سه شنبه, 01 مهر 1393 08:54

مسگری: آموزش رایگان آری؛ آموزش دولتی خیر

نوشته شده توسط

سعید مسگری

پژوهشگر اقتصادی

در متون كلاسيك اقتصاد تنها سرمايه مورد اشاره، سرمايه فيزيكي بود كه براي ايجاد آن نياز به سرمايه مادي است.

 اما به مرور سرمايه‌هاي ديگري نيز وارد متون اقتصادي شدند. هر چه مطالعات اقتصادي پيشرفت كرد و عمق بيشتري پيدا كرد اهميت سرمايه‌هاي غيرفيزيكي مانند سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي بيشتر مورد توجه قرار گرفت. هم‌اكنون سرمايه تنها محدود به سرمايه فيزيكي و مادي نيست، بلكه سرمايه انساني نيز از مهم‌ترين سرمايه‌هاي يك كشور است. بنابراین برای گام برداشتن در راستای توسعه باید به تقویت سرمایه انسانی پرداخت. از همین رو در سال‌های اخیر آموزش نیروی انسانی به‌خصوص آموزش ابتدایی که شامل توانایی­‌های اولیه برای زندگی در جامعه باشد مورد توجه قرار گرفته است. متفکران توسعه براین باورند که آموزش ابتدایی سبب تسریع روند رشد و توسعه کشورها می‌­شود. امروزه ضرورت سرمایه‌گذاری در آموزش ابتدایی بر کسی پوشیده نیست و تمام کشورها برای بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما در شیوه و شکل این آموزش­‌ها اجماعی وجود ندارد و هر یک از کشورها به شیوه­ای به گسترش نظام آموزشی پرداخته‌­اند.  در کشور ما نیز در دهه­‌های اخیر تلاش­‌های زیادی برای افزایش سواد و بهبود کیفیت شاخص‌­های آموزشی شده است. هم­‌اکنون نرخ باسوادی به  میزان بالایی افزایش یافته است و تحصیلات عالی در شرایط مناسبی قرار دارد. با وجود این موفقیت­‌ها سوالات زیادی درمورد عملکرد نظام آموزشی و نحوه ارتقای آن وجود دارد.یکی از مهم‌ترین مباحث پیرامون نظام آموزشی، رایگان بودن آن است. برخی براین باورند که آموزش به‌خصوص آموزش ابتدایی باید برای همگان رایگان باشد و همه مردم بتوانند بدون پرداخت هیچ هزینه‌های تحصیل کنند. در مقابل عده دیگری بر لزوم آموزش رایگان برای عموم مردم اعتقادی ندارند و براین نکته تاکید دارند که سیستم آموزش دولتی دارای معایب و نواقص بسیار زیادی است که سبب شده این آموزش‌­ها ناکارآ باشند. در ادامه برای روشن شدن بحث ابتدا وضعیت مالی آموزش و پرورش را بررسی می‌کنیم.  

 بودجه آموزش و پرورش در سال 92 بالغ بر 17 هزار میلیارد تومان بود که در سال 93 با افزایشی حدودا 25 درصدی به 21 هزار میلیارد تومان رسید. این بودجه حدود ده درصد کل بودجه عمومی کشور را تشکیل می‌دهد. آموزش و پرورش در ایران در شرایطی در سالیان اخیر ده درصد از بودجه عمومی کشور را به خود اختصاص داده که همواره با کسری بودجه نیز مواجه بوده است. طبق آمارهای رسمی منتشر شده هم‌اکنون تعداد دانش‌آموزان کشور 12 میلیون و 300 هزار نفر است. بر این اساس سرانه هر دانش آموز در سال 92 حدود  یک میلیون و 382 هزار تومان و در سال 93 حدود یک میلیون و 700 هزار تومان است. اگر دانش‌آموزانی که در مدارس غیرانتفاعی مشغول به تحصیل هستند و چندان از بودجه دولتی استفاده نمی­‌کنند را درنظر نگیریم، سرانه هر دانش آموز حدود 200 هزار تومان افزایش یافته است. با مقایسه این سرانه با میانگین شهریه مدارس غیرانتفاعی به نکات قابل توجهی دست خواهیم یافت. بر اساس آماری که رئیس سازمان مدارس غیردولتی، توسعه و مشارکت‌های مردمی وزارت آموزش و پرورش در مصاحبه با «ایسنا» در شهریور 1392اعلام کرده است شهریه مدارس غیرانتفاعی به شرح زیر است:

