکند و سبب آن آسیبی میشود که همه گروههای انتخاباتی در بیانیههای خود از آن حذر دادهاند، یعنی «سیاسیشدن» اتاق. بههرحال براساس آموزههای جامعهشناسی سیاسی، گروهها و نیروهای اجتماعی بهصورت تصادفی ایجاد نمیشوند، بلکه مبتنیبر علایق گوناگون و منافع متفاوت تاسیس میشوند. بنابراین این دستهبندیها خواهناخواه پای سیاسیون و منفعتطلبان را به انتخابات اتاق باز میکند.
٣- در انتخابات حاضر با گروههایی با نامهای متفاوت، اما با شباهت بسیار با یکدیگر در اهداف و خواستهها مواجهیم که تنها تفاوت آنها در افراد شاخص هر گروه و دسته است. چنانکه در نظرات تمامی گروهها و ائتلافهای انتخاباتی اتاق به مواردی همچون: خدمت بیشتر و بهتر به اعضا، استقلال از دولت در عین همکاری با آن، کاهش بوروکراسی و دیوانسالاری، حضور نیروها و ایدههای جوان و نو، قانونمندی و قانونمداری در ادارهکردن اتاق، افزایش مشارکت اعضا، افزایش اطلاعات و آگاهی اعضا و جامعه از مسایل اقتصادی و... برمیخوریم. برایناساس آیا جز این است که آنچه در این دستهبندیها و گروهگراییها واقعیت دارد، افرادیاند که در راس هریک از این گروهها بوده و میتوانند صرفنظر از دسته و گروه خود نیز، افرادی شایسته برای تحقق اهداف اتاق باشند؟!
٤- مهمترین آسیبی که از محل این گروهگروهشدنها به اتاق وارد میشود آن است که با پایان انتخابات و غلبه بیشتر یکگروه بر سایر گروهها، این خطر وجود دارد که پستهای مدیریتی و نیز حوزههای مسوولیت اتاق عمدتا به یاران جریان غالب واگذار شود. از سوی دیگر این رویه، میتواند بیتفاوتی و یا کماثری افرادی، که خود را در انتخابات بازنده احساس میکنند، برای همکاری در فعالیتهای اتاق به دنبال داشته باشد.
برایناساس بهنظر میرسد راهبرد درست در انتخابات اتاق، حضور افراد به صفت فردی و براساس دانش و تجربه هر فرد و بدوندستهبندی و گروهگرایی است. چراکه در هریک از دستهها و گروههای شکلگرفته درحالحاضر، افراد شایستهای برای اداره اتاق وجود دارند که این تقسیمبندیها و هیجانیشدن امر «انتخابات» راه را بر گزینش این شایستگان میبندد.
منبع: شرق