سه شنبه, 05 فروردين 1399 16:01

محمدمهدی بهکیش: برای کاهش محسوس سطح رفاه جامعه در درازمدت آماده شویم

نوشته شده توسط

محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان با تأکید براینکه «اگر در مسیر تعاملات دولت با اقتصاد، و به‌ویژه در روابط بین‌المللی ما تحولی صورت نگیرد، افت شدید رفاه حتمی است»، نسبت به نبود بسترهای لازم برای چنین تغییر رویکردی ابراز تاسف کرد و گفت: باید برای یک کاهش محسوس سطح رفاه در درازمدت آماده شویم. در این دوره، سطح رفاه بسیاری از مردم که هم‌اکنون پایین است، پایین‌تر می‌آید که می‌تواند به تداوم اعتراضات و حتی خشونت‌بارتر شدن این اعتراضات بینجامد.

 

محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان  در میزگرد «چشم‌انداز اقتصادی ایران» که با حضور مسعود نیلی، مشاور اقتصادی سابق حسن روحانی، و علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس، برگزار شد، درباره شرایط سخت پیش روی اقتصاد کشور در سال پیش رو ابراز نگرانی کرد.

 

اهم اظهارات محمدمهدی بهکیش در این میزگرد را در ادامه بخوانید:

 

برای آغاز میزگرد از بهکیش که سال گذشته بر رقابتی کردن اقتصاد و لزوم توسعه روابط بین‌المللی تاکید داشتند شروع می‌کنیم که هر دو حوزه در سال 98 درگیر مشکلاتی به مراتب شدیدتر از پیش‌بینی‌ها شد. آیا هنوز هم بر این راه‌حل‌ها تاکید دارید؟ فکر می‌کنید سال 99 چه چشم‌اندازی پیش روی اقتصاد ایران دارد و برای بهبود آن چه می‌توان کرد؟

 

محمدمهدی بهکیش: اقتصاد ایران در سال آینده قطعاً با مشکلات بیشتر و عمیق‌تری مواجه خواهد شد و تداوم سیاست‌های موجود جایی برای بهبود وضعیت نمی‌گذارد با این حال من سعی می‌کنم از همان ابتدا نگاهم به سمت بررسی راه‌حل‌های موجود باشد. از نظر من مشکل اصلی در اقتصاد ما دولتی بودن آن است. ریشه این دولتی بودن هم همان‌طور که همه می‌دانیم درآمد سرشار نفت و بی‌نیازی دولت از بخش خصوصی بوده است. در شرایط حاضر درآمد نفتی دولت به شدت کاهش پیدا کرده؛ در حدی که گفته می‌شود تقریباً قطع شده است در نتیجه در این شرایط استثنائی، امکان احیا، بازسازی و تقویت بخش خصوصی و غیردولتی فراهم شده است. بخش خصوصی باید بتواند در این دوره، نهادهایی چون سازمان‌های کارفرمایی و واحدهای مطالعاتی و تحقیقاتی ایجاد کند، از رانت‌جویی و رانت‌خواهی فاصله بگیرد و زمینه نقش‌آفرینی جدی خودش را در اقتصاد فراهم کند. البته برای این کار بخش خصوصی باید به اندازه مکفی روحیه مثبت و انگیزه داشته باشد؛ یعنی دولت باید این مساله مهم و نیاز اقتصاد را درک کند و زمینه را برای این اقدامات بخش خصوصی فراهم کند.

 

