آمار رسمی میگویند رکود تورمی رشد اقتصادی را 8/5درصد منفی کرد؛ واحدهای تولیدی را به تعطیلی یا نیمهتعطیلی کشاند؛ آنهایی که ماندند هم تولید محصولات خود را به کمتر از یکسوم کاهش دادند. بیکاری هم در این اوضاع و احوال جایی برای خود باز کرد تا زندگی را سختتر کند. با این حال، زمانی که کارشناسان نگاهی دقیقتر به آثار رکود آنهم از نوع تورمیاش میاندازند، فقیرترشدن جامعه و نابرابری را میبینند. مهدی پازوکی از جمله این کارشناسان است که میگوید در زمان رکود تورمی رفاه مردم نزولی میشود. دیدگاه او درخصوص این عارضه نامطلوب اقتصادی در پی آمده است:
کشورمان حدود دوسال است که گرفتار رکود تورمی شده، به نظر شما با لایحهای که دولت اخیرا برای خروج غیرتورمی از رکود به مجلس تقدیم کرده، چندسال دیگر از رکود خارج میشویم؟
اگر مجموعه حکومت با هم هماهنگ باشند حتما در کوتاهترین زمان ممکن مشکل رفع خواهد شد به شرط اینکه سهقوه هماهنگ با هم، در جهت منافعملی کشور گام بردارند و خط قرمز اساسی، عدم عبور از منافعملی کشور باشد. همچنین باید با اتخاذ تصمیمات بخردانه برنامهششم کشور را نخبگان و کارشناسان اندیشمند و با احیای سازمان برنامه تدوین کرده و بر اجرای برنامه هم نظارت کنند. اگر سازمان برنامه که مسوول توسعه کشور و هدایت اقتصاد ایران است وجود نداشته باشد، هیچ تضمینی برای خروج از رکود وجود ندارد. برای نمونه اگر تفکر حاکم بر کشور تفکر برنامهپنجم باشد، قطعا کشور عقبگرد خواهد کرد. بنابراین ضرورت احیای سازمان برنامه و حاکمیت مدیریت علمی بر آن، رمز موفقیت دولت حسن روحانی خواهد بود.
حتما تا الان بسته دولت در زمینه خروج از رکود را مطالعه کردهاید، نظرتان در مورد آن چیست؟
در یکسال گذشته بهترین اقدام دولت روحانی، تدوین بسته خروج از رکود تورمی است که باید آن را به فال نیک گرفت. البته این بسته وحیمنزل نیست که همه مشکلات با آن قابلحل باشد. بسته دولت ابتدا وضع موجود اقتصاد ایران را مطالعه کرده و سپس در کوتاهمدت یعنی برای چندماه باقیمانده سال93 و سال94 تدوین شده است. در بخش بعدی یعنی برای بلندمدت هم برنامهششم را تدوین خواهد کرد که باید برای خروج از رکود و تداوم رشد اقتصادی تدابیر لازم را اتخاذ کند. اما نگرانیای که راجعبه این بسته وجود دارد، نحوه اجرای آن است که فوقالعاده مهم است. برای نمونه برنامهچهارم که در دوره ریاست جمهوری خاتمی تهیه شد، بهترین برنامه روی کاغذ بود اما دولت احمدینژاد اعتقادی به این برنامه و اجرای آن نداشت. بنابراین هیچکدام از اهداف این برنامه تحقق نیافت. در ایران قبل از انقلاب بهترین برنامه، برنامهچهارم شاه بود و بعد از انقلاب بهترین برنامه که حدود 70درصد اهداف برنامه محقق شد، برنامهسوم بود. برنامهسوم در دولت خاتمی نیز توسط تیم آقاینیلی راهبری و تهیه شد که موفقیتآمیز هم بود که اقدامات بخردانهای مثل حساب ذخیرهارزی، تکنرخیشدن قیمت ارز، و... در آن گنجانده شده بود. برنامهچهارم از نظر ادبیات، برنامه خوبی بود اما اجرا نشد زیرا احمدینژاد سازمان برنامه را که مسوول توسعه کشور و هدایت برنامه بود، منحل کرد. نگرانی دیگر من این است با وجود اینکه آقایروحانی قول داده بود که سازمان برنامه و بودجه احیا شود، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. البته منظور این نیست که تنها اسم آن برگردد، بلکه این سازمان رسما احیا شود و بر اساس رسالت خود گام بردارد. عدم احیای سازمان مدیریت میتواند تحقق اهداف خروج از رکود را با چالش مواجه کند زیرا یکی از فلسفههای وجودی سازمان برنامه این است که انضباط را در اقتصاد کشورها ایجاد کند. وزارت دارایی مسوول مالیات و بانک مرکزی مسوول سیاست پولی است ولی سیاستهای مالی یعنی بررسی هزینههای دولت در چارچوب اهداف توسعه کشور را این سازمان رهنمون میکند. اگر سازمان برنامه به رسالت اصلی برنگردد، این بسته در اجرا دچار مشکل خواهد شد.
