احمدینژاد گرچه در دوره پوپولیسم چپ و همگام با بزرگان معاصر این مکتب مثل هوگو چاوز روی کار آمده بود، اما سیاستهای اقتصادیش ویژگیهای جالبی داشت: در مسیر هدفمندسازی یارانهها گام برداشت، به همگان یارانه داد، آن هم برابر؛ و با این کار برابریخواهی و عدالت را در این حوزه کاملا معنا کرد. به قیمت واقعی و مفهوم قیمت نسبی به مراتب بیش از روحانی-جهانگیری باور داشت و در عمل هم این را نشان داد و در راستای واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی و پرداخت یارانه از محل منابع حاصل از این افزایش قیمتها از مدار پوپولیسم خارج شد و این امور مهم را انجام داد. گویی چپی که از دندۀ راست اقتصادی برخاسته بود. نرخ ارز در دورهاش از 1000 تومان به بیش از 3000 تومان رسید و کاهش ارزش پول ملی با توجه به تحریم و مشکلات فضای کسب و کار کمک چندانی به صادرات نکرد. حجم درآمدهای نفتی دو دورۀ احمدی نژاد به ترتیب 298.4 و 322.9 میلیارد دلار بودند که متأسفانه استفاده خوبی از آنها نشد و نفرین منابع باز هم با این درآمدها خودش را نشان داد.
اما روحانی-جهانگیری و همه اقتصاددانان بازاری و نابازاری و ناشناخته پیرامونش در دور اول و دو سال دور دومش فقط در عمل به یک چیز باور داشتند و دارند: حفظ وضع موجود؛ نه واقعیسازی قیمت حاملهای انرژی برایشان معنا دارد و نه هدر دادن منابع ارزی. روایت تعیین نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی نشان میدهد که کیفیت کار کارشناسی و شایستهسالاری در این دولت در چه حد است و میانمایهسالاری چگونه اقتصاد و جامعه را متأثر میسازد. یکی از موارد اعتراض اصلی اقتصاددانان بازاری و نابازاری منتقد سیاستگذاری اقتصادی احمدینژاد این بود که کار کارشناسانه و شایستهسالاری در اولویت نیست. بر همین مبنا هم منتقد او بودند و پیرامون روحانی-جهانگیری گرد هم آمدند و نامهها در حمایتشان نوشتند که متأسفانه سیاستگذاری ارزی نشان میدهد در بر همان پاشنه میچرخد.
مسکن مهر نقطه اصلی انتقاد بخشی از اقتصاددانان از احمدینژاد بود چراکه نقدینگی و در نتیجه تورم را به شدت افزایش داد. اما در دولت روحانی-جهانگیری نقدینگی برای بازپرداخت بدهیهای موسسات مالی و اعتباری افزایش یافت و تورم هم همینطور. رشد نقدینگی در همان مسیر ادامه یافت و دیروز به همان اوج قبلی رسید. رشد 25 درصدی نقدینگی که آن را به 1980 هزار میلیارد تومان رسید دستاورد دیگری است برای افزایش تورم. آمارهای بانک مرکزی بیانگر آن است که دولت روحانی- جهانگیری از پایان تیرماه ۱۳۹۲ تا پایان تیرماه ۱۳۹۶ به طور متوسط هر ماه ۱۷ هزار ۷۹۲ میلیارد تومان نقدینگی جدید به اقتصاد کشور افزوده است، یعنی روزانه ۵۹۳ میلیارد تومان و ساعتی ۲۴ میلیارد تومان. رشد اقتصادی هم که منفی بود و به مدد برجام و فروش نفت مثبت شد، دوباره منفی شده است. رشد اقتصادی در دولت اول احمدی نژاد طی چهار سال 17 درصد بود در دور دوم حدودا 5 درصد. البته احتمالاً بهانۀ دولت این است که درآمدهای نفتیش کم بوده است (درآمد نفتی دور اول 164.6 میلیارد دلار). در دولت اول روحانی-جهانگیری رشد اقتصادی طی چهار سال 12 درصد بوده و در دور دوم تا بدینجا منفی بوده است. نابرابری را اگر با ضریب جینی بسنجیم میبینیم که عدد 0.365 سال 1392 در سال 1397 به 0.409 رسیده و نابرابری افزایش یافته است و احتمالاً با تداوم سیاستهای رانتزا نابرابری درآمدی باز هم بیشتر میشود. نرخ ارز از کمی بالاتر از 3000 تومان به نزدیک 20 هزار تومان رسید و حالا حدود 12000 تومان میچرخد. رکود تورمی هم که بالای سر ما میچرخد.
احمدی نژاد و روحانی-جهانگیری هر دو مرتکب خطا میشوند؛ احمدی نژاد مرتکب خطاهای ارتکاب- کاری که نباید انجام میشد را انجام میداد- میشد، اما کمتر گرفتار خطای تعلل بود؛ اما روحانی-جهانگیری مرتکب خطاهای تعلل- کاری که باید انجام شود انجام نمیشود- و ارتکاب میشوند. سیاست ارز 4200 تومانی نباید اجرا میشد که شد؛ حالا که باید برچیده شود نمیشود. منابع ارزی هدررفته با این سیاست در روزگار تحریم میتوانست گرهگشای برخی از مشکلات اصلی جامعه باشد. سیاستگذاری اقتصادی احمدینژاد را منتقدانش پوپولیستی میخواندند و احتمالاً سیاستگذاری اقتصادی که حفظ همان وضع است نامی بهتر از آن نصیبش نمیشود.
منبع:https://t.me/exitvoiceloyalty