فرشاد مومنی گفت: از نظر الگوی سرمایهگذاریها به شرحی که اشاره کردم با کمال تأسف نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور خطای راهبردی وحشتناک کرد و ما را به سمت خام فروشی بسیار شکنندگی آور و آسیب زا کشاند.
دکتر فرشاد مومنی که به اتفاق دکتر بهمن آرمان با عنوان «بورس: کانون سوداگری مالی یا تامین مالی تولید» در یک نشست مجازی در صفحه اینستاگرام موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت، اعلام کرد:
حداقل طی یک سال گذشته بیش از 15 بار به مسئولان کلیدی کشور و بخصوص سران قوا گفتیم به صورت ناگهانی و یکباره تصمیمهای ناسنجیده و فاقد اعتبار علمی را نیاورید و به عنوان فرمان ابلاغ کنید. سازوکارهایی تدارک ببینید که قبلاً دربارهی طول و عرض آن ها گفتگو شود و تا جایی که امکان پذیر باشد از کیفیت دانایی و توانایی بیشتر برنامهها برخوردار شوند. در ماجرای بورس هم عیناً این اتفاق افتاد. این ها ناگهان و بدون مقدمه و تمهید بستر نهادی یکباره در حالی که نه در برنامهی میان مدت و برنامه به اصطلاح ششم، چنین چیزی در این ابعاد پیشبینی شده بود و نه در بودجه سال 99 این گونه عمل کردند. صرف نظر از همهی ماجراهای شبهه ناکی که داشت، حداقل در ظاهر بر اساس قانون برنامه و بودجه این سند به عنوان برنامهی یک سالهی حکومت در نظر گرفته میشود. در هیچکدام از آنها این گونه دامن زدن به تب شبهه ناک، پر فساد، نابرابرساز و مشروعیت زدای بورس را پیشبینی نکرده بودند. بدون برنامه و مطالعهی کافی این ماجرا را مطرح کردند بعد که کارشناسان واکنش نشان دادند دربارهی شیوهای که کار جلو میرود و خطرات و پیامدهایی که برای کشور دارد متأسفانه بجای اینکه حرف گوش دهند شاخ و شانه کشیدند و حتی وعدههای غیر متعارفی دادند.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: در اوایل سال خاطرم هست شخصاً به عنوان اتمام حجّت شرعی به آنها گفتم حواستان باشد شما حیثیت حکومت را گروگان میگذارید و مردم را دعوت میکنید به طرز غیر متعارف و بدون برنامه وارد این جریان شوند. بدانید اگر پیامدهای این کار به قاعدهی شواهد تجربی و مبنای نظری قابل پیشبینی اتفاق بیفتد نمیتوانید بگویید کسی اینها را مجبور نکرده بود. در ظاهر کسی کسی را مجبور نکرده بود اما شما حیثیت حکومت را خرج کردند و حتی از جاهای بسیار کلیدی مافوق ساختار رسمی کسانی صحه گذاشتند و گفتند این برنامهی نظام است. در آنجا هشدار دادیم عواقبی خواهد داشت. با کمال تأسف اکنون که عواقب ظاهر شده مسیرهای در دستور کار قرار گرفته پنهان کردن کانونهای اصلی مشکل، دامن زدن به مناسبات رانتی و ایجاد به هم ریختگیهای غیر متعارف برای سالهای آتی در دستور کار است.
وی افزود: در دورهی آقای احمدینژاد زمانی که ایدهی سهام عدالت را مطرح کردند، حدود 37 هدف کلی برای جابجایی دارایی مختصر در نظر گرفته بودند و میگفتند ایران با چنین چیزی گلستان خواهد شد. در همان زمان به آنها هشدار داده شد اولاً با این ابزار باید بفهمید حد و حدود کارایی چیست و نمیتوان یکباره 37 هدف را با چنین چیزی محقق کنید ضمن اینکه بین 37 هدفی که مطرح میشد تعارض وجود داشت و اگر سازوکارهای حل و فصل تعارضها و ایجاد هماهنگیها ایجاد نشود، این موضوع گرفتاریهای پرشمار جدیدی به ما اضافه میکند. بدون اینکه به هیچکدام از هدفهایی که مطرح کرده بود برسد. اینها آن را گوش نکردند در گام بعدی ماجرای شوک قیمت به حاملهای انرژی را مطرح کردند این بار بجای 37 هدف 54 هدف مطرح کردند. اکنون حرفهایی که مقامات رسمی کشور در طی یک سال گذشته به ویژه در ابعاد غیر متعارفی دربارهی بورس گفتند اصلاً از شیرین کاریهای دورهی احمدینژاد چیزی کم ندارد. این خیلی مایهی تأسف و غم انگیزی است بخاطر اینکه کشور به ازاء همهی خطاهای ریز و درشتی که مسئولان انجام دادند حداقل میتواند افتخار داشته باشد و بگوید من یک برنامهی بسیار گستردهی تربیت کارشناس اجرا کردم.
وی افزود: ما نمیتوانیم بگوییم جمهوری اسلامی یا دولت حسن روحانی یا جلسهی سران قوه مقصر هستند که کرونا در عالم پیدا شد. اگر تحریمها برگشت آدم غیر نرمالی بود که خود آمریکاییها دربارهی غیر نرمال بودن او واکنش نشان میدهند. کسی اینها را به حساب شما نمیگذاشت میتوانستید صادقانه بگویید سه شوک؛ این دو به اضافهی سقوط قیمت نفت اتفاق افتاده و ما گرفتار هستیم. به بحث میگذاشتید امکان داشت راههای بسیار کم هزینهتر و پر دستاوردتر پیشنهاد کرد ولی اکنون به مناسبات رانتی و مفت خوارگی دامن میزنید و ابزارهایی که تحت شرایطی و با تمهید بستر نهادی خوب میتواند در خدمت توسعهی ملّی قرار بگیرد را هم بدنام میکنید و این یک گرفتاری بسیار بزرگی هست که متأسفانه باید به آن توجه کنیم.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: هر تصمیمی که گرفته میشود نقطه آغاز آن خودشناسی است. من با بعضی از نکاتی که آقای دکتر آرمان گفت همدلی دارم اما بعضیها را برای شرایط کنونی ایران بسیار نامناسب میدانم برمیگردد به اینکه اول باید دربارهی ترکیب مشارکت کنندگان در بورس گفتگویی کنیم. اگر آن ترکیب نسبتی با توسعهی ملّی نداشت اول باید آن ترکیب را اصلاح کنیم وگرنه دامن زدن به تب بورس خودش به یک ماجرایی تبدیل میشود که بخشهایی از آن را در ماههای اخیر نگاه میکنیم. آخرین برآوردهایی که به صورت رسمی وجود دارند میگوید از سال 1393 تا امروز حدود 66 درصد از ارزش بورس واقعاً موجود به 6 رشته تعلق دارد. اگر این 6 رشته باد و فوت کرده شوند کشور نفع میبرد یا نمیبرد؟ آقای دکتر آرمان به درستی جهتگیریهای مشکوک و شبهه ناک وزارت نفت را مورد سؤال قرار داد دربارهی اینکه اینها میخواهند ظواهر خام فروشی را تغییر دهند ولی میخواهند ایران همچنان خام فروش باقی بماند به همین خاطر به پایین دست نفت اصلاً توجه بایسته نمیکنند. در این زمینه مثالهای پرشمار دیگر هم وجود دارند که یکی از آنها طرز عمل بانکهای خصوصی است که در این زمینه مفصّل صحبت کردیم. پتروشیمیها، بانکیها با تمرکز بر بانکهای خصوصی یا شبه خصوصی، فلزات اساسی، مخابرات، استخراج کانیهای فلزی و فرآوردههای نفتی جزو استثناءهایی هست که در فعالیتهای خود مضمونهای ضد توسعهای شبه ربوی پیدا میکنند عموماً جز آن دو استثناء کاملاً خصلت رانتی معدنی دارند. پس اساس بورس روی چنین ستونهایی استوار شده و اساساً خود اینکه اینها را باد کنیم به معنای رأی دادن عمق بخشی به وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج است. در این زمینه ما باید بحثهای بنیادی کنیم و با هم به تفاهم برسیم.
دکتر مومنی ادامه داد: شما به اسم تقویت تولید بورس را باد میکنید نتیجهاش این شده که در دورهی سالهای 1387 تا 1398 در حالی که کل بورس 6.3 برابر شده پتروشیمیها عمدتاً خام فروش 28.5 برابر شده و بانکها 9.6 برابر شده و... بنابراین یک رکن مهم قضیه اینکه دربارهی خودشناسی تصویر روشنی داشته باشیم. از نظر الگوی سرمایهگذاریها به شرحی که اشاره کردم با کمال تأسف نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور خطای راهبردی وحشتناک کرد و ما را به سمت خام فروشی بسیار شکنندگی آور و آسیب زا کشاند. از کل سرمایهگذاریهایی که در بخش صنعت و معدن انجام شد 70 درصد به همین این نوع فعالیتها تعلق گرفت. 70 درصد کل سرمایهگذاریها طی ده سال گذشته به صنایع پالایشگاهی، پتروشیمیایی، کانی غیر فلزی و فلزات اساسی تعلق گرفته است. این در حالی است که 20 رشتهی دیگر که سهم 60 درصدی در اشتغال صنعتی سهم آنها در سرمایهگذاریها 30 درصد بوده است. پس خطاهای راهبردی خیلی بزرگ در این زمینه انجام شده و نتیجهی عملی آن این شده که ایران در مقیاس کل جهان به طرز فاجعه آمیزی به سمت کشورهایی با افراطی ترین شدت اتکاء به رانت منابع طبیعی سقوط کرده است. فقط کافی است توجه داشته باشید حجم صادرات سنگ آهن ایران در دورهی 1380 تا 1396 حدود 39 برابر شده؛ سهم صادرات محصولات آهن و فولاد خام 17 برابر شده؛ سهم صادرات پتروشیمی حدود 10 برابر افزایش پیدا کرده است. این ناتوانی وحشتناک ما را به سمت سقوطهای چشمگیر هدایت کرده که واقعاً باز کردن باب هر کدام از آنها واقعاً افقهای تکان دهندهای را به روی ما قرار میدهد. رئیس انجمن سنگ مصاحبه کرد و دربارهی ارزش دلاری صدور 15 میلیون تن سنگ عدد و رقمهایی داد. ما محاسبه کردیم و متوجه شدیم اینها هر 75 کیلو سنگ از مملکت را به قیمت یک سنت صادر میکنند. بر اساس این الگوی فاجعه ساز میبینید کشور را سامان دادند فقر، فلاکت، عقب افتادگی، خام فروشی و هزار نوع بحران کوچک و بزرگ را به ایران تحمیل کردند که میخواهیم عده اندکی را غیر متعارف فربه کنیم.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: ما دربارهی روند سقوط به سمت خام فروشی افراطی دادههای سری زمانی بانک مرکزی را بررسی کردیم چیزی که برای ما خیلی تکان دهنده است اینکه از کل رقم دلاری حاصل از صدور کلوخههای کانی فلزی که در پنجاه سالهی اخیر بانک مرکزی در دورهی 47 تا 96 گزارش داد میگوید 91 درصد کل عایدی صادراتی ما در پنجاه سالهی اخیر مربوط به دورهی 84 تا 96 میشود. از یک سو ما واقعاً تخلیهی منابع بسیار وحشتناک و پر فاجعه ایجاد میکنیم و از سوی دیگر زمانی که اینها چنین حمایتها و پشتیبانیهایی میشوند ساختار تصمیمگیری ما را به تسخیر مطامع خودشان درمیآورند. متأسفانه دربارهی این مسائل که جزو الفبای کشورداری و مباحث اقتصاد سیاسی است اصلاً بحث و گفتگویی نمی شود حتی در فرآیند تصمیمگیری دربارهی برنامههای میان مدت کشور هم میدانیم هیچکدام از بحثهای بنیادی مطرح نمیشود و همه چیز پشت دربهای بسته و به صورت غیر متعارف بیرون درمیآید. زمانی که از زاویهی رانت، ربا، فساد و خام فروشی به این تحولات نگاه میکنید میبینید دادههای بسیار تکان دهندهای سر برمیآورد که اکنون در مجال جلسه نیست دربارهی جزئیات اینها صحبت کنم با اینکه همهی دادههای آن را فراهم کرده بودم تا در این زمینه صحبت کنم.
