رحمتالله علی رحیمی
پژوهشگر اقتصاد اسلامی
فراخوان معاون برنامه ريزي رئيس جمهور نشان از توجه ايشان به عقل جمعي دارد. ضمن ارج نهادن به این احساس نیازمندی به عقل جمعی در حوزه برنامهریزی کشور و تکریم تفکر استقبال از اندیشه صاحبنظران و کارشناسان که انشاءالله وحدت رویهای برای تمامی سازمانهای تخصصی جامعه شود، تلاش میشود در این مقاله و مجال محدود موضوع مورد بحث را از دریچه اندیشه نظری و کارکرد عملی با چشماندازی تازه ترسیم کنم.
ارتباط نظام برنامهریزی با فلسفه اخلاق
شاخصترین دلیل بایسته وجود نظام برنامهریزی و سازمان اجرایی آن، مبتنیبودن بر فلسفه اخلاق (با تاکید بر اخلاق اسلامی) است که در فطرت انسان نهادینه شده است. ضرورت آگاه شدن افراد یک جامعه از اهدافی که حاکمان و رهبران برای آنان در نظر گرفتهاند و نیز ترسیم چگونگی رسیدن به این اهداف (نظام برنامهریزی)، بهعنوان فصل مشترک جایگاه مردم و دولتها تلقی شده است. در حقیقت، شفافیت در تصمیمگیریها، ریشه در فلسفه اخلاق و مباحث حکمت و عدالت، بهعنوان یک فضیلت دارد. ادیان مختلف نیز در طول تاریخ اهداف و برنامههایشان را برای پیروان خود بهطور شفاف بیان کردهاند و دین مبین اسلام هم که داعیه جهانی دارد و بهعنوان یک نظام حکومتی مطرح است، برای رسیدن به اهداف خود یک نظام برنامهریزی دارد که دستورات آن در قرآن مجید است. خداوند سبحان نیز بهعنوان خالق جهان در قرآن کریم به مفهوم «سنتالله» اشاره کرده که میتوان از آن، بهعنوان نظام برنامهریزی خداوند در ساختار طبیعت و خلقت یاد کرد.
دلایل تخطئهکنندگان نظام برنامهریزی
مطالعه اقتصاد جوامع مختلف بهخصوص کشور ایران نشان میدهد که فشار و تهدیدات محیطی، گاه عرصه را چنان تنگ میکند که بسیاری از برنامهها را هم به تعدیل وامیدارد. در این شرایط، تبعات فقدان برنامهریزی بیش از پیش خود را نشان میدهد. نظام برنامهریزی چنان در دل و جان آدمی ریشه دارد که تصور آنکه اندیشمندانی با آن مخالف باشند در ذهن نمیگنجد. شاید تنها منکران نظام برنامهریزی آنانی باشند که به تئوریهای بازار آزاد اشاره دارند و البته تجربه نشان داده که این نوع برنامهریزی، تکیهگاه محکمی برای اداره جامعه نبوده است. یکی دیگر از دلایل منکران نظام برنامهریزی، سابقه تدوین برنامههای نازل و بیکیفیت و عدم موفقیت برنامهها در ایران به دلایل مختلف بوده است که شاید چندان بیراهه نباشد. هر چند شاخصهایی برای اندازهگیری انحراف اقتصادی در کشور در دو حالت برنامههای بد و اجرای بد با فقدان برنامه نداشتهایم تا با اطمینان بیشتری این دلیل را مستند کنیم.
نیاز به نظام برنامهریزی پویا
در برنامهریزی ایران متاسفانه باید گفت تلخندی وجود دارد که میتوان آن را تابلو کرده تا برنامهریزان آینده فرآروی خود قرار دهند تا مانند اسلاف خود نادرست نگویند و ننویسند و آن این تلخند است که «از سال 1327که نظام برنامهریزی در ایران آغاز شده است تا کنون که 66 سال از آن میگذرد، هرساله در اهداف برنامههای یکساله و پنج ساله و ... نوشتهایم که یکی از اهداف برنامه، کاهش یا قطع وابستگی به نفت است.» مسلما نامعقول است که از یک برنامه، بدون شناخت ساختار و کیفیت و نیروهای آن، انتظارات خاصی داشته باشیم. هر نظامی بسته به ساختار و کیفیت و اجزای آن میتواند محدودهای از خواستههایمان را اجابت کند؛ هر چه مشخصات نظام برنامهریزی کاملتر باشد، خروجی آن ایدهآلتر میشود و با اهداف، انحراف کمتری دارد.
سازمان برنامهریزی باید بهگونهای شکل گیرد که استنباط دیگران از مفهوم و کارکرد این سازمان، مفاهیم نازل و سبک مثل توزیعکننده پول نفت، سازمان کار چاقکنی برای اجرای پروژهها و ... نبوده؛ بلکه یاد آور مفاهیم توسعه، بهرهوری، نظارت، کار و تلاش، بررسی سنجش عملکرد، کارآیی، فسادزدایی، تدبیر، توزیع عدالت و همه مفاهیم مثبت و انرژیبخش باشد. نظام و سازمان برنامهریزی در ابعاد اقتصادی درصورتیکه با عقلانیت و تدبیر همراه و چشم امید به آینده داشته باشد، باید بتواند در حوزه درآمدها، خلاقیت و بهرهوری انسانها را افزایش و در حوزه هزینهها صرفهجویی و سالمسازی انسانها را از فساد اقتصادی ترویج دهد.
پیشنهاد
با توجه به ضرورت وجود سازمانی به منظور برنامهریزی در راستای استفاده از امکانات و نعمتهای بیشمار در کشور جهت نیل به اهداف ترسیمشده پیشنهاد میشود، سازمانی با نام «سازمان برنامهریزی، سنجش و نظارت» یا مشابه آن که مدیریت و اداره آن فرادولتی باشد، شکل گیرد. این سازمان با مشارکت نمایندگان سه قوه که بتوان شاخص بازتاب عملکرد آنان را در سه بعد (تدوین، اجرا، نظارت) ارزیابی و سنجش کرد، با مشارکت افراد خبره و خلاق و کارآفرین میتواند گرهگشای کار باشد. این سازمان باید بتواند با تکیه بر روح اخلاق انسانی وظیفه برنامهریزی به مفهوم توسعهای آن و استفاده از نیروهای مادی و معنوی بالفعل و بالقوه بخشهای مختلف کشور و هماهنگی آن را در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد؛ بنابراین ضرورت دارد بر مبنای عقلانیت و اشتراک مساعی تمام اندیشهها و عملگرایی در حوزههای مختلف، بهعنوان موجودی زنده و پویا، در عرصه جامعه سر برافرازد.