شنبه, 10 اسفند 1398 21:19

محمد طبیبیان: ویروس کرونا و آزمون مدیریت امور جمعی

نوشته شده توسط

طبیبیان، اقتصاددان در بخشی از یادداشت خود در کنال تلگرامشی‌اش نوشته است: روش رایج در کشور اطلاعات ناقص یا غلط دادن و بعضاً ایجاد ذهنیت مغشوش به‌عنوان یک ابزار مدیریت بوده است. این شیوه دیگر کارکرد مثبت ندارد و موجب پذیرش شایعات اغراق‌آمیز می‌شود. امروز کشور فاقد نیروی فکری، کارشناسی و اجرایی کافی است برای طراحی و پیاده‌سازی کارهای بزرگ به روش کارآمد. که خود مایه نگرانی است.

 

برخی افراد به پدیده‌ها از این زاویه هم نگاه می‌کنند که از آن‌ها چه می‌توان فهمید و آموخت، چه رویکردهای پنهانی رونمایی می‌شود چه سازوکارهایی از پرده بیرون می‌افتد و چه درسی می‌توان از هر تجربه که معمولاً پرهزینه و بعضاً بسیار پرهزینه است آموخت. سعی این‌جانب این بوده که از زمره آموزندگان باشم. این روزها پدیده‌ای که درخور توجه است شرایط کشور در برخورد با پدیده ویروس کرونا است.

 

اول این مشاهده وجود دارد که در کشور ما طی ده‌ها سال دولت‌ها برای مشکلات مختلف سرزنش شده‌اند اما کسانی که خود بعضاً یا کلاً مسئول ظهور مشکلات بوده‌اند انگشت انتقاد را متوجه دولت‌ها نموده‌اند. از گرانی گوجه‌فرنگی تا مشکلات بین‌المللی، بحران اقتصادی، گرانی ارز، گرانی بنزین، بیکاری، تورم، کمبود کالاها، شکست در مناسبات خارجی...و اکنون مقابله با شیوع ویروس کرونا. حتماً دولت‌ها هم به دلیل انتخاب مدیران نامناسب سهم خود را در ایجاد این شرایط داشته‌اند اما نه سهم صد درصد. باید توجه کنیم که رئیس‌جمهور ازنظر کلی در کشور ما تنها نماینده منتخب عمومی است، جایگاه رئیس‌جمهور جایگاه مهمی برای حفاظت و حمایت است، همچنین شخص رئیس‌جمهوری که رأی عموم را به دست آورده باشد. اگر افراد به‌عنوان رئیس‌جمهور این وظیفه را انجام داده یا نداده باشند نیز امتیاز یا قصور شخصی است و تاریخ کارنامه مناسب را به دستشان خواهد داد. جدا از افراد لیکن این جایگاه و مسند به‌عنوان حق مردم قابل دفاع و حفاظت و حمایت است. کسانی با متمرکز کردن سرزنش‌ها به‌طرف دولت و جایگاه رئیس‌جمهور در پی حذف این جایگاه بوده‌اند و درنتیجه می‌توان درک کرد که این امر در صورت موفقیت حذف یک حق بالقوه عموم برای مشارکت در سرنوشت خود است از طریق انتخاب رئیس قوه مجریه و حق دیگر انتخاب نمایندگان مجلس برای اعمال اراده عمومی در امر قانون‌گذاری است.

 

دوم این دولت که در بُرجک نشسته و هدف انتقاد است آیا در کنترل این بحران کوتاهی کرده است؟ می‌توان دلایل ضعف در تصمیم‌گیری و اجرا را مشاهده کرد اما بازهم نکته‌ای قابل‌تأمل وجود دارد. به تجربه چین در مبارزه با این بحران توجه کنیم. درجه جدیت، پوشش، دقت، مراقبت، تدارکات که به کار می‌رود. یک منطقه با هفتاد میلیون جمعیت قرنطینه و مراقبت می‌شود. کشوری که در ده روز بیمارستان هزار تختخوابی مجهز می‌سازد و همه وجوه اشاعه و تمام شهروندان بیمار را تحت نظر دارد. این پرسش مطرح است که آیا چنین امکانی در کشور ما مهیا بوده است؟ جواب این است که نظام اجرایی، درمانی و بهداشتی، نظام تولید، تجارت و تدارک در حد نگران‌کننده‌ای ضعیف است، چنانکه در بین تلفات اولیه این ویروس برخی پرستاران و پزشکان نیز مطرح بوده‌اند که قاعدتاً باید در بالاترین سطح حفاظت باشند. این ضعف بزرگ که اکنون نمایان شده در سایر حیطه‌ها نیز مطرح و دست‌اندرکار است. اما علت آن تنها این دولت نیست، در کانون علت و علت‌العلل آن‌یک تلاش چند ده‌ساله در رقابت بین تعهد و تخصص و بیرون راندن مداوم افراد کارآمد و توانمند و جایگزین کردن با افراد به‌ظاهر وفادار (درواقع، چنانکه سوابق نشان می‌دهد، با برخی افراد کیسه پرداز و فرصت‌جو هم همراه بوده‌ایم) و افراد مطیع بوده است. به همین دلیل شاهد موج در موج هزیمت نیروهای متخصص، که مهم‌ترین ثروت هر کشور هستند، بوده‌ایم. امروز کشور فاقد نیروی فکری، کارشناسی، و اجرایی کافی است برای طراحی و پیاده‌سازی کارهای بزرگ به روش کارآمد. که خود مایه نگرانی است.

