اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم که ما دولتی بزرگ در کشور داریم که منشأ ایجاد بیثباتی است و این دولت با سیاستگذاریهای خود مفهوم اخلاق در جامعه با توجه به تعاریف عرفی آن را تضعیف میکند، باید به این نکته بپردازیم که اصولا چرا این مکانیزم شکل میگیرد و به چه دلیل دولت دست به چنین کارهایی میزند؟ چون در پیشفرض این موضوع مطرح است که قاعدتا این انحراف از اخلاق مقصود و هدف دولت نیست. جواب اینجاست که به دلیل اینکه دولت درآمد خود را از مردم کسب نمیکند در حقیقت نیازی نیز به آنها ندارد. دولت ما دولتی است که درآمد را از جایی به غیر از مردم کسب میکند و خود نیز مسوول توزیع این درآمد است. در این حالت است که مردم به جای اینکه بر رفتار دولت نظارت داشته باشند، سعی میکنند به دولت نزدیکتر شوند تا درآمد بیشتری به آنها تعلق بگیرد. دولتی که درآمد خود را از جایی به غیر از مالیات به دست میآورد مدام بزرگ و بزرگتر میشود و فعالیتهای اصلی خود را که برقراری قانون است فراموش میکند و این پدیده باعث به وجود آمدن اوضاعی میشود که اخلاق را در جامعه تضعیف کند. در مواردی مانند تورم که همیشه مطرح است منشأ بیاخلاقی کاملا مشخص است و تورم را سیاستهای مالی و پولی دولت ایجاد میکند. این پدیده همان بیثباتی است که آقای رحمانی نیز درباره آن صحبت کردند. درست است که بیثباتی و نوسان ذات اقتصاد هستند، اما تفاوت در اینجاست که این نوسان باید پیشبینیپذیر باشد و از یک رفتار منظمی برخوردار باشد که افراد بسته به توانایی که دارند بتوانند آن را پیشبینی کنند. تمام این بحثها مجددا به بحث دولت و بحث مالی دولت برمیگردد و همان دولتی که به دلیل کسب درآمد جداگانه خود را از مردم بینیاز میبیند. مردم در این حالت این قدرت را در خود نمیبینند که بر رفتار دولت نظارت کنند. به عنوان مثال دورهای از درس فاینانس در دانشگاه ییل وجود دارد و ویدئوی آن در دسترس است و استاد این درس رابرت شیلر برنده جایزه نوبل اقتصاد است. در جلسه اول این کلاس جناب شیلر دو ساعت کامل راجع به اخلاق صحبت میکند و برای دانشجویان خود مطرح میکند که با اینکه در مبحث فاینانس همواره به دنبال کسب پول بیشتر هستیم اما به دست آوردن پول بیشتر عملی ضد اخلاقی نیست. شیلر بیان میکند ما در نهایت نمیتوانیم تمام این پول را خرج کنیم، اما چرخه فاینانس فرآیندی است که ایجاد ثروت میکند و این ثروت در نهایت برای جامعه مصرف میشود. نکته جالب اینجاست که در فاینانس و مباحث مالی تمام تمرکز بر پدیده بازار است و هیچ نظارت و مداخلهای از سوی دولت در آن وجود ندارد، اما این مبحث نهایتا اخلاق را نیز در خود دارد زیرا در نهایت میتواند وضعیت جامعه بشری را بهبود ببخشد. نکته دیگر که به نظرم جالب آمده است در حوزه بانکداری است. تقریبا تمام کتابهایی که برای آموزش بانکداران در دنیا چاپ میشود، فصل اول خود را به بحث اخلاق اختصاص دادهاند و این موارد را میتوانیم شاهدی بدانیم بر اهمیت اخلاق در اقتصاد. این موضوع نه تنها در ایران بلکه در تمامی دنیا بسیار مورد توجه است و در کشور ما نیز جای کار بسیار بیشتری دارد.
منبع: اقتصاد نیوز