 

 

با مقایسه سرانه دانش‌آموزان در بودجه کشور با شهریه مدارس غیردولتی متوجه می­‌شویم نه تنها بودجه مدارس کم نیست بلکه بسیاری از مدارس غیردولتی با بودجه‌­ای کمتر از این میزان مدارس خود را اداره می­‌کنند. میانگین شهریه مدارس غیردولتی در تمام دوره‌ها در شهرستان­‌ها بسیار پایین­‌تر از این سرانه است. این به آن معنا است که هزینه فعالیت مدارس در تمام استان­‌ها به جز تهران کمتر از این بودجه است. در تهران نیز میانگین شهریه دوره ابتدایی تقریبا برابر با همین سرانه است یعنی حدودا نیمی از مدارس ابتدایی غیر­دولتی با هزینه کمتر از سرانه آموزش و پرورش مشغول فعالیت هستند. این قیاس به­خوبی بیانگر ناکارآمدی سیستم آموزش و پرورش کشور است. دستگاه بزرگ و عریض و طویل آموزش با صرف هزینه بسیار زیادی مشغول به فعالیت است و با مشکلات عدیده‌­ای دست و پنجه نرم می­‌کند. اگر هزینه آموزش و پرورش به خود مردم داده شود، در سال 93 به هر دانش‌آموز ایرانی حدود یک میلیون و هفتصد هزار تومان سرانه آموزشی تعلق می­‌گیرد. با این مبلغ تمام دانش آموزان شهرستانی می­‌توانند در مدارس غیر دولتی ثبت‌نام کنند. در تهران نیز نیمی از دانش‌آموزان ابتدایی می­‌توانند مشغول به تحصیل شوند. این در شرایطی است که در بسیاری از موارد، کیفیت آموزشی مدارس غیرانتفاعی بهتر از مدارس دولتی است. البته این حرف به آن معنا نیست که بودجه آموزش و پرورش به طور مستقیم به مردم داده شود و همه دانش‌آموزان به سراغ مدارس غیر انتفاعی بروند. هدف ما از ذکر این نکته این است که بگوییم با این سرانه می­‌توان کیفیت بالاتری در مدارس ارائه داد همان طور که مدارس غیردولتی با هزینه کمتر از آن در حال فعالیت هستند.  از آنچه در بالا ذکر شد مشخص می­‌شود آموزش دولتی با صرف هزینه زیادی در حال فعالیت است. آموزش نیز مانند سایر حوزه­‌های اقتصادی نمی‌­تواند با تصدی‌گری دولت راه به جایی ببرد. تصدی‌گری دولت در نظام آموزشی موجب ناکارآمدی سیستم شده است. دولت باید تنها هدایت‌گر سیستم آموزشی باشد و خود را از نظام آموزشی کنار بکشد. درمورد حمایت از اقشار آسیب­‌پذیر برای تحصیل نیز همین نکته صادق است. یعنی به‌جای آنکه دولت مدارس دولتی و رایگان را برای عموم مردم ایجاد کند باید از روش‌­های دیگری برای حمایت از دهک­‌های پایین درآمدی برای تحصیل استفاده کند. اینکه همه مردم بتوانند در مدارس دولتی به طور رایگان تحصیل کنند شاید در نگاه اول مفید و بسیار مطلوب باشد، اما در عمل و تجربه ثابت شده است که این سیستم آموزشی از کارآیی لازم برخوردار نخواهد بود. در پایان باید گفت آموزش رایگان ابتدایی برای عموم مردم امری پسندیده و مفید است اما این نکته نباید ما را به سوی آموزش و پرورش دولتی رهنمون کند. دولت برای بهبود کیفیت آموزش و کاهش مشکلات خود باید به سمت خصوصی­‌سازی در آموزش و پرورش حرکت کند و نقش خود را به برنامه‌­ریز و هدایتگر نظام آموزشی تقلیل دهد. در کنار این کاهش نقش‌­آفرینی باید ساز‌و‌کارهای مناسبی برای حمایت از اقشار کم‌­درآمد برای تحصیل اندیشیده شود و ساز وکاری تعبیه شود که هیچ کس به دلیل مشکلات مالی از تحصیل محروم نشود

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد - شماره ۳۳۰۴

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: