بالاخره دیشب دولت قیمت بنزین را افزایش داد و آن را سهمیه بندی کرد. من قبلا دلایل مخالفتم با این سیاست دولت را نوشته ام و اینجا به صورت خلاصه عرض میکنم:
۱- هدفمند کردن یارانه: طرفداران افزایش قیمت، مطرح میکنند که چون ثروتمندان خودرو دارند یا خودروی بیشتری در خانواده دارند، مصرف بیشتری دارندو در مقابل، افراد فقیر خودرو ندارند. در نتیجه یارانه پنهان در بنزین، بیشتر نصیب ثروتمندان میشود! این تحلیل “شیک و پیکی” است. اما درست نیست! اولا بنزین که نوشابه نیست که از مصرف نهایی آن مطلوبیت حاصل شود، بنزین کالای واسطه ای است برای تولید خدمتی به نام “جابه جایی”! ما بنزین را مانند بستنی نمیخوریم که اگر گران شد، کمتر بخوریم! اصطلاحا تقاضای بنزین، تقاضای مشتقه است. شما هیچ کالای مصرفی خانوار را نمیتوانید نام ببرید که در زنجیره تولید تا مصرف، نیاز به جابه جایی و لذا استفاده از سوخت و بنزین نداشته باشد! از طرف دیگر، کالای لوکس هم نیست که مصرف آن با افزایش قیمت، کاهش چشم گیری داشته باشد. در ضعف اساسی جانشین (حمل و نقل عمومی و همگانی مناسب)، با محدودیت جانشینی، نمیتوان گفت در ساختار قیمتها بی تاثیر خواهد بود. مسلما قیمتهای نسبی تغییر خواهد کرد به نفع کالاهایی که سهم هزینه جابه جایی آنها کمتر است. دوما به فرض که میزان مصرف مستقیم خانواده های ثروتمند زیاد باشد (هرچند برای نیاز جابه جایی است، فرض کنیم همه آن برای دور دور است!)، فرض کنید هر ماه ۵۰۰ لیتر مصرف کنند! چه میزان یارانه نصیب هر خانوار ثروتمند میشود؟ لیتری ۱۰ هزار تومن هم بگیریم، میشود ماهی ۵ میلیون تومان. به نظر رقم بسیار زیادی است و باید کاری کرد. اما آیا در مقابل رانتی که در اثر افزایش نرخ ارز، گران شدن ملک و املاک و گران شدن سایر داراییها نصیبش کردیم، رقمی است؟ با یک شوک قیمتی یکسال گذشته، شکاف دارایی بین فردی که یک خانه ۱۰۰ متری و یک خودروی خارجی نه خیلی گران داشت با یک خانواده مستاجر کارگر فاقد خودرو را حداقل چند میلیارد کردیم! ماهانه بالای ۱۰۰ میلیون!!! انصافا کدام سیاست مهم است؟ ایجاد رانت چند میلیاردی و بعد گرفتن یک هزارم آن برای دادن به آنکه محروم از این انتفاع بوده؟! آیا این یک فریب بزرگ نیست؟
۲- تبدیل به یارانه مستقیم: عده ای میگویند مقرر شده است عین منابع حاصل از افزایش قیمت، به دهکهای پایین به صورت یارانه داده شود. انگار حضرات اطلاع ندارند که طبق قانون مالیات ارزش افزوده، از مبلغ کل بنزین، ۲۰ درصد به عنوان مالیات است. یعنی اگر بنزین ۵۰۰ تومن افزایش یابد، لااقل ۱۰۰ تومن آن به صورت مالیات به دولت میرسد و جزو منابع حاصله نیست که صرف یارانه شود! با فرض مصرف ۹۰ میلیون لیتر در روز، با فرض تفاوت قیمت ۵۰۰ تومنی تا مصرف ۶۰ میلیون لیتر و تفاوت ۲ هزار تومنی برای بیش از ۶۰ میلیون لیتر، کل منابع حاصله حدود ۳۲ هزار میلیارد تومان در سال خواهد بود که از آن ۶.۵ هزار میلیارد به صورت مالیات به دولت میرسد. (انصافا به این اندازه جای کاهش در بودجه وجود ندارد؟) اگر سهم شرکت پخش را هم نادیده بگیریم، ۲۵ هزار میلیارد تومان برای دادن یارانه به ۱۸ میلیون خانوار خواهد ماند. یعنی هر خانوار حدود ماهانه ۱۱۰ هزار تومان. مسلما این رقم برای خانواده های محروم قابل توجه است اما آیا شکاف روزافزون آنها با ثروتمندان را بهبودی خواهد داد؟ آیا در نبود سیاستهای مناسب ضد رانت، این سیاست صرفا سیاستی پوپولیستی نیست؟ خوشبختانه برخلاف قبل، کارشناسان دیگر دلایل عجیب و غریب برای افزایش قیمت بنزین و اصلا اشاره نکردم به کسری بودجه را نمیکنند و بعضی از آنها به صراحت مینویسند که برای جبران کسری بودجه این کار انجام میشود. انتظار این است که لااقل به مردم دروغ نگوییم که چیزی به دولت نمیزسد.البته به مردم بگویید که چرا این میزان کسری بودجه وجود دارد و اصولا بودجه کجا خرج میشود؟ چقدر بودجه های غیرضرور وجود دارد؟
۳- قاچاق: قبلا مفصل نوشته ام که قاچاق به شکلی که مطرح میشود اصلا نمیتواند درست باشد، با این حال بیایید فرض کنیم ۲۰ میلیون لیتر در روز قاچاق بنزین وجود دارد. فرض کنیم از فردا به دلیل افزایش قیمت سوخت، دیگر هیچ قاچاقی صورت نگیرد. در کشورهای مقصد سوخت چه خواهد شد؟ ۲۰ میلیون کسری را از کجا می آورند؟ آیا در آن کشورها که قیمت بنزین کاملا آزاد است، منجر به افزایش قیمت نخواهد شد؟ آیا این افزایش مجددا شکاف قیمتی داخل و خارج و باز شروع مجدد قاچاق را باعث نمیشود؟
منبع: https://t.me/maolad