از نظر من این امکان در حال فراهم شدن است چون دولت به دلیل فقر منابع، به ناچار از یک سری فضاهایی که اساساً نباید حضور می‌داشت اما به واسطه جیب پرپول وارد شده و فعالیت کرده، کنار می‌کشد؛ بنابراین دخالت‌های دولت رو به کاهش می‌رود. این ایده‌ای که مطرح می‌کنم می‌تواند در همین میزگرد و حتی در گفت‌وگوهای بعدی مورد بحث قرار گیرد؛ چون از دید برخی ممکن است خوش‌بینی بیش از اندازه به نظر بیاید. این خواسته من است که این نگرش به بحث گذاشته شود تا از دل آن راه‌حل‌هایی برای گره‌گشایی از کار فروبسته اقتصاد ایران حاصل شود. از دید من روحیه دادن، انگیزه بخشیدن و فراهم کردن بستر فعالیت برای بخش خصوصی مثبت‌نگر می‌تواند به خروج از شرایط سخت کمک کند و به بهبود نسبی وضعیت اقتصاد بینجامد. برای مثال کارهایی که دهه‌هاست سازمان برنامه به طور متمرکز انجام می‌دهد، توسط واحدهای مطالعاتی بخش خصوصی و به طور غیرمتمرکز انجام گیرد و نتایجش را در اختیار سازمان برنامه و دیگر نهادها قرار دهد. ما باید با این دید حرکت کنیم که محرومیت اقتصاد ما از درآمد نفتی، کوتاه‌مدت نخواهد بود و باید به تدریج به اقتصاد بدون درآمد نفت عادت کنیم. چنین نگاهی می‌تواند ما را به برگرداندن اعتماد به بخش خصوصی برساند.

 

*آقای بهکیش شما روند کاهش سطح رفاه جامعه را که نیلی ترسیم کردند، چگونه می‌بینید و چه عواملی را موثر در آن می‌دانید؟ فکر می‌کنید جامعه چه واکنشی در قبال این روند خواهد داشت؟

 

بهکیش: برای روشن‌تر شدن مفاهیمی که نیلی به آن اشاره داشتند من یک مقایسه عددی می‌آورم. تقریباً در همین مدت‌زمانی که نیلی گفتند درآمد سرانه ما از ۱۰۰ به حدود ۷۰ کاهش یافته، درآمد سرانه در ترکیه 7/2 برابر، در هند 5/5 برابر و در چین 27 برابر شده است. اگر چین و این جهش فوق‌تصور در درآمد سرانه را کنار بگذاریم بررسی وضعیت اقتصاد ترکیه و هند برای ما بسیار مهم است. در راستای عدم رشد و کاهش سرمایه‌گذاری و اعتماد عمومی، می‌خواهم این ایده را مطرح کنم که طی چند دهه گذشته، منابع زیادی در کشور ما توسط گروهی استخراج و بخشی از آن مصرف شده که در رشد مصرف سرانه قابل مشاهده است؛ و بخش دیگری از این منابع، که قابل توجه هم بوده، به سمت اقتصادهایی رفته که رشد بالاتری دارند. به‌ویژه در سال‌های اخیر این روند شدت گرفته و ملموس‌تر شده است که منابع از کشور خارج به سمت کشوری چون ترکیه و اخیراً هم کشورهایی چون گرجستان یا حتی آمریکای شمالی رفته است. دلیل خروج این منابع فقدان امنیت در سرمایه‌گذاری در کشور است. اگر در مسیر تعاملات دولت با اقتصاد، تغییری ایجاد نشود و به‌ویژه در روابط بین‌المللی ما تحولی صورت نگیرد، افت شدید رفاه حتماً صورت می‌گیرد. حالا باید ببینیم در کنار تمام منابعی چون آب زیرزمینی، خاک بارور و... که تبدیل به مصرف کردیم آیا امکانات دیگری در دسترس داریم؟ آیا وضعیت فقر منابع کنونی شوک لازم را به دولت وارد می‌کند که درک کند روند گذشته دیگر نمی‌تواند ادامه پیدا کند یا خیر. اگر دولت به این نتیجه برسد که نمی‌تواند مانند گذشته رفتار کند و باید تغییر و تحولی در رویکرد خودش بدهد ممکن است با بهبود تعاملات بین‌المللی، تسهیل فضای کسب و کار، جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و... به تدریج به سمت توقف روند کاهشی درآمد سرانه و بعد افزایش آن گام بردارد. در عین حال باید ببینیم در کنار دولتی که مجبور است با توجه به فقر منابع از مداخلاتش عقب‌نشینی کند و برخی واقعیت‌ها را بپذیرد، آیا می‌توانیم یک بخش خصوصی کاملاً مستقل از دولت و فارغ از رانت دولت داشته باشیم که بتواند اقتصاد ما را به سمت رشد رهنمون کند، سیگنال‌های لازم را برای جهت‌گیری دولت بفرستد و مطالعات و تحقیقاتی را انجام دهد و منتشر کند تا به جامعه نشان دهد که واقعاً نیاز به یک تحول اساسی در اقتصاد وجود دارد.

 

متاسفانه هنوز به نظر نمی‌رسد که بستر چنین تغییراتی فراهم آمده باشد. در نتیجه باید همان‌طور که نیلی عنوان کردند برای یک کاهش محسوس سطح رفاه در درازمدت آماده شویم. در این دوره، سطح رفاه بسیاری از مردم که هم‌اکنون پایین است، پایین‌تر می‌آید که می‌تواند به تداوم اعتراضات و حتی خشونت‌بارتر شدن این اعتراضات بینجامد و در عین حال عده‌ای که برخوردار هستند بیش از گذشته به این سمت خواهند رفت که دارایی‌های خود را از کشور خارج کنند و به سمت نظام‌های باثبات‌تر بروند.

 

***

 

 در تداوم بحث بگویم معمولاً کشورهای دیگری که در چنین شرایطی قرار گرفتند، دو سرنوشت داشتند؛ یا در چرخه فقر و پوپولیسم گرفتار شدند مانند ونزوئلا، که با وجود منابع بسیار زیاد تمام ساختارهای سیاسی و اقتصادی آن در حال فروپاشی است یا کشورهایی چون ترکیه که در یک بازه زمانی یا به عبارتی در یک بزنگاه، اغلب با فشار بخش خصوصی و تلاش برخی دولتمردان، با یک شوک تغییر مسیر می‌دهند و فضا را برای بهبود وضعیت فراهم می‌کنند. به نظر من در داخل کشور ما هم بخش خصوصی که تمایلی به خروج سرمایه از ایران ندارد یا گروه‌هایی با تمایلات ملی‌گرایانه و مدیرانی با گرایش به تغییر بنیادی در جهت بهبود، حضور دارند. اگر بتوان این گروه‌ها را با ایجاد انگیزه فعال کرد شاید راهی برای خروج پیدا شود. من مانند نیلی معتقدم که این اتفاق در کوتاه‌مدت رخ نخواهد داد اما امیدوارم تلاش‌های ما بتواند در ظهور چنین گروه‌هایی و پرورش فکری و ذهنی چنین افرادی موثر باشد و مسیر رسیدن به این تغییر و تحول را کوتاه‌تر کند. مجموعه‌هایی چون دانشگاه شریف یا نهادهای رسانه‌ای چون تجارت فردا و دنیای اقتصاد می‌توانند در این راستا کمک‌کننده و تسهیلگر باشند. ما باید راهی را برویم که با جلب اعتماد مردم و بخش خصوصی و قاعده‌مند کردن حضور و فعالیت دولت زمینه را برای سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی فراهم کند تا رونق به تولید بازگردد. جامعه ما برای دهه‌ها نگاه به دست بخشنده دولت داشته و منتظر بوده است تا دولت مسیر نشان دهد و انگیزه ایجاد کند. ما باید از این گذشته، جدا و دور شویم.

 

