بازار سرمایه مدتهاست که تلاش میکند دستکم در زمینه تأمین مالی به رقیب جدی بانکها تبدیل شود. اتفاقی که در سالهای گذشته به خاطر جذاب نبودن ابزارهای تأمین مالی بازار سرمایه و ناآشنا بودن مردم و البته متقاضیان تأمین سرمایه رخ نداده است. به گفته علی طیبنیا وزیر اقتصاد در سال گذشته تنها ٢٧هزار میلیارد تومان از طریق بازار سرمایه به بخش تولید تزریق شده که این رقم در برابر سهم ٢٠٠هزارمیلیاردتومانی بانکها ناچیز به نظر میرسد. این همه درحالی است که دولت در این بخش با دو مشکل اساسی مواجه است. اول تغییر مسیر بانکها از تسهیلاتدهی به بنگاهداری و دوم کافی نبودن آورده نقدی بانکها در مقابل سیل درخواست برای دریافت تسهیلات. یعنی داشتههای نقدی بانکها کفاف نیاز تولید و صنعت برای ادامه بقا را نمیدهد. البته این فرض هم محتمل است که با توجه به سود قابل ملاحظه بانکها از راه بنگاهداری، آنها کمتر علاقهمند به پرداخت تسهیلات با سود نازلتر هستند. به هرحال مجموع شرایط باعث شده که برای خروج از بحران دولت به صرافت تدبیری جدید بیفتد. تدبیری که بخش بزرگی از بسته دولت برای خروج از رکود را تشکیل میدهد.
براساس سیاستهای جدید دولت قرار شده وظیفه تأمین مالی بنگاهها بین بازار سرمایه و بانکها تقسیم شود. از این تقسیمبندی هم سهم بازار سرمایه شرکتهای بزرگ و متوسط است و سهم بانکها متقاضیان خرد دریافت تسهیلات تا بلکه دست آنها هم به منابع مالی برسد. در این میان هم از یک سو بازار سرمایه موظف است زمینه را برای این تحول بزرگ فراهم آورد. در سوی دیگر هم بانکها باید اندوختههای خود در صنعت بنگاهداری و سهامداری را تبدیل به پول نقد کنند تا آورده بیشتری برای این مسئولیت جدید در اختیار داشته باشند. هر چند آنها برای این اقدام سهسال از دولت مهلت گرفتهاند.
دولت تغییر مسیر میدهد
این همه بدان معناست که دولت تصمیم گرفته در کنار تغییر مسیر بانکها از بنگاهداری به سوی وظیفه اصلیاش یعنی تسهیلاتدهی، نظام تأمین مالی را هم تغییر دهد چون اعتقاد بر این است که حجم بزرگی از نقدینگی در اختیار مردمی است که توان انجام فعالیت اقتصادی را ندارند. آن هم در شرایطی که تولید و صنعت تشنه این نقدینگی است. بنابراین باید راه برای حرکت این نقدینگی در جهت مطلوب فراهم شود. اما آیا در شرایط فعلی و با وجود پتانسیلهای بازار سرمایه، این سیاست جدید دولت میتواند جامه عمل بپوشد؟
نقدینگی داریم پل ارتباطی نداریم
عباس موسویان، دبیر کمیته فقهی بورس اوراق بهادار و عضو شورای فقهی بانک مرکزی معتقد است که این امر میسر است اما با فرض تحقق شروط آن. او به «شهروند» گفت: وضع فعلی اقتصاد ایران فعلا از این قرار است که گروه بزرگی از مردم بخش بزرگی از نقدینگی سرگردان را در اختیار دارند، اما توان انجام فعالیت اقتصادی با آن را ندارند. در سوی دیگر تولید و صنعت نیازمند دریافت اعتبار و تسهیلات و تأمین مالی است. اما با توجه به پتانسیلهای بانکها و قدرت تسهیلاتدهی آنها، قادر به تأمین نیازشان نیستند. موسویان ادامه داد: در چنین شرایطی ضروری است تا ابزارهایی تعریف شود که پل ارتباطی باشند. برای حرکت نقدینگی به سوی بخش تولید. یعنی انتقال سرمایه راکد و شبهراکد به سوی کارآفرینان، پل ارتباطی مورد نظر دولت در این خصوص هم بازار سرمایه و ابزارهای تأمین مالی است که در آن تعریف شده است.
جذابیتهای تأمین مالی در بورس
دبیر کمیته فقهی بورس تهران با اشاره به پتانسیلهای بازار سرمایه برای تحقق اهداف دولت در بسته خروج از رکود گفت: ابزارهای موجود در بازار سرمایه از تنوع لازم برخوردارند و سود آنها متناسب با پذیرش ریسک، متفاوت و قابل تغییر است. او درخصوص میزان جذابیت ابزارهای تأمین مالی بازار سرمایه در مقابل اوراق منتشرشده از سوی بانکها هم تأکید کرد: ظاهرا سود اوراق مشارکت در بازار سرمایه و بانکها بهطور مساوی ٢٢درصد است و البته خرید این اوراق در بانکها سادهتر هم صورت میگیرد. اما خریداران باید بدانند قیمت اصل این اوراق در بازار سرمایه درحال نوسان است و ممکن است ارزش یک برگ اوراق یکمیلیونتومانی به کمتر از این رقم به فروش برسد. بنابراین مشتریان اوراق مشارکت در بازار سرمایه به جز سود برگهها میتوانند از محل نوسان قیمت اوراق هم سود کسب کنند.
موسویان در ادامه با اشاره به توان بازار سرمایه در جذب نقدینگی سرگردان به سوی ابزارهای تأمین مالی با توجه به اینکه خود از کمبود نقدینگی رنج میبرد، اظهار داشت: قرار نیست نقدینگی برای خرید این ابزار از مجموع نقدینگیهای موجود در بازار استفاده شود. به عبارت دیگر تجهیز منابع برای ابزارهای تأمین مالی از این محل صورت نخواهد گرفت، بلکه باید نقدینگیهای راکد موجود در کشور که در دست مردم قرار دارد، تحریک شده و به سوی بازار سرمایه حرکت کند و صرف خرید ابزارهای تأمین مالی شود.
سلیقه مردم را در نظر بگیرید
به گفته او، میزان موفقیت این برنامه هم البته بستگی تام و تمام به جذابیتهای اوراق از نظر ریسک و بازدهی دارد. ضمن اینکه شرایط باید متناسب با سلیقه مردم در وامدهی طراحی شود. موسویان تأکید کرد: ناشناخته بودن ابزارهای تأمین مالی بازار سرمایه ازجمله عواملی است که مانع از موفقیت آنها شده بنابراین اگر دولت بنا دارد نقش بازار سرمایه در تأمین مالی را افزایش دهد، باید بستر فرهنگی لازم را فراهم آورد و صاحبان نقدینگی را با این فرصت جدید سرمایهگذاری آشنا کنند.
موسویان درخصوص تنوع ابزارهای تأمین مالی بازار سرمایه و برنامههای این بازار برای متنوع شدن ویترین خود هم اضافه کرد: درحال حاضر به جز سهام شرکتهای صاحب نماد که در تالار بورس معامله میشود اوراق مشارکت، اوراق صکوک اجاره و اوراق مرابحه درحال فعالیت در بازار سرمایه است. از سوی دیگر اوراق سلف موازی که برای نفت و فرآوردههای نفتی طراحی شده بود، متاسفانه به دلیل اختلاف نظر بانک مرکزی و وزارت نفت به سرانجام نرسید. اما همین اوراق درحال حاضر در بخش برق و سنگ آهن با استقبال مواجه شده است.
او ادامه داد: به جز آنچه گفته شد صندوق زمین و ساختمان به بازار معرفی شده و امید میرود که فعالیت آن بهزودی رونق بیشتری گیرد و فعالتر شود. با این وجود هنوز ابزارهای مالی وجود دارند که تعریف شدهاند و کمیته فقهی بورس هم آنها را تأیید کرده اما مورد استفاده قرار نگرفتهاند ازجمله اوراق جعاله، مضاربه و اوراق استثنا که برای احداث پروژهها مورد استفاده قرار میگیرد. اوراق مزارعه و مساقات برای فعالیتهای کشاورزی هم ازجمله ابزارهایی است که میتواند مورد توجه قرار گیرد.
منبع: شهروند - سحر قاسم نژاد