 

سوم، یک روش رایج در کشور اطلاعات ناقص یا غلط دادن و بعضاً ایجاد ذهنیت مغشوش به‌عنوان یک ابزار مدیریت بوده است. این شیوه دیگر کارکرد مثبت ندارد و موجب پذیرش شایعات اغراق‌آمیز می‌شود. آقایی مطرح می‌کند قرنطینه مربوط به جنگ اول جهانی است، دیگری می‌گوید بیماری کنترل‌شده است فرد دیگری می‌گوید تلفات دو درصد مبتلایان است نگران نباشید. احتمال مردن من صفر مال شما دو درصد است که البته مهم نیست! این دو درصد فرضاً در کشور ما هم درست باشد. اگر تعداد مبتلایان هزار نفر باشد می‌شود بیست مورد تلفات. اگر صد هزار نفر باشد می‌شود دو هزار مورد. به همین دلیل هم قرنطینه و جلوگیری از اشاعه در کشورهای دیگر بسیار جدی است.

 

چهارم، مقاومت برخی از قشر سنتی در مقابل محدود یا ممنوع کردن اجتماعات وابسته به امور مذهبی و مکان‌های زیارتی است. اول این‌که بی‌مبالاتی یک فرد برای خودش ریسک دارد. اما آنچه از نظر اجتماعی مهم است ریسک یک فرد آلوده به ویروس برای دیگران است. یعنی یک فرد بیمار که در جامعه تردد می‌کند مثل یک بمب میکربی است. به همین دلیل نیز کنترل‌های رفت‌وآمد و اجتماعات در سایر کشورها از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است. باز بودن و بسته بودن مراکز تجمع از این نظر حائز اهمیت است و نمی‌تواند موضوع شخصی و دلبخواه باشد.

 

پنجم، در هر جامعه‌ای رفتارهایی وجود دارد که ممکن است دیگران خرافات تلقی کنند، حتی در کشورهای پیشرفته نیز این نوع رفتار قابل‌ملاحظه است. افرادی وجود دارند که اعتقاد دارند با اوراد یا حرکات خاص می‌توان بر پدیده‌های طبیعی تأثیر اعمال کرد. بسیاری هم بر این اعتقاد هستند که تمسک به برخی اشیاء مثل درخت و یا ساختمان شفابخش هم هستند. تا مادام که این موارد فردی و شخصی است و موجب آرامش خیال می‌شود بسیار خوب. اما آیا بایستی به حیطه دولت و حکومت نیز وارد شود؟ حکومت و دولت حیطه عمومی است و تنها شیوه معتبر و قابل اتکاء در این حیطه شیوه‌های عقلی و علمی است. چگونه دولت بودجه‌ای می‌دهد برای کنترل بلایای طبیعی به کسانی که بلای جزیی را از خود نیز دور نمی‌توانند بکنند؟ مبنای عقلی و روش سنجش چیست؟ اگر افرادی اعتقاد دارند مراجعه به اماکن خاص شفابخش است آیا حق‌دارند مثل یک بمب بیولوژیک ویروس بین عبادت‌کنندگان معمولی بپراکنند و یا بین سایرین در رفت‌وآمد بیرون. اینجا است که شایسته است دولت حیطه منافع عمومی را از حیطه باورهای شخصی جدا نگه دارد. یک وظیفه دولت حفاظت از عموم است.

منبع: اتاق ایران

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: