"صدام مدعی نسب بردن از بخت النصر، پادشاه بزرگ بابل در قرن پنجم پیش از میلاد شد، بخت النصر البته مسلمان نبود، ولی با متزلزل شدن حکومت صدام و کاهش مشروعیت آن، او کوشید قدرتش را نه تنها با توسل های مفصل به اسلام، که همچنین هر ابزار دیگری که بتوان به آن اندیشید تحکیم کند، اما در سال ۱۹۸۲ صدام ریشه های سکولار اش را کاملا کنار گذاشته بود. او از جهاد سخن می گفت و سخنرانی هایش را با عباراتی مذهبی از قبیل "خداوند از شما دفاع و حفاظت می کند و شما را به راه پیروزی هدایت خواهد نمود" به پایان می رساند.
در سال ۱۹۸۴، در جشنی به مناسبت تولد پیامبر اسلام، از صدام با عنوان "رهبر تاریخی، نابغه، و جهادگر ما که برای آینده مردم عراق و عزت دین توحید میجنگد و از پیام ابدی اسلام هدایت می گیرد" یاد شد. شش سال بعد، در زمان حمله به کویت، او مدعی بود «خداوند راه را به ما (بخوانید: من) نشان داد ... خداوند حافظ ماست". تصویر او که برای نماز زانو زده است، شروع به ظاهر شدن در فضاهای عمومی کرد. پس از شکست کامل به دست نظامیان (عمدتا) امریکایی در عملیات توفان صحرا در ژانویه 1991 صدام حتی بیشتر به اسلام متوسل شد.
او یک برنامه عظیم از تعلیمات اسلامی به راه انداخت و در مدارس زمان اختصاص یافته برای تدریس قرآن و حدیث را به دو برابر و حتی سه برابر رساند. افراد بالغ، حتی وزرای کابینه، مجبور به گذراندن دروس قرآن شدند و او مرکز صدام برای قرائت قرآن و دانشگاه صدام برای مطالعات اسلامی را تاسیس کرد. دانش معلمان از متون دینی مورد امتحان قرار می گرفت و زندانیان اگر می توانستند بخشهایی از قران را حفظ کنند احکام شان کاهش می یافت. در ۱۹۹۲ صدام اصرار کرد عبارت الله اكبر به پرچم عراق اضافه شود و در ملاء عام اعلام نمود این پرچم تبدیل شده است به "نماد جهاد و ایمان ... علیه گروه کفار"
اینک صدام داشت خود را در قامت "امیرالمؤمنین" ظاهر می کرد و با تاکید هر چه بیشتر بر قفس هنجارها، نیات دینی اش را برق و جلای بیشتری می بخشید. در سال 1994 فرمان شماره ۵۹ اولین مجموعه از مقررات ملهم از شریعت را به همراه آورد که قرار بود مجموعه قوانین عراق را متحول کند. در این مجموعه مجازات سرقت قطع دست از مچ بود و برای بار دوم پای چپ از مچ قطع می شد. کمی بعد برای صرافان غیرمجاز و نیز "رباخواران" نیز همین تنبیه در نظر گرفته شد. در دهه 1990 پیش از این اقدامات قوانینی تصویب شد که سنن قبایلی را در قوانین جزایی وارد می کرد، به عنوان مثال قتل زن زنان کار توسط بستگان. صدام تشدید قفس هنجارها را ادامه داد و اقداماتی شبیه عربستان را در مورد نظام قیمومیت مردان به اجرا گذاشت. زنان اجازه سفر به خارج را نداشتند، مگر همراه یکی از بستگان مذکر خود. او اعلام کرد زنان باید مشاغلشان را رها کنند و در خانه بمانند، ولی این فرمان به اجرا در نیامد، ظاهرا از آن رو که چندان محبوبیتی برنمی انگیخت".
ریشه های بالا گرفتن بنیادگرایی و تشکیل گروه هایی مثل داعش را باید در همین بازی دولت های خاورمیانه با هنجارهای دیرپای جوامعشان جستجو کرد، اینکه چرا پانزده نفر از 19 نفر رباینده هواپیما در قضیه 11 سپتامبر از صحرای حجاز در آمده بودند را شاید بتوان با این ملاحظات بهتر بررسی کرد، اما اصلاحگری در این شرایط هم از مشاغل سخت است، قرار است محمد بن سلمان (به قول فرنگی ها ام بی اس) عربستان را تکان دهد، کسانی می گویند بعید است توفیقی پیدا کند، باید نشست و دید، والله اعلم.
*غازی: مرد پیکار و با دشمن دین کارزارکننده
منبع: https://t.me/RahbordChannel