دکتر فرشاد مومنی ادامه داد: نگاه کنیم این مناسبات چه بر سر ما آورده است. ما محاسبه کردیم و متوجه شدیم از کل کارهایی که در سال جاری با بازی مشکوک که دربارهی نرخ ارز درآورده شده معدنیها در هشت ماه اول امسال که هنوز به انتها نرسیده تاکنون حدود 600 هزار میلیارد تومان رانت ناشی از افزایش قیمت ارز بدست آوردند. ویژگی مشترک اینها این که کمترین اشتغال زایی، ارزبری و آلودگی را دارند. ببینید برای کشور چه ایجاد میکنند و خودشان چگونه به صورت غیر عادی کارهای شگفت انگیز میکنند و متأسفانه پشتیبانیهای غیر متعارف و مشکوکی هم از آنها میشود. در سال 1394 که کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز را منتشر کردم خیلی شفاف گفتم در این کشور با پدیدهای روبرو هستیم که من اسم آن را «اتحاد سه گانهی ضد توسعهای» گذاشتم. اتحاد سه گانه سه ضلع دارد: یک ضلع دولت کوته نگر و رانتی؛ یک ضلع غیر مولّدها به طور کلی هستند که بخش اعظم آنها حتی تولید را محمل کسب رانت کردند؛ ضلع دیگر مافیای رسانهای و هم پیمانان فکری هستند که برای اینها جریان سازی غیر متعارف میکنند و کشور را به این ورطه انداختهاند. از گزارشهای رسمی مستنداتی دارم که میگوید اگر به سمت قاچاق لوازم آرایش بروید سودتان 240 درصد میشود. کدام فعالیت تولیدی میتواند با چنین چیزی رقابت کند؟ اگر واردکنندهی خودرو باشید سودتان تا مرز 500 درصد قابل تصوّر است. خیلی جالب است اگر شما دلال فولاد شوید سودتان 20 برابر تولیدکنندهی فولاد میشود، بگذریم که خود فولاد و پتروشیمی و سیمان چقدر رانت میگیرند و اینها تعزیه گردانهای اصلی بورس با این کیفیت هم هستند. اینها محاسبههای رسمی هستند که میگوید اگر شما به سمت واردات لوازم خانگی بجای تولید بروید درآمدتان سه برابر میشود. عایدیهای کسانی که عریان و آشکار این گونه کار میکنند این گونه باشد ببینید کسانی که به شیوهی قاچاق در همین رشتهها فعال میشوند چه ماجرایی پیدا میکند. نتیجهاش این شده که طی سه دههی گذشته بنیهی تولید صنعتی ایران بیسابقهترین سقوط طی پنجاه سال اخیر کرده است.
