مهدی درویشخان
66 سال از زمان تاسیس سازمان برنامه و بودجه میگذرد. 10 برنامه توسعه در کشور نوشته و تصویب شده که پنجتای آنها در زمان رژیم سابق و پنجبرنامه دیگر در دوره انقلاب اسلامی تصویب و اجرا شده است؛ 10 برنامه اجرا شده و هنوز نرده میان پیادهروها و خیابانها پابرجاست. با «علی قنبری» استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس که روزگاری در کسوت مشاور میرحسین موسوی، روزگاری در منصب استاندار کهگیلویهوبویراحمد و روزگاری نماینده مجلس و نایبرییس کمیسیون برنامه و بودجه بوده و امروز قائممقام شرکت بازرگانی دولتی ایران است، به گفتوگو نشستهایم تا درباره تجربه برنامهنویسی و افتوخیزهای آن و همچنین درباره چندوچون برنامهششم توسعه گفتوگو کنیم. آنچه در ادمه میخوانید مشروح گفتوگوی ما با علی قنبری است:
مرور تجربه تدوین، تصویب و اجرای 10برنامه توسعه در 66 سال گذشته نشان میدهد تنها سهبرنامه از این 10 برنامه به اهداف خود رسیدهاند و برنامههای دیگر ناموفق بودهاند؛ بهویژه برنامههای چهارم و پنجم، چرا برنامههای توسعه در کشور ما ناکام بودهاند؟
ضعفهای بسیاری در اجرای برنامههای توسعه وجود داشته اما اینطور نیست که لزوما برنامههای توسعه در کشور ما با شکست روبهرو شده باشد؛ برنامهسوم توسعه بعد از انقلاب نمونه یکی از برنامههایی است که بسیار موفق بود و بنابر گزارشها 80درصد از اهداف تعیینشده برای این برنامه محقق شد، زیرا هم دولت و هم مجلس و هم سایر نهادهای حاکمیت به دنبال تحقق اهداف برنامه بودند.
اما درباره برنامهچهارم و پنجم توسعه این اتفاق نیفتاد و این برنامهها رسما اجرایی نشدند؟
برنامهچهارم برنامه خوبی بود؛ اتفاقا در زمان تصویب این برنامه بنده نماینده مجلس و نایبرییس کمیسیون برنامه و بودجه هم بودم؛ برنامهچهارم برنامهای بسیار علمی و نتیجه تجارب موفق دوران آقای خاتمی بود، ولی متاسفانه با آمدن آقای احمدینژاد برنامه کلا اصلاح شد.
چرا؟
چون آقای احمدینژاد به نظام برنامهنویسی اعتقاد نداشت، بیشتر به مباحث شعاری و کارهای زودبازده توجه داشت.
یعنی چه؟
فرض کنید ما رشد اقتصادی هشتدرصدی را که در چشمانداز 20ساله کشور در نظر داشتیم و نیازمند برنامهریزی بلندمدت بود، خیلی مورد علاقه و اولویت آقای احمدینژاد نبود و بیشتر به کارهای عوامگرایانه و شعارهایی از قبیل مدیریت جهانی علاقهمند بود؛ برای همین بود برنامهچهارم که اولین برنامه از چشمانداز 20ساله کشور بود و از سوی رهبری ابلاغ شده بود، متاسفانه از اهداف خودش و چشمانداز کاملا منحرف شد و بنابر گزارشها فقط 30درصد آن اجرا شد که به معنای اجرانشدن برنامه است.
چه چیزی موجب این انحراف شد؟
باورنداشتن به کار کارشناسی و برنامهریزی... برای اولینبار سازمان برنامه کشور بعد از حدود 60 سال فعالیت در سال 1386 به دستور آقای احمدینژاد تعطیل شد، شیوه بودجهنویسی کشور تغییر کرد و بسیاری از بنیانهای برنامهنویسی توسعه دستخوش تغییر یا به کل تعطیل شد؛ همین موضوع لطمه زیادی به برنامهنویسی و بودجهگذاری کشور زد.
برنامهپنجم چطور؟
برنامهپنجم هم سرنوشت مشابهی داشت؛ بهخاطر تاخیر در تحویل لایحه برنامهپنجم توسعه از سوی دولت آقای احمدینژاد، بالاجبار برنامهچهارم یکسال تمدید شد و از سوی دیگر هم برنامهپنجم یکسال دیرتر شروع شد که این به معنای ایجاد یک شکاف دوساله در تدوین و برنامهنویسی توسعه کشور بود.
این موضوع قبلا هم سابقه داشت؟
ما از سال 1327که سازمان برنامه و بودجه تصویب شد تا به آن روز هیچوقت چنین موردی نداشتیم؛ این استثنا هم مثل خیلی از استثنائات دوران رییسجمهوری سابق بود، برنامهنویسی هم در این دوران با تغییر شگرفی روبهرو شد، برنامهنویسی کلا کنار گذاشته شد و هیچ توجهی هم به اهداف چشمانداز 20ساله کشور نشد؛ همین باعث شده که امیدوار نباشیم برنامهپنجم هم به بیشتر از 30درصد اهدافش برسد.
برنامهپنجم اوج اختلافات مجلس و دولت هم بود، چون مجلس اعتقادی به لایحه دولت نداشت و بسیار با دولت کلنجار رفت تا برنامه را اصلاح کند.
لایحه برنامهپنجم نوشتهشده در دولت بیشتر از آنکه کارشناسی باشد، یک برنامه ذوقی منطبق با خواستههای آقای احمدینژاد بود که شکلی شعاری داشت و قابلیت اجرا هم نداشت.
برنامهای که از مجلس بیرون آمد، چطور بود؟
آنچه در مجلس تصویب شد بسیار بهتر از لایحه خود دولت بود، مجلس در آن زمان تلاش زیادی کرد تا این لایحه را اصلاح و قابل اجرا کند اما خب این برنامه هم در نهایت از سوی دولت سابق اجرا نشد.
بعد از برنامهسوم توسعه با یک نوع تغییر نگاه به موضوع توسعه مواجه بودیم، به طوریکه توسعه از مفهوم توسعه اقتصادی فراتر رفت و فرآیندهای توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هم مدنظر قرار گرفت، آیا این معنا از توسعه در برنامههای آتی کشور هم وجود خواهد داشت؟
قبل از صحبت درباره آینده باید این نکته را تصحیح کنم که برنامهپنجم ادامه روند قبلی در تغییر نگاه به توسعه نبود و یک نوع عقبگرد در آن وجود داشت و اساسا تضعیف نگاه برنامهنویسی برای توسعه بود، اما درباره برنامهششم باید بگویم این برنامه بناست با یک نگاه جدید تدوین شود.
منظور از نگاه جدید چیست؟