چه شد که رکود عمیقتر شد؟
یکی از دلایلی که سبب شده رکود عمق پیدا کند، بیانضباطی سیاستهای پولی و مالی دولت در این سالها بوده است. راهحل آن، انضباط پولی است یعنی باید بین سیاستهای پولی و مالی، هماهنگی ایجاد شود. بخشی از این هماهنگی به سیستم بانکی برمیگردد که در این بسته دیده شده یا افزایش سرمایهگذاری بانکها که به آن اشاره شده است. بنابراین باید هزینهها برای فعالیتهای دلالی ناامن شود که این امر از طریق ابزار مالیاتی امکانپذیر است. یعنی در شرایط فعلی که تولید دچار مشکل شده است، قطعا باید مالیات واحدهای تولیدی را کاهش دهد یا معاف کند و بر عکس باید برای فعالیتهای دلالی مالیاتهای بالا در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه، باید از طریق مالیات، جلو بورسبازی در بازار مسکن را گرفت.
آیا تحریم در افزایش رکود نقشی نداشت؟
اقتصاد ایران با وجود نبود تحریم هم وارد رکود میشد زیرا مدیریت اقتصادی رییسجمهور قبلی، مثل کشورهای کمونیستی«دستوری» بود. درواقع، هر مقامی که دستور احمدینژاد را اجرا نمیکرد با او برخورد میشد. یکی از دلایلی که سبب شد احمدینژاد، «سازمان برنامه» را منحل کند، این بود که کارشناسان این سازمان، زیر بار پذیرش دستورات غیرکارشناسی او نمیرفتند. البته برخی انتقادهای منطقیای هم به «سازمان برنامه» وارد بود، اما راهحل کاستیهای سازمان، انحلال آن نبود، بلکه باید کارایی آن را بالا میبرد. خرابی و آبادی در اقتصاد ایران در میدان بهارستان است و سنبل آن سازمان برنامه. ریشه همه مشکلات و رکود در کشور، اقتصاد دستوری است. زمانی که سازمان برنامه مغز متفکر کشور منحل شد، خرابی به بار آمد.
یکی از نکاتی که دولت به عنوان نقطه قوت «بسته» از آن یاد میکند، توجه به تولید است. آیا این توجه در بسته دولت وجود دارد؟ اساسا تولید چگونه رونق میگیرد؟
بله این توجه در «بسته» دیده میشود اما رونق تولید به دوعامل بستگی دارد؛ بخشی از آن به سیاست خارجی دولت برمیگردد. خوشبختانه تا به حال روحانی در این عرصه عملکرد خوبی داشته است. سیاست خارجی باید همگام با منافع ملی باشد که این امر در حال رخدادن است. بعد دیگر فعالکردن بخش خصوصی است. البته در حال حاضر بیشتر واحدهای تولیدی در کشور با مشکل نقدینگی روبهرو هستند. این مشکل از طریق سیاست بخردانه نظام بانکی قابل حل است. 80هزارمیلیاردتومان معوقات بانکی به اسم تولید اما به کام دلالان ایجاد شده است. این نشان میدهد در اقتصاد عدمثبات وجود دارد. درحال حاضر فساد اقتصادی، بخشهای مهم اقتصاد ایران را فراگرفته که مقصر سیستم بانکی است. البته در این بسته قرار است سیستم بانکی اصلاح شود و شفافیت به بانکها برگردد؛ بانک مرکزی هم استقلال خود را پیدا کند و تحت دستور دولت قرار نگیرد و در چارچوب سیاستهای کلان کشور حرکت کند، مثل بانک فدرالرزرو در آمریکا که یک بانک مستقل است اما در چارچوب سیاستهای کلان کشور حرکت میکند و این نشاندهنده ثبات اقتصادی است. حتی در این بسته پیشبینی شده، نقدینگی موردنیاز تولید با چندروش تامین شود که در صورت تامین منابع، تولید رونق میگیرد.
هنوز توافق نهایی با کشورهای 1+5 صورت نگرفته است، اگر احتمالا این توافق به سرانجام نرسد، میتوان امیدوار بود که اقتصاد ایران از رکود خارج شود؟
اگر اقتصاد ایران، بسته باشد، قطعا مشکل ایجاد خواهد شد. یعنی اگر تحریمها تشدید شود، «بسته» دولت در دستیابی به اهداف مشخصشده، دچار چالش خواهد شد. البته اقتصاد ایران حتی با فرض امضای توافق هستهای نهایی بازهم مشکل خواهد داشت. منافع ملی ما اقتضا میکند با جهان خارج ارتباط داشته باشیم.
تقریبا سهسالی میشود که کشور دچار معضل رکود تورمی است، در واقع برای حل بحران رکود تورمی چهارسال تاخیر کردهایم. تاخیر در چارهاندیشی برای رکود تورمی چه هزینههای اقتصادی را بر کشور تحمیل کرد؟
یکی از اثرات گسترش رکود، فقیرترشدن جامعه است. وقتی تولید کل جامعه کاهش مییابد، فقر و نابرابری افزایش مییابد و رفاه جامعه نزولی میشود. رکود چیز خوبی نیست. بدتر از تورم، رکود است اما باید کاری کرد که برای خروج از رکود، تورم افزایش نیابد. تورم 25درصد تورم بالایی است.
یکی از ایرادهایی که به بسته دولت وارد میشود، این است توسعه گردشگری به عنوان راهکاری برای خروج از رکود تورمی مطرح شده است درحالیکه بسیاری از کارشناسان معتقدند در بخش گردشگری هنوز با مشکلات زیرساختی مواجه هستیم، نظرتان در این خصوص چیست؟
جذب سرمایهگذاری از طریق جذب توریست و توسعه صنعت توریسم منجر به ایجاد اشتغال در کشور خواهد شد. فضای گردشگری دارای اهمیت بالایی است و باید این امنیت برای گردشگر داخلی و بهویژه خارجی فراهم شود تا رغبت داشته باشد که به ایران بیاید تا از این طریق درآمد ارزی فراوانی نصیب کشور شود.
البته از یک طرف دولت میخواهد فضا در این عرصه به منظور جذب سرمایهگذار خارجی باز شود اما از طرف دیگر شاهد برخوردهای سلبی هستیم که حتی اخیرا گفته شده که باید توریستهای خارجی نیز مورد امرونهی قرار گیرند، با وجود چنین تناقضاتی چگونه میتوان امیدوار بود که گردشگری توسعه یابد؟
قطعا باید منافع ملی را در نظر بگیریم. به عنوان نمونه قطعنامه598 یکی از عملکردهای مثبت سازمان برنامه است. سازمان برنامه در آن برهه زمانی گزارشی به نخستوزیر وقت دادند و ایشان هم این گزارش را به حضرت امام(ره) ارایه کردند که در نهایت منتج به پذیرش این قطعنامه شد. همین که دولت چنین بستهای را تدوین کرده کار پسندیدهای است، اما باید به منصهظهور برسد. اینجاست که اگر دیده میشود که مثلا سازمان گردشگری به وظایف خود عمل نمیکند، باید پاسخگو باشد. با احیای سازمان است که برنامه و سیاستهای دولت شفاف خواهد شد. اما هر اندازه تصمیمگیریها سیاسیتر شود، جامعه هزینه بیشتری را متحمل خواهد شد. پل ساموئل سون، اقتصاددان بزرگ و برنده جایزه نوبل میگوید اگر شما صددلار دارید و قصد سرمایهگذاری دارید، 20دلار را خرج تولید و80دلار آن را خرج تبلیغات کنید. بنابراین ما باید با حاکمیت عقل و دانش جلو افراد تنگنظر و بسته را بگیریم و فضای مناسب برای الگوشدن کشور فراهم آوریم و به جهان نشان دهیم بهطور عملی امنترین کشور ایران است و جهان علاقهمند است از این الگو بازدید کند. مطمئن باشید با روشهای داعشی و طالبانی نمیتوان در جهان امروز حرفی برای گفتن داشت.
دولت یازدهم در یکسال گذشته فقط به کاهش تورم توجه کرد و به همین دلیل هم برخی کارشناسان معتقدند با این اقدام دولت، رکود تشدید شد. نظر شما در این رابطه چیست؟
علاوه بر تورم به مساله رکود توجه کرده است. بسته خروج از رکود تورمی مبین این است که دولت به مشکل رکود توجه کرده. ذکر این نکته ضروری است که چون تورم در زندگی مردم ملموستر است به نظر میرسد توجه دولت به مشکل بیشتر بوده است. البته مهم این است که این بسته به مرحله اجرا درآید و باید سازمانی چون برنامه و بودجه اجرای این بسته را رصد کند.
اولین نشانه اقتصادی که در رکود تورمی پدیدار میشود، چیست؟
کاهش نرخ رشد اقتصادی و کاهش تولید ناخالص داخلی کشور. در کشور ما دوسال پیاپی است که شاهد نرخ رشد اقتصادی منفی هستیم؛ سال91 نرخ رشد اقتصادی منفی6/8درصد و سال92 منفی 2/2درصد. اگر در چنین شرایطی دولت این بسته را به عنوان راهکار در نظر نگیرد، اوضاع اقتصادی ایران دهشتناک خواهد شد.
چرا دولت گذشته نتوانست رکورد تورمی را پیشبینی و برای آن چاره اندیشی کند؟
چون دولت احمدینژاد اصلا اعتقادی به علم اقتصاد نداشت. ضعیفترین مدیران اقتصادی از دورهای که دولت در ایران تاسیس شد، یعنی از دوره قاجار دولت احمدینژاد بود. ایشان علاقهمند بود که هرچه او میگوید دیگران اطاعت کنند و اگر کسی از اوامر او سرپیچی میکرد، برکنار میشد. اما دیگر دوران دولت او به سر آمده و دولت روحانی باید تصمیمات بخردانه بگیرد.
برخی از کارشناسان کاهش تورم را بر خروج از تورم ارجح میدانند حالا که تورم از حدود 43درصد به 25درصد رسیده، دولت باید چه سیاستهایی را برای خروج از رکود در پیش گیرد؟
دولت باید انضباط مالی و پولی بر اقتصاد کشور حاکم کند یا به عبارت دیگر هماهنگی لازم بین سیاستهای پولی و مالی ایجاد کند که هم باعث خروج از رکود خواهد شد و هم تورم را بیش از این کاهش خواهد داد.
به جز کاهش تورم سایر پیششرطهای خروج از رکود چیست؟
یکی از این پیششرطها، ایجاد و بهبود فضای کسبوکار در کشور است و اینکه هماهنگی بین سیاستهای پولی و مالی برقرار شود. با معضلات اقتصادی برخورد کارشناسانه شود. برخورد سیاسی مثل سم برای اقتصاد خطرناک است. همچنین بازار باید رقابتی شود. خود من مخالف ایجاد تعاونی در ایران بوده و هستم چرا که این تعاونیها ابزار توزیع ناعادلانه درآمدها در کشور هستند. هدف از ایجاد این تعاونیها عدالت اجتماعی بود اما چون نظارتی وجود نداشت نهتنها توزیع عادلانه نداشتند، بلکه منجر به توزیع ناعادلانه درآمد در جامعه شدند.
علم اقتصاد چه راهکارهایی برای خروج از رکود دارد؟
علم اقتصاد یکی از علوم انسانی است و این علم برای رفع مشکلات اقتصادی راهکارهای خاص خود را دارد. دستوری و تحکمی نمیتوان علم اقتصاد را اجرا کرد. اگر کاری کنیم که با معضلات برخورد کارشناسانه شود، قطعا موفق خواهیم بود. نمونه آن کشور ترکیه است که اوایل دهه90 نرخ تورم بالای 70درصد داشت و نفت هم نداشت اما در حال حاضر نرخ تورم آن یکرقمی، نرخ رشد اقتصادی آن مثبت و نرخ بیکاری آن کاهنده شده و در بین کشورهای اسلامی جزو کشورهایی با شاخص بالاست. چه اتفاقی در این کشور افتاد، این بود که دولت به این نکته رسیده که باید برخوردی علمی با معضلات اقتصادی داشته باشد. علم اقتصاد هماهنگی بین سیاستهای پولی و مالی و استقلال بانک مرکزی را مدنظر قرار میدهد. اگر قرار است مشکل حل شود باید فضای کسب و کار و تولید در کشور فراهم شود.
در صورتی که تحریمهای ایران برنداشته نشود، آیا میتوان به خروج از رکود تورمی رسید؟
مشکل است اما من اعتقاد دارم غیرممکن نیست. البته من با سیاست احمدینژاد مخالف هستم. فضای مناسب در سیاست خارجی کمکدهنده است. به عنوان نمونه ما با کشوری مثل ژاپن بیشترین مراودات تجاری را داریم، این درحالی است که ژاپن ایالت51 آمریکاست و کاری را بدون دستور آمریکا اجرا نمیکند. خب وقتی با ژاپن رابطه داریم عقل اقتصادی میگوید چرا با آمریکا رابطه نداشته باشیم. این به نفع ماست و اگر بتوانیم تحریم صنعت نفت را برداریم، با هزینه کمتری سرمایهگذاری انجام خواهد شد.
چرا برخی از گروهها در داخل کشور از تحریم حمایت میکنند؟
چون منافع این افراد در تحریمهاست. افرادی مثل «ب.ز» یا «م.خ» چگونه در اقتصاد ایران به وجود آمدند، از تحریمها به وجود آمدند و ملت را دور زدند. در دوران تحریم است که فساد عمق مییابد.
برای خروج از رکود آیا به منابع مالی (پول نفت) نیاز است؟ برای نمونه دولت نیاز دارد برای حمایت از طرف عرضه، تسهیلات دهد.
قطعا به نفت و درآمدهای نفتی نیاز هست که نباید شعار دهیم. ما دومنبع درآمدی داریم؛ یکی مالیات و دیگری نفت و البته منبع دیگر در این زمینه، واگذاری شرکتهای دولتی بوده که نشان میدهد خصوصیسازی در ایران موفق عمل نکرده است. زمانی که اقتصاد در حالت رکود است و فعالیت اقتصادی و تولیدی کاهش پیدا کرده، چگونه میتوان مالیات دریافت کرد. بالطبع حجم مالیاتی کاهش مییابد. هدف برنامه چهارم و پنجم این بوده بودجه جاری کشور از محل مالیات تامین شود که این اتفاق تا به حال رخ نداده است. از طرفی منبع دیگر نفت است که باید حداقل در بودجه عمرانی، سرمایهگذاری شود. البته دولت تنها باید به بخش تولید یارانه بپردازد، یعنی دولت کاری کند که رانت ایجاد نشود. البته دولت باید شجاعت داشته باشد و تنها به سهدهک پایین جامعه یارانه بپردازد یعنی یارانه به 30درصد از فقیرترین خانوارها آن هم از طریق کمیته امداد یا بهزیستی پرداخت شود چراکه بخش عظیمی از منابع از طریق پرداخت یارانه نقدی هدر میرود.
منبع: شرق