وی ادامه داد: گزارشهای مؤسسه پژوهشهای بازرگانی و صنعتی وزارت صمت ببینید. در آنجا هر سال دربارهی روند رابطهی مبادله گزارش میدهد بدین معنا بین قیمت کالاهای صادر شده و وارد شدهی ایران چه نسبتی وجود دارد. رابطهی مبادلهی ما یک سقوط بین 40 تا 60 درصدی نسبت به سال 1367 پیدا کرده که آن سال در کل ده سال اول بعد از انقلاب بدترین سال عملکرد اقتصادی بود. در طی سی سال با چند هزار میلیارد دلار ارزی که عزیزان هزینه کردند نتیجهاش این شده که نسبت به آن زمان چنین سقوط وحشتناکی کردیم. گزارش اطلس پیچیدگی را نگاه کنید که روی تولید دانایی محور به مثابه تولید توسعه گرا تأکید میکند. در آنجا گزارش داده از 1965 تا 2016 حدود 20 رتبه به سمت خام فروشترین کشورهای دنیا سقوط کردیم از زمانی شاخص پیچیدگی اندازهگیری میشد و در نتیجه فقر، فلاکت، نابرابری و عقب ماندگی کمر جامعه را میشکاند.
دکتر فرشاد مومنی که به اتفاق دکتر بهمن آرمان در نشست مجازی «بورس: کانون سوداگری مالی یا تامین مالی تولید» سخن می گفت، ادامه داد: آقای دکتر آرمان رشته فعالیتهایی را پیشنهاد کرد که باید در جای خود به عنوان ایدههای برای بحث در نظر گرفت ولی حداقل میگویند شیوهای که شما حیثیت دولت را خرج میکنید و به شیوهای از بورس کسب درآمد میکنید که تشدیدکنندهی بحرانها، تعمیق کنندهی عقب ماندگی و نابرابری و برای حکومت مشروعیت زدا است. چرا گفتگو نکردید تا راه حلهای منطقیتر، کم هزینهتر و پر دستاوردتری مشاهده کنیم؟ چند روز پیش من با یکی از پژوهشگران برجستهی جامعه شناسی اقتصادی کشور صحبت میکردم ایشان به من وعده داد نتیجهی تحقیقات خود را منتشر میکند. در آنجا روی تحولاتی که روی قیمت سهام فولادیها فقط در سال 1399 اتفاق افتاده با جزئیات نشان داد 19/3/1399 رئیس انجمن سنگ میگوید فشار میآورید برای اینکه رانتهای غیر عادی به فولادیها تعلق بگیرد. او نمیدانست چند سال قبل از ایشان زمانی که گزارش ملّی توسعهی پایدار درآمد به صراحت گفته شد سیمانیها، فولادیها و پتروشیمیاییها، بزرگترین رانت خوار از نظر بهره گیری از رانتهای غیر متعارف منابع انرژی هستند. خیلی جالب است هر وقت میخواهد به سر مردم بزنند استاندارد قیمتهای بینالمللی میشود. کمیتهی ملّی توسعهی پایدار با همان استاندارد قیمت بینالمللی قیمت گازی که به عراق و ترکیه میفروشیم مبنا قرار داده بود و بعد گفته بود به فولادیها و سیمانیها و پتروشیمیاییها چگونه رانت می دهیم. پس آن ها یک رانت بزرگ از تحولات نرخ ارز پیدا میکنند. آنگاه رئیس بانک مرکزی و بقیه عجز و لابه میکنند. ببینید چقدر جالب شده و چه مناسباتی در مملکت ایجاد شده است!
وی گفت: تمام صنایع بدون استثناء آنها که عمده و کلیدی هستند از محل منابع ارزی نفتی و گازی سرمایهگذاری شدهاند و فلسفهی وجودی آنها این بوده که در خدمت توسعهی ملّی قرار بگیرند. ما چه بازیهایی درآوردهایم که اکنون باید منّت بکشیم، التماس هم کنیم و ده نوع هم رانت دهیم در آخر بگوییم چقدر از ارزی که باید برگردانند برنگشته است. این شیوهی حکمرانی محکوم به شکست است. در گزارشی که دوست ما میداد دقیقاً مرحله به مرحله اینها را توضیح میداد که چگونه اینها به یکباره با رکن دومی که غیر مولّدها صحنه سازی میکنند و قیمتها را به طرز غیر عادی بالا میبرند. در این شرایط اینستیتوشنها حمایت نمیشود و تجربهای در این زمینه ندارند داراییهای پراکنده و اندک خودشان را وارد میکنند. در قیمتهای بالا به اینها فروخته میشود و بعد سقوط میکند به محض اینکه سقوط کرد حقوقیهای شناخته شده سهام را جمع آوری میکنند و ترتیبات نهادی به طرز غیر متعارف استثماری را شکل میدهند. در اینجا ما چوب هشت چیز دیگر را با هم میخوریم و کشور عقب افتادهتر و گستره و عمق فقر بیشتر و بحران محیط زیست شدیدتر و نابرابریها بیشتر میشوند.