واقعیت این است که ما خودمان به عنوان افرادی که همیشه مثبت‌نگر بودیم و سال‌ها سعی کردیم اندک روزنه‌های امید را ببینیم، در حال ناامید شدنیم. به نظرم باید تلاش کنیم گروه‌های امیدوار و باانگیزه بخش خصوصی را بشناسیم و تحریک کنیم تا منابعی صرف کنند و کارشناسان اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی، تاریخی و سیاست بین‌الملل را گردهم بیاورند و تحقیقات و مطالعاتی برای ارائه به جامعه اعم از روشنفکران و تحصیل‌کردگان و مردم آماده کنند. مثلاً راه تعامل با دنیا به ما نشان دهند که این ترس از ارتباط بین‌المللی از بین برود. نگاه کنید کشوری مانند ترکیه چگونه بده‌بستان خودش را تنظیم می‌کند، در عین اینکه با روسیه در نزاع و درگیری است، کارهای تجاری خودش را هم پی می‌گیرد. نباید فکر کنیم همه کشورها بسیج شده‌اند تا ما را تخریب کنند. کشورها به دنبال حداکثر کردن منافع مردم خودشان هستند؛ ما هم باید مانند آنها باشیم. ما نیاز به یک آموزش جدی در این زمینه داریم که چگونه باید در فضای بین‌المللی در تعامل با دیگران زندگی کنیم. متاسفانه برخی اقتصاددان‌ها هم دائم در شیپور ترس از تعامل با دیگران می‌دمند و می‌گویند مرزها را ببندید. ما باید راهی پیدا کنیم که دیدگاه‌ها را به هم نزدیک و در جهت منافع ملی همگرا کنیم. طبیعی است که طی دهه‌ها منافعی برای گروه‌های خاص شکل گرفته که تبدیل به ساختارهای پیچیده و محکمی شده است که از بین بردن آن بسیار دشوار است. این گروه‌ها به شدت با تغییر نگاه مخالفت می‌کنند اما چاره‌ای جز حرکت در مسیر عقلانیت و واقع‌نگری نداریم.

 

من در جمع‌بندی این بخش از سخنانم باید بگویم معتقدم هنوز امکاناتی، ولو اندک، در داخل کشور در اختیار داریم که می‌توانیم آنها را فعال کنیم و در زمانی که دولت به شدت با کمبود منابع مواجه است، با توان این بخش خصوصی غیردولتی بتوانیم خلأهای موجود را پر و از مداخله هرچه بیشتر دولت در کسب و کار و روی کار آمدن پوپولیست‌های قوی و تندرو جلوگیری کنیم.

 

متاسفانه همان‌طور که نیلی عنوان کردند کار تحلیلی در کشور ما بسیار اندک انجام می‌شود و برداشت‌ها در سطح باقی مانده است. چندی قبل در صدا و سیما، رئیس بنیاد مستضعفان را دعوت کرده بودند تا در مورد افتتاح بخشی از اتوبان تهران شمال صحبت کنند که البته صحنه‌های ناراحت‌کننده‌ای پیش آمد. اما فارغ از آن مساله و نوع برخورد رئیس بنیاد، ضعف تحلیل آنجا نمایان شد که مجری با اشاره به عوارض اتوبان این سوال را مطرح کرد که شما بنیاد مستضعفان هستید یا بنیاد ثروتمندان و مستکبران؟ یعنی این تحلیل وجود ندارد که بنیاد مستضعفان برای خدمات‌دهی به همان مستضعفان و فقرا باید کار اقتصادی بکند، یا اینکه انتظار دارند اتوبان ساخته شود اما هیچ هزینه‌ای پرداخت نشود. در چنین جامعه‌ای مشخص است که سرمایه‌گذاری صورت نمی‌گیرد.

 

حاصل دخالت دولت در اقتصاد که از پشتوانه درآمد نفت برخوردار بوده، به‌وجود آمدن بخش خصوصی دست‌وپا بسته‌ای است که به رانت هم عادت کرده. حال موقعیتی به وجود آمده است که می‌توان از موقعیت بی‌پولی دولت استفاده و بخش خصوصی را امیدوار به شرایط بهتر برای سرمایه‌گذاری کرد. البته این امر در صورتی می‌تواند رنگ تحقق به خود بگیرد که دولت هم موقعیت خود را درک کند و ضمن کنترل منافع متضاد راه را برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی باز کند. اگر این راه بسیار پرپیچ‌وخم قابل باز کردن نباشد که از جمله الزامات آن ایجاد روابط بهتر با جامعه بین‌المللی است، روزهای سخت‌تری را در پیش خواهیم داشت و هزینه‌های بسیار که باید پرداخت شود.

منبع: اقتصاد نیوز

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: