سعید مسگری
پژوهشگر اقتصادی
در متون كلاسيك اقتصاد تنها سرمايه مورد اشاره، سرمايه فيزيكي بود كه براي ايجاد آن نياز به سرمايه مادي است.
اما به مرور سرمايههاي ديگري نيز وارد متون اقتصادي شدند. هر چه مطالعات اقتصادي پيشرفت كرد و عمق بيشتري پيدا كرد اهميت سرمايههاي غيرفيزيكي مانند سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي بيشتر مورد توجه قرار گرفت. هماكنون سرمايه تنها محدود به سرمايه فيزيكي و مادي نيست، بلكه سرمايه انساني نيز از مهمترين سرمايههاي يك كشور است. بنابراین برای گام برداشتن در راستای توسعه باید به تقویت سرمایه انسانی پرداخت. از همین رو در سالهای اخیر آموزش نیروی انسانی بهخصوص آموزش ابتدایی که شامل تواناییهای اولیه برای زندگی در جامعه باشد مورد توجه قرار گرفته است. متفکران توسعه براین باورند که آموزش ابتدایی سبب تسریع روند رشد و توسعه کشورها میشود. امروزه ضرورت سرمایهگذاری در آموزش ابتدایی بر کسی پوشیده نیست و تمام کشورها برای بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود در این حوزه سرمایهگذاری میکنند. اما در شیوه و شکل این آموزشها اجماعی وجود ندارد و هر یک از کشورها به شیوهای به گسترش نظام آموزشی پرداختهاند. در کشور ما نیز در دهههای اخیر تلاشهای زیادی برای افزایش سواد و بهبود کیفیت شاخصهای آموزشی شده است. هماکنون نرخ باسوادی به میزان بالایی افزایش یافته است و تحصیلات عالی در شرایط مناسبی قرار دارد. با وجود این موفقیتها سوالات زیادی درمورد عملکرد نظام آموزشی و نحوه ارتقای آن وجود دارد.یکی از مهمترین مباحث پیرامون نظام آموزشی، رایگان بودن آن است. برخی براین باورند که آموزش بهخصوص آموزش ابتدایی باید برای همگان رایگان باشد و همه مردم بتوانند بدون پرداخت هیچ هزینههای تحصیل کنند. در مقابل عده دیگری بر لزوم آموزش رایگان برای عموم مردم اعتقادی ندارند و براین نکته تاکید دارند که سیستم آموزش دولتی دارای معایب و نواقص بسیار زیادی است که سبب شده این آموزشها ناکارآ باشند. در ادامه برای روشن شدن بحث ابتدا وضعیت مالی آموزش و پرورش را بررسی میکنیم.
بودجه آموزش و پرورش در سال 92 بالغ بر 17 هزار میلیارد تومان بود که در سال 93 با افزایشی حدودا 25 درصدی به 21 هزار میلیارد تومان رسید. این بودجه حدود ده درصد کل بودجه عمومی کشور را تشکیل میدهد. آموزش و پرورش در ایران در شرایطی در سالیان اخیر ده درصد از بودجه عمومی کشور را به خود اختصاص داده که همواره با کسری بودجه نیز مواجه بوده است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده هماکنون تعداد دانشآموزان کشور 12 میلیون و 300 هزار نفر است. بر این اساس سرانه هر دانش آموز در سال 92 حدود یک میلیون و 382 هزار تومان و در سال 93 حدود یک میلیون و 700 هزار تومان است. اگر دانشآموزانی که در مدارس غیرانتفاعی مشغول به تحصیل هستند و چندان از بودجه دولتی استفاده نمیکنند را درنظر نگیریم، سرانه هر دانش آموز حدود 200 هزار تومان افزایش یافته است. با مقایسه این سرانه با میانگین شهریه مدارس غیرانتفاعی به نکات قابل توجهی دست خواهیم یافت. بر اساس آماری که رئیس سازمان مدارس غیردولتی، توسعه و مشارکتهای مردمی وزارت آموزش و پرورش در مصاحبه با «ایسنا» در شهریور 1392اعلام کرده است شهریه مدارس غیرانتفاعی به شرح زیر است:
با مقایسه سرانه دانشآموزان در بودجه کشور با شهریه مدارس غیردولتی متوجه میشویم نه تنها بودجه مدارس کم نیست بلکه بسیاری از مدارس غیردولتی با بودجهای کمتر از این میزان مدارس خود را اداره میکنند. میانگین شهریه مدارس غیردولتی در تمام دورهها در شهرستانها بسیار پایینتر از این سرانه است. این به آن معنا است که هزینه فعالیت مدارس در تمام استانها به جز تهران کمتر از این بودجه است. در تهران نیز میانگین شهریه دوره ابتدایی تقریبا برابر با همین سرانه است یعنی حدودا نیمی از مدارس ابتدایی غیردولتی با هزینه کمتر از سرانه آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند. این قیاس بهخوبی بیانگر ناکارآمدی سیستم آموزش و پرورش کشور است. دستگاه بزرگ و عریض و طویل آموزش با صرف هزینه بسیار زیادی مشغول به فعالیت است و با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. اگر هزینه آموزش و پرورش به خود مردم داده شود، در سال 93 به هر دانشآموز ایرانی حدود یک میلیون و هفتصد هزار تومان سرانه آموزشی تعلق میگیرد. با این مبلغ تمام دانش آموزان شهرستانی میتوانند در مدارس غیر دولتی ثبتنام کنند. در تهران نیز نیمی از دانشآموزان ابتدایی میتوانند مشغول به تحصیل شوند. این در شرایطی است که در بسیاری از موارد، کیفیت آموزشی مدارس غیرانتفاعی بهتر از مدارس دولتی است. البته این حرف به آن معنا نیست که بودجه آموزش و پرورش به طور مستقیم به مردم داده شود و همه دانشآموزان به سراغ مدارس غیر انتفاعی بروند. هدف ما از ذکر این نکته این است که بگوییم با این سرانه میتوان کیفیت بالاتری در مدارس ارائه داد همان طور که مدارس غیردولتی با هزینه کمتر از آن در حال فعالیت هستند. از آنچه در بالا ذکر شد مشخص میشود آموزش دولتی با صرف هزینه زیادی در حال فعالیت است. آموزش نیز مانند سایر حوزههای اقتصادی نمیتواند با تصدیگری دولت راه به جایی ببرد. تصدیگری دولت در نظام آموزشی موجب ناکارآمدی سیستم شده است. دولت باید تنها هدایتگر سیستم آموزشی باشد و خود را از نظام آموزشی کنار بکشد. درمورد حمایت از اقشار آسیبپذیر برای تحصیل نیز همین نکته صادق است. یعنی بهجای آنکه دولت مدارس دولتی و رایگان را برای عموم مردم ایجاد کند باید از روشهای دیگری برای حمایت از دهکهای پایین درآمدی برای تحصیل استفاده کند. اینکه همه مردم بتوانند در مدارس دولتی به طور رایگان تحصیل کنند شاید در نگاه اول مفید و بسیار مطلوب باشد، اما در عمل و تجربه ثابت شده است که این سیستم آموزشی از کارآیی لازم برخوردار نخواهد بود. در پایان باید گفت آموزش رایگان ابتدایی برای عموم مردم امری پسندیده و مفید است اما این نکته نباید ما را به سوی آموزش و پرورش دولتی رهنمون کند. دولت برای بهبود کیفیت آموزش و کاهش مشکلات خود باید به سمت خصوصیسازی در آموزش و پرورش حرکت کند و نقش خود را به برنامهریز و هدایتگر نظام آموزشی تقلیل دهد. در کنار این کاهش نقشآفرینی باید سازوکارهای مناسبی برای حمایت از اقشار کمدرآمد برای تحصیل اندیشیده شود و ساز وکاری تعبیه شود که هیچ کس به دلیل مشکلات مالی از تحصیل محروم نشود.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۳۰۴