دکتر فرشاد مومنی گفت: خود اینکه طول و عرض فقرا در ابعاد غیر متعارف گسترش پیدا میکند به یک معضل ملّی تبدیل میشود. به یکباره عزیزان چشم باز میکنند میبینند اندازهی جمعیت حاشیه نشین کشور یک چهارم کل جمعیت کشور میشود. اگر ملاحظهای که آقای دکتر مطرح کرد روی اندازهی جمعیت اعمال کنیم یکباره میبینیم حاشیه نشینها نزدیک به یک سوم کل کشور میشوند. از سوی دیگر مسئولان کلیدی کشور میگویند 75 درصد جمعیت کشور برای بقاء نیاز به حمایت معیشتی دارند. بحث بر سر اینکه عزیزان میخواهند تا کجا این مناسبات را ادامه دهند؟ اگر ما میپذیریم این مسیر مسیر نجات نیست هر یک لحظه زودتر به ترمز بزنیم به نفع کشور است. برای من واقعاً مایهی غصه است که میشنوم گروههایی فشار میآورند تحت عنوان اینکه مردم به بورس مراجعه کردند میگویند یک سهم از منابع صندوق توسعهی ملّی بگیریم و به بورس تزریق کنیم. به اسم اینکه مردم در این ماجرا چنین و چنان هستند داراییهای بین نسلی که قرار بود به کشور امنیت بخشی کند تحت عنوان حمایت از بورس میخواهد اینجا کانالیزه شود.
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: خیلی صمیمانه و مشفقانه و خاضعانه به سران محترم قوا میگویم مضمون و ضد توسعهای و پر فساد بودن این کار اصلاً چیزی کمتر از پرداخت حدود سی و پنج هزار میلیارد تومان داراییهای بین نسلی کشور به دارندگان حساب در مؤسسههای مالی غیر مجاز نیست. چقدر غم انگیز و مشروعیت زدا بود که اینها سی و پنج هزار میلیارد تومان داراییهای بین نسلی نابود کردند و بعد اسم آن را ساماندهی به مؤسسههای اعتباری غیر مجاز گذاشتند. اگر به معانی این تعابیر توجه دارید هیچ جای دنیا غیر مجازها را سامان نمیدهند، فعالیتهای آنها را متوقف میکنند. اگر متوقف نکردید پیشکش، این رقم در این ابعاد را دو دستی به آنها تقدیم میکنید و بعد اسم آن را ساماندهی میگذارید! لابد اسم هم ترازی برای تزریق منابع صندوق توسعهی ملّی به بورس در نظر میگیرند!
وی گفت: فقط هشدار میدهم ما دچار از کارکرد افتادگی خیلی غیر متعارف میشویم. زمانی که مناسبات را روی این قرار میدهید تا اندک جمعیتی برخورداریهای رانتی و پر فساد غیر عادی پیدا کنند و بخش بزرگی از جمعیت دچار گرفتاریهای فاجعه آمیز شوند علائمی که تا امروز برای آن ظاهر شده کافی است. لااقل بر اساس تجربهی فاجعه آمیزی که شیوهی برنامهریزی در برنامهی ششم در پیش گرفته شد برای بودجهی سال 1400 درس گرفته شود و باز دوباره به اسم اصلاح ساختار بودجه مناسبات پر فسادتر و نابرابرسازتر دیگر را در دستور کار قرار دهند و به اسم برنامهی پنج سالهی توسعه یک سند ضد توسعهای فاجعه ساز و بیکیفیت دیگر را ترتیب دهند. شیوهای که طی سه دههی گذشته برای ادارهی اقتصاد در دستور کار قرار گرفت اقلیت رانت خوار و رباخوار و پرفساد را غیر عادی چاق کرده که اکنون میتوانند اعمال اراده کنند و باج و امتیاز بگیرند و اکثریتی که به این وضع افتاده و از همه مهمتر اینکه آسیب پذیر نهاد دولت صرف نظر از افرادی که میآیند و میروند از نظر مالی به فاجعه آمیزترین شکل خودش رسیده است.
دکتر مومنی ادامه داد: در یک دههی گذشته روند تحولات آینده فروشی توسل به وام گیری داخلی و خارجی و فروش داراییها برای ادارهی امور روزمرهی کشور در دولت به چه وضعیتی دچار شده است؟ در سال 1397 که بازی فاجعه ساز با نرخ ارز در دستور کار قرار داد شد به نفع طیفی که اکنون در بورس بزرگترین برخوردار هستند و مردم و دولت را تنبیه میکنند چگونه عمل شد. در سال 97 محاسبه کردیم و دیدیم میزان رانت ضد توسعهای، پر فساد و نابرابرساز ایجاد شده که عمق بخشی به وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج را اجتناب ناپذیر میکند در اثر بازی خطرناکی که عزیزان در سال 97 با نرخ دلار کردند از کل رانت ناشی از صدور نفت فزونی گرفت. تا کجا میخواهید این را جلو ببرید؟ واقعاً چه اتفاق دیگری باید بیفتد که متوجه شوید حتی در قبال همسایهها از نظر کارنامهی عملکرد اقتصادی وضعیت بدی داریم. چقدر غم انگیز است که همسایههای جنوب خلیج فارس جزو اقتصادهای با کمترین میزان تورم در دنیا باشند و ما ده سال جزو اقتصادهای ممتاز از نظر اندازهی تورم دو رقمی که ایجاد کردیم. چرا باید مالیات تورمی خشن و ضد توسعهای و ناعادلانه از فرودستان گرفته شود و برخورداریها نصیب آنها شود؟
این صاحب نظر اقتصاد ایران گفت: به اسم اینکه میخواهیم نظام مالیاتی را اصلاح کنیم اول از همه مالیات بر سود سپرده را منتفی میکنند بعد مالیات بر عایدی شرکت در بورس را منتفی میکنند در حالی که گزارش رسمی که خود عزیزان منتشر کردند و میگویند طی سه دههی گذشته بیش از 90 درصد تسهیلات به دهک ثروتمندترین رسیده است. . از سوی دیگر میگویند در سه دههی گذشته حدود 50 درصد از کل خانوارهای ایرانی حتی نتوانستند یکی از گونههای مختلف تسهیلات بانکی استفاده کنند. بنابراین باید خیلی هوشیار باشیم وقتی میگویند مردم دقیقاً معلوم باشد چه کسانی هستند. هنوز اندازه و کفایت ذخیرهی دانایی موجود در ایران از سطح پیچیدگی مسائلی که روبرو هستیم بالاتر است. از نظرم بزرگترین کفران نعمتی که سران قوا و به ویژه دولت و مجلس میکنند اینکه ذخیرهی دانایی را نادیده میگیرند و با تصمیمگیریهای سطحی و نیندیشیده بر سر کشور چنین سرنوشتی را بار میکنند که واقعاً به هیچ وجه حق این جامعه نیست. دادههای بسیار تکان دهندهای دربارهی بورس وجود داشت که آنها را ذکر نکردم به دلیل اینکه عملکرد عزیزان در هشت ماه گذشته به اندازهی کافی روحیهی مردم و علاقمندان به توسعهی کشور را تضعیف کرد. امیدوارم گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن این واقعیات وجود داشته باشد و عزیزان برای گفتگوهای جدّیتر و جلب مشارکت بیشتر دانایان در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع راه را باز کنند تا اوضاع کشور بسامانتر